کد خبر: 826990
تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۱
سهیلا طاهری

از مهمترین ملاک های موثر در سنجش میزان پیشرفت ملتها و چگونگی آهنگ توسعه، وضعیت زنان بخصوص از نظر  افزایش اشتغال و حضور آنان در عرصه های مختلف آموزشی، اجتماعی، اقتصادی و  سیاسی است . بگونه ای که نمی توان از وزن قابل ملاحظه  این پارامتر در مناسبات جهانی صرف نظر کرد و لذا کشورها به دنبال بالابردن حضور زنان و نشان دادن آمارهای افزایشی در زمینه های مختلف می باشند و از این روست که اقداماتی از قبیل ایجاد  فرصت های برابرآموزشی برای دختران ، بهبود وضعیت اشتغال زنان ، ارتقاء سلامتی آنان و .. سرعت بیشتری گرفته است.  . اما آیا با تکیه بر بهبودی های حاصل شده در بعضی زمینه ها می توان قضاوت صحیحی در مورد وضع زنان داشت؟ به طور مثال در سال‌های اخیر در ایران تعداد پذیرفته شدگان دانشگاهی دختران به میزان قابل توجهی از پسران بیشتر بوده است، آیا منطقی است که گفته شود تبعیض جنسیتی در ایران علیه زنان کاهش یافته است؟  آیا اینکه مدتی پیش از انتخابات و در جریان برگزاری انتخابات و رای گیری ها، بر ارزشمندی حضور و مشارکت بالای زنان  تاکید می شود، می تواند بیانگر مشارکت سیاسی  بالای آنان باشد ؟اگر شریان رشد جامعه از خانواده آغاز می شود و ضربان آن دست زنان است ، آیا حضور حداکثری آنان  را در مراکز قانونگذاری شاهد هستیم؟

 سازمان ملل متحد در گزارش‌های دوره‌ای که از شاخص‌های مختلف توسعه انسانی در کشورها  مورد بررسی قرار می‌دهد ، مساله تبعیض جنسیتی  را لحاظ می نماید که چهار مقوله اقتصاد، سیاست، آموزش و بهداشت مهم‌ترین حوزه‌های مورد سنجش در تعیین میزان شکاف جنسیتی در جوامع است . طبق نتایج تحقیقی " بر اساس آخرین رتبه بندی مجمع جهانی اقتصاد در طول نزدیک به ۱۰سال گذشته، رتبه ایران از نظر شکاف جنسیتی  نه تنها بهتر نشده ، بلکه این شکاف  در حوزه های اقتصادی و سیاسی بدتر هم شده است و از میان ۱۴۵ کشور از رتبه  ۱۱۵ به ۱۴۱ نزول کرده است" و بر اساس تحقیقات دکترحسین قاضیان، ایران در سال ۲۰۰۶ میلادی از نظر شکاف جنسیتی در جایگاه ۱۱۵ میان سایر کشورهای جهان قرار داشته است. اما بررسی‌ها نشان می دهد با گذشت نزدیک به ۱۰ سال و در سال ۲۰۱۵ با وجود آنکه تغییری در شاخص شکاف جنسیتی به وجود نیامده و تنها فراز و فرود اندکی در این زمینه دیده می‌شود، اما از آنجا که کشورهای دیگر در این زمینه پیشرفت کرده‌اند، جایگاه ایران از نظر میزان شکاف جنسیتی به شکل قابل توجهی پایین آمده است. نکته‌ای که مرکز امور زنان و خانواده نهاد ریاست‌جمهوری نیز در آذرماه سال ۹۴ بر آن تاکید کرد و مدیرکل امور بین‌الملل معاونت امور زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری در این باره گفت:« بررسی نشان می‌دهد که ایران از نظر رتبه کلی نسبت به کشورهای همسایه همچون آذربایجان، کویت، امارات، ترکیه، عربستان و عمان در مقام پایین‌تری قرار گرفته است و حتی کشوری مانند چاد از نظر اقتصاد و سیاست در رتبه بالاتر از ایران و همچنین پاکستان از نظر مشارکت سیاسی در رتبه بالاتر از ایران قرار دارند"

به رغم آنکه زنان ایرانی  بیش از 60 درصد ورودی های دانشگاه ها را به خود اختصاص می دهند ،  بخصوص در حوزه‌هایی مثل  اقتصاد و سیاست شاهد نابرابری بیشتر با مردان بوده‌اند . به نظر می‌رسد وقتی به سیاست یا اقتصاد و حوزه هایی می رسیم که نقش سیاست گذاری های دولت  در آن غیر قابل انکار است ، شاهد افزایش قابل ملاحظه شکاف‌های جنسیتی خواهیم بود  و دولت‌های مختلف در عمل نتوانسته‌اند  فرصت‌های برابری برای زنان به نسبت مردان ایجاد کنند و زنان اگرچه در بخش آموزش  توانسته‌اند موفقیت‌های خوبی به دست بیاورند؛ اما این آموزش‌ها در بازار کار و در مشارکت سیاسی آنطور که باید ،  به مرحله عمل نرسیده است  و مخصوصا  تابوی ممنوعیت حضور زنان در عرصه‌های سیاسی،  در کشور ما بیش از دیگر کشورهای جهان خود را نشان می دهد ، و این در حالی است  که سبقه حضور زنان در مبارزات از مشروطه تا انقلاب اسلامی( مورد تایید مراجع عالی تقلید) پشتیبانی جبهه های نبرد و بعضا تحمل رنج اسارت، حضور فعال در مباحث انتخاباتی و ارزش گذاری بر رای زنان، پیشرفت های علمی و... از پشتوانه دینی برخوردار است . در اسلام  زنان به عنوان نیمی از پیکره‌ی جامعه‌ی انسانی از حقوق و امتیازات مساوی و برابر با مردان در زندگی اجتماعی و خانوادگی برخوردار بوده و هیچ تفاوت یا تمایزی بین زن و مرد در حقوق و امیتازات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی وجود ندارد.

 به نظر میرسدتصورات فرهنگی در مورد نقش و مسئولیت زنان و فرهنگهای سیاسی باعث شده است تا زنان از حضور سیاسی واقعی و نه نمادین منع شوند . اغلب اوقات گام بلند و موثری در راه ظرفیت سازی برای پذیرش زنان در پست های حساس و ارشد مدیریتی برداشته نشده است و در فرآیند تصمیم گیریها ، مدیریتهای میانی و عالی صدای زنان ناشنیده گرفته می شود .  و البته  ایران از کشورهای بحرین، امارات، یمن، مصر، کویت و عربستان وضعیت بهتری دارد

 

الزام های حضور زنان درتصمیم سازی ها،  مسولیتهای سیاسی و  مدیریتی  ارشد

 

-کسب مشاغل عالی سیاسی  و مدیریتی از سوی زنان علاوه بر آنکه آنان را در مقابله با تبعیض و نابرابری در ارتقای شغلی تواناتر می سازد ، سبب بالارفتن اعتماد به نفس و کسب یک هویت مستقل و بهبود وضعیت و رشد اجتماعی آنها می‌شود و  در نهایت کل جامعه را منتفع می کند

 

-قدرت واقعی زنان ، مشارکت در تصمیم گیری و تصمیم سازی سیاسی است نه در فعالیت های اجتماعی.

چراکه دوری آنان از مراکز تصمیم گیری سیاسی آنها را علیرغم افزایش سطح تحصیلات و مشارکت بیشتر در بازار کار  از مراکز تصمیم گیری اجتماعی و اقتصادی نیز دور می سازد. اما مشارکت زنان در حاکمیت ، قدرت  و مراکز تصمیم سازی ، تحقق حقوق انسانی آنها را بی واسطه تضمین می کند. در این نگاه زنان تنها در قالب مشارکت جویانی که بستری برای فعالیت را طراحی کرده اند دیده نمی شوند بلکه آنان گروهی هدفمند هستند که در راه دستیابی به قدرت گام های حساب شده و دقیقی را با اتکاء به برنامه های عمومی برنامه ریزی می کنند

 

- زنان برای پرورش استعدادهای خود باید به تمام عرصه‌ها و سطوح مسئولیت‌هایی گام بگذارند که تاکنون ورود پیدا نکرده اند و برخورداری آنان از حقوق و بویژه امکانات و موقعیت‌ برابر با مردان کاملاً ضروری است . برای مردان جا افتاده است که سیاست قلمرو طبیعی آنان است و قلمرو طبیعی زنان خانه و محفل خانوادگی تعیین شده است این تقسیم قلمروها باعث حذف زنان از رقابت سیاسی و مسئولیت اداری می‌شود .و از این رو می گویند که زنان شرایط لازم برای قبول نقش‌های سیاسی را ندارند.

-شاید از همه مهم‌تر آن باشد که زنان برای حل مسایل همیشه حاد تمام انسانها در مورد مرگ و زندگی، خانواده و جامعه، توسعه اقتصادی و سرنوشت بشریت باید به سهم خود مشارکت ورزند. چرا که انجام شده ها و نابسامانی های فعلی ، حاصل مدیریت مردان است . همواره اقدامات درست مردان تایید و در برابر اشتباهات آنان ، همگی خیلی شکیبا بوده ایم و لذا  " به مثابه آیینه درشت نمای، این امکان برای مردان فراهم آمده است تا خود را دو برابر بزرگتر از آنچه هستند ببینند " و سراغ نداریم که هرگاه زنان اشتباه کنند ، مردان شکیبا باشند و  می شنویم که خوب، زن است دیگر و هرگز نمی‌گوییم: خوب، مرد است دیگر. طبیعی است که مردان اشتباه کنند

سخن آخر:

باید عبور کرد از وجود عرفها و کلیشه‌های فرهنگی خاص در ارتباط با نقش‌های زنان و مردان در جوامع . باید عبور کرد از ترس زنان از حضور در مناصب بالا و فرصت های تصمیم سازی و در اختیار گرفتن پستهای ارشد مدیریتی و این باور که زنان باید در هر کاری اندکی بهتر از مردان باشند و در وهله اول باید توانایی استثنایی خود را اثبات کنند . باید عبور کرد از قرائت های یکسویه ، که حاصل دیدگاهی است که ظرف وجود زن را در قالبی می بیند که او فرم و شکل دهد و برنمی تابد که زن دریایی باشد به وسعت قابلیتش . آری ، هم زنان را باید اراده ای به حضور در موقعیت های تصمیم سازی باشد و هم صاحب نظران و صاحب منصبان  را همتی بر احیاء مشروعیت قواعد اخلاق سیاسی .  / ادامه دارد

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر