کد خبر: 823593
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۳۹۵ - ۲۱:۴۹
مرضیه دباغ در حرم بنیانگذار انقلاب آرام گرفت
مرضيه دباغ، مبارز انقلابي و زنداني سياسي زمان طاغوت 27 آبان درگذشت و فردايش در حرم مقتدا و مرادش امام خميني(ره) با حضور شخصيت‌هاي سياسي تشييع و تدفين شد.
مرضيه دباغ، مبارز انقلابي و زنداني سياسي زمان طاغوت 27 آبان درگذشت و فردايش در حرم مقتدا و مرادش امام خميني(ره) با حضور شخصيت‌هاي سياسي تشييع و تدفين شد. حجت الاسلام حجازي از طرف رهبر انقلاب در اين مراسم حضور يافت و نماز بر پيكر ايشان نيز به امامت توليت حرم امام خميني (ره)، حجت‌الاسلام سيد حسن خميني اقامه شد. رئیس‌جمهور و رئیس قوه قضائیه نیز در پیام‌های جداگانه‌ای درگذشت وی را تسلیت گفتند.
  
یک شاهنامه زندگی چریکی و سیاسی
براي نوشتن در مورد مرضيه دباغ آنقدر نكته‌هاي مختلف وجود دارد كه معلوم نيست بايد نوشته را از كجا آغاز كرد. از روزهاي مادري براي هشت كودك در آغاز جواني يا روزهاي نشستن پاي درس‌هاي شهيد آيت‌الله سعيدي يا روزهاي آموزش مبارز مسلحانه عليه طاغوت يا روزهايي كه او به ديگر مبارزان چريك بودن را مي‌آموخت يا روزهاي تعقيب و گريز و زندان و شكنجه و كشف حجاب اجباري و پرپر زدن‌هاي دخترك تازه عروس 15 ساله‌اش زير شكنجه ساواك براي آنكه او را به حرف بياورند يا روزهاي فرار از ايران و كار در هتلي در لندن به ازاي جاي خواب و غذا يا روزهاي نوفل لوشاتو و حفاظت داخلي منزل امام امت و تداركات بيت ايشان يا روزهاي جنگ و تأسيس سپاه و فرماندهي سپاه همدان يا روزهاي نمايندگي مجلس يا روزهاي مسافركشي و... از خرداد 1318 كه تولد اوست تا آبان 1395 مي‌توان شاهنامه‌اي نوشت. اصلاً در مورد همين نام فاميلي او مي‌شود شروع كرد؛ او نام فاميلش حديدچي است، اما گفته كه او را به نام فاميل همسرش «دباغ» بخوانند و بنويسند تا نام همسرش باقي بماند، چه آنكه در طول همه سال‌هاي مبارزه و فعاليت‌هاي چريكي و سياسي، اين «آقاي دباغ» بوده كه پا به پاي همه فعاليت‌هاي همسرش راه آمده و فراتر از ستون خانه بوده است. اين نوشته نيز به همين دليل ايشان را «دباغ» مي‌نامد و نه نام ديگري. تكه خاطره‌‌هايي از زندگي این مسلمان مبارز انقلابي را با هم مرور می‌کنیم.
  
داري به دشمن التماس مي‌كني؟
يكي از شب‌ها وقتي در سلول باز شد ديدم دو سرباز زير بغل دخترم را گرفته‌اند و دارند او را به سلول مي‌آورند. با خودم گفتم الحمدلله به شهادت رسيد و از دست اينها خلاص شد و من هم از خدا بابت اين لطفي كه در حقم كرد تشكر مي‌كنم. ساعت مي‌گذشت، اما دخترم به هوش نمي‌آمد و سربازها هرچقدر با سطل آب روي او مي‌ريختند، فايده‌اي نداشت. بنده كه به‌شدت نگران بودم با مشت به در مي‌كوبيدم. آيت‌الله رباني شيرازي كه در بند ما بودند، با صداي بلند آيه‌اي را خواندند كه من به خودم آمدم و گفتم: چه‌كار داري مي‌كني؟ تو براي خدا كار كرده‌اي، بعد داري به دشمن التماس مي‌كني؟! دو ركعت نماز صبر خواندم. چند دقيقه بعد آمدند و اين بچه را داخل يك پتوي سربازي گذاشتند و بردند. بعد از 16 روز دخترم را به سلول برگرداندند. بنده سريع پتو را روي سرش كشيدم تا اگر حرفي مي‌زند ساواكي‌ها نشوند. رضوانه (دخترم) گفت كه در بيمارستان هم شكنجه بود و دست‌هايم به تخت بسته شده بود و هر 24 ساعت، فقط يك بار اجازه مي‌دادند از سرويس بهداشتي استفاده كنم؛ نكته جالب اين بود كه مي‌گفت: هيچ‌كدام از اين شكنجه‌ها مهم نيست، من در اين 16 روز نمازهايم را به‌شكل خوابيده و بدون وضو خواندم. نمازهايم را بايد دوباره بخوانم، يا خدا قبول مي‌كند؟ گفتم: خدا حتماً قبول خواهد كرد، نماز تو زيباترين نمازي بوده كه خوانده‌اي.
  
آقا گفتند حق نداريد مسافركشي كنيد
در دوره دوم نمايندگي‌ام در مجلس شوراي اسلامي، هر ماه مبلغي را براي كمك به چند خانواده نيازمند اختصاص مي‌دادم. دوره نمايندگي كه به پايان رسيد پول چنداني برايم باقي نمي‌ماند كه به آنها كمك كنم. براي همين شب‌ها بعد از خوابيدن بچه‌ها و همسرم، با ماشين به فرودگاه يا ميدان آزادي مي‌رفتم و مسافركشي مي‌كردم. وقتي اين خبر پخش شد، آقا (رهبري) خيلي ناراحت شده بودند و فرمودند خرج اين سه خانه را من مي‌دهم و شما ديگر حق نداريد مسافركشي كنيد.
  
ماجراي درخواست خانم دباغ از رهبر انقلاب براي عمليات استشهادي
يكي از محققان در مورد ايشان مي‌گويد: براي نوشتن كتابشان توفيق شد بارها و بارها خدمت خانم دباغ برسم. ديگر تن شان رنجور شده بود. برايم تعريف كردند كه درد دلشان را به رهبر انقلاب رسانده بودند كه رهبرا! ديگر براي انقلاب ثمري ندارم اگر اجازه بدهيد اين تن ناتوان در عملياتي استشهادي در اسرائيل تقديم شود. رهبرپاسخ داده بودند: ملت به نفس شما نياز دارد.
  
موضع‌گيري صريح در برابر فتنه 88
وفاداري به اصول و ارزش‌هاي انقلاب تا آخرين مراحل زندگي او ادامه داشت. روايت مرحومه دباغ از مشاهداتش در فتنه 88 اين حقيقت را بازگو مي‌كند: «مسائلي كه پيش آمد در فتنه 88 همه را آزار داد. روزي كه تظاهرات بود من از بيمارستان مرخص شده و به سمت منزل حركت مي‌كردم و واقعاً وقتي زن‌هايي را مي‌ديدم كه با آن ظاهر نامناسب تكه‌اي نوار سبز به دست‌شان بسته بودند و داد مي‌زدند: «موسوي، حمايتت مي‌كنيم» گريه كردم... من در پل يادگار امام از زناني كه طرفدار موسوي بودند كتك مفصلي خوردم... اگر من و خانم زهرا مصطفوي مي‌دانستيم قضايا به اينجا كشيده مي‌شود، به موسوي رأي نمي‌داديم.»

پيام تسليت رهبر‌معظم انقلاب
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم
درگذشت بانوي مبارز و انقلابي خستگي‌ناپذير خانم مرضيه حديدچي‌دباغ را به بازماندگان محترم و دوستان و همرزمان ايشان تسليت مي‌گويم.
اين بانوي شجاع و فداكار در دوران طاغوت در شمار مبارزان مؤمني بود كه زندان و شكنجه‌هاي شديد نتوانست او را از اين راه دشوار منصرف كند و در دوران جمهوري اسلامي نيز در مسئوليت‌هايي مانند فرماندهي سپاه پاسداران در همدان و نمايندگي مجلس شوراي اسلامي و تدريس در دانشگاه و حضور در سازمان‌هاي خدماتي انجام وظيفه كرد و مفتخر به عضويت در هيئت اعزامي امام راحل براي رسانيدن نامه معروف ايشان به سران شوروي سابق شد. غفران و رضوان الهي شامل حال اين بانوي با اخلاص و فداكار باد.
سيدعلي خامنه‌اي / ۲۷ آبان ۱۳۹۵
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار