کد خبر: 819244
تاریخ انتشار: ۰۵ آبان ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۵
آخرين ساخته سينمايي ابوالقاسم طالبي از ديروز اكران خود را آغاز كرد
ژانر تاريخي در سينماي ايران ژانر مهجوري است و ورود فيلمسازان به اين ژانر موانع و مشكلات خاص خود را دارد.
جواد محرمي
ژانر تاريخي در سينماي ايران ژانر مهجوري است و ورود فيلمسازان به اين ژانر موانع و مشكلات خاص خود را دارد. «يتيم خانه ايران» تجربه‌اي تازه در اين ژانر محسوب مي‌شود؛ فيلمي كه درباره يكي از حلقه‌هاي مفقوده تاريخ معاصر ايران ساخته شده است، نسل‌كشي مردم ايران توسط دولت استعماري انگلستان در جريان جنگ جهاني اول؛ ماجرايي كه گويي در تاريخ معاصر ايران گم شده است.

ساخته‌شدن فيلم يتيم‌خانه ايران به لحاظ بازنمايي بخشي از جنايت انگلستان در ايران يك فيلم استراتژيك محسوب مي‌شود كه مي‌توان آن را در چارچوب سينماي ملي تعريف كرد. اين فيلم موضوعي كاملاً ملي را كه در بستري تاريخي اتفاق افتاده دستمايه قرار داده است و از اين جهت يكي از ملي‌ترين آثار سينماي ايران قلمداد مي‌شود؛ فيلمي كه به لحاظ راهبردي ارزش هزينه‌اي را  كه براي آن شده، دارد و بيش از پيش راه را براي توليد آثار استراتژيك سينما باز مي‌كند.
سينماي ايران به دليل رويكردهاي غلط مديريت‌هاي سينمايي در چند دهه گذشته به جاي رفتن به سوي مدلي مشخص كه از دل آن آثاري منطبق بر منافع ملي بيرون بيايد، همواره ترتيبي اتخاذ كرده است كه سينماگران به سمت توليد آثار جشنواره پسند بروند. اين انحراف سبب شده است تا بسياري از موضوعات و مضامين مبنايي كه نسبتي معين با منافع ملي پيدا مي‌كند در سينما مغفول واقع شود و مردم ايران كمتر تصويري منطبق با نياز فرهنگي و اجتماعي خود بر پرده سينما مشاهده كنند.

اكران فيلم‌هايي چون «سيانور» و «يتيم‌خانه ايران» اين روزها به جايگاه سينماي ايران اعتبار داده است، هر چند اين فيلم‌ها مي‌توانست با تدبير سازمان سينمايي فصل بهتري از اكران را به خود اختصاص می‌داد، ولي اين فرصت با بي‌تدبيري مديريت سينمايي و اختصاص فصل خوب اكران به فيلم‌هاي مبتذلي چون «50 كيلو آلبالو» و «من سالوادور نيستم» اتفاق نيافتاد. مديريت سينمايي بايد نسبت به انتخاب‌هايش پاسخگو باشد و حالا كه آثار استراتژيك از سوي مردم با استقبال مواجه شده و اين جنس از سينما جاي خود را در سينماي ايران باز كرده است بنابراین هزينه كردن و استفاده از احكام رياستي براي توليد آثاري چون «50کیلو آلبالو» و «ارادتمند، نازنين...» نمي‌تواند توجيهي داشته باشد.

موضوعات و مضامين زيادي هستند كه مي‌توانند در قالب سينماي ملي قرار بگيرد و سازمان سينمايي موظف است در اين زمينه به وظيفه ذاتي خود عمل كند. ماجراي نسل‌كشي انگلستان پيش از اين حتي يك‌بار هم به گوش اغلب ايرانيان خطور نكرده بود. اينكه چرا بايد فاجعه‌اي كه از وقوع آن تنها نزديك به يك قرن مي‌گذرد و به لحاظ تاريخي مربوط به دوران معاصر مي‌شود تا اين اندازه در بين ايرانيان موضوعي ناآشنا باشد، خود به يك راز مي‌ماند.
 
اين فاجعه كه از آن به عنوان قحطي بزرگ ۱۲۹۶–۱۲۹۸ هجري شمسي (۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ ميلادي) ياد مي‌شود منجر به تلفات جاني فراواني در ايران شد. از اين رويداد به عنوان بزرگ‌ترين قحطي و فاجعه انساني تاريخ ايران ياد شده است كه تبعات فاجعه‌آميز آن براي ايرانيان از حمله مغول در قرن سيزدهم ميلادي نيز بسيار فراتر رفت. درباره اين ماجرا مطالب اندكي نوشته و حتي كمتر شناخته شده‌است. نوشته‌اند در اين قحطي نزديك به ۴۰درصد (در برخي ديگر از منابع ۲۵ درصد) از جمعيت ايران به سبب گرسنگي و سوءتغذيه و بيماري‌هاي ناشي از آن از بين رفتند. متهم اصلي اين رويداد دولت بريتانيا است كه به دليل خريد گسترده غلات و مواد غذايي در ايران به منظور ارسال به جبهه متفقين، وارد نكردن غذا از هندوستان و بين‌النهرين، ممانعت از ورود غذا از ايالات متحده و اتخاذ سياست‌هاي مالي  از جمله تحويل ندادن درآمدهاي نفت به ايران، مسبب اصلي شناخته مي‌شود.

در اين دوران كه مصادف با جنگ جهاني بود به‌‌رغم اعلام بي‌طرفي در جنگ از سوي حكومت ايران بخش‌هايي از ايران توسط نيروهاي انگليس و تا حدي روسيه اشغال شده بود و انگلستان براي پيروزي در جنگ با آلمان و به واسطه ضعف دولت مركزي كه تن به اشغال داده بود هر آنچه مي‌توانست ذخاير غذايي ايران را غارت كرد. توليد يتيم‌خانه ايران از اين جهت كه نقاب از چهره واقعي استعمار پير مي‌كشد، اداي دين كوچكي به ملت ايران محسوب مي‌شود.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار