کد خبر: 818255
تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۰
قضاوت ولايت براساس ملاك است
قصه تنها خميني نيست؛ براي خامنه‌اي هم، آنجا كه پاي قضاوت درباره افراد مطرح است، نه حب و بغض، كه درستي راه ايشان متر و معيار است. با اين جمله كوتاه اما بلند، چند نكته‌ به اختصار بنويسم.
حسین قدیانی
يكم: سال 88 بسي بيش از آنكه دعوا سر محاسن يا معايب فرد پيروز آن انتخابات باشد، جنگ سر اين بود كه بعضي‌ها هرگز نمي‌خواستند زير بار نتيجه آراي مردم بروند! اين قانون‌گريزي اما تا آنجا پيش رفت كه به بهانه رأي نداشتن فرد پيروز، پيشنهاد «ابطال انتخابات» را مطرح كنند! يعني لگد به همه آن 40 ميليون رأي! بزرگان اما در نهايت رواداري از جماعت مدعي خواستند بينه ارائه دهند و اعتراض خود را از طرق قانوني پيگيري كنند! كاري كه خب، نكردند! اينك اما قريب يك سال است كراراً مشاهده مي‌كنيم همان جماعت مدعي رأي نداشتن نامزد پيروز 88 اعتراف مي‌كنند «با نهي احمدي‌نژاد از ورود به انتخابات رياست‌جمهوري 96 مهم‌ترين تهديد براي تداوم رياست‌جمهوري حسن روحاني از ميان رفت»! همين اعتراف كافي است براي پذيرش اين مهم كه حتي به‌زعم داعيه‌داران تقلب در سال 88 هم، في‌الواقع هيچ تقلبي دركار نبوده! اصلاً و ابداً!

دوم: پر واضح است اغلب قريب به اتفاق مباحث هشتاد و هشتي، ناظر بر «دروغ بزرگ تقلب» بود ليكن ما اندك واهمه‌اي از مرور تاريخ نداريم! آري! رهبر انقلاب جايي فرمودند؛ «نظر من به فلاني نزديك‌تر است تا بهماني!» اولاً اين سخن ناظر بر بحث «عدالت اجتماعي» ايراد شد و ثانياً توسط همان عزيزي بيان شد كه باري پيش از اين، گفته بودند؛ «هيچ كس براي من بهماني نمي‌شود»! از قضا، هم جمله اول درست است، هم جمله دوم، چراكه سخن را بايد در ظرف زماني آن سنجيد! آن تعويض نگاه بد است كه براساس حب و بغض باشد ليكن وقتي «معيار» يعني «درستي راه» ملاك باشد، همه اين ديدگاه‌هاي علي‌الظاهر متفاوت، في‌الواقع در «يك امتداد واحد» خود را تعريف مي‌كنند! در مثل مناقشه نيست! طلحه و زبير، هم آن زمان كه از «لسان معصوم» تعريف شنيدند حق‌شان بود و هم آن زمان كه «ذوالفقار معصوم» را ديدند، چراكه هم پشت آن تعريف «منطق» حاكم بود و هم پشت آن شمشير!

سوم: تشكر و تذكر و امر و نهي، تنها خلاصه در تعامل بزرگان با رئيس‌جمهور قبل نمي‌شود! اين مهم، درباره همه رؤساي جمهور صادق است! حتي درباره همه رجال سياسي يا حتي غير‌سياسي! آقايي بوده كه سال 88 بعضي‌ها مدعي بودند با تقلب رئيس‌جمهور شده ليكن حالا خودشان ناخواسته اعتراف مي‌كنند كه او حتي مي‌توانست ناظر بر پايگاه رأي خود، قاعده رياست‌جمهوري دو دوره‌اي را به هم بزند! اينجا تنها يك چيز ثابت مي‌شود و آن دروغ بودن ادعاي تقلب است! خوب يا بد، آن فرد رأي اكثريت قاطع مردم بود! همچنان كه سال 92 هم خوب يا بد، رأي اكثريت البته شكننده مردم به رئيس‌جمهور فعلي بود! لذا دفاع رهبر انقلاب از رأي اكثريت در سال 88 دفاع بزرگان بود از رأي اكثريت و لاغير! ايني هم كه ايشان براي فرد مذكور، مصلحت «نهي» را تشخيص دادند، تنها و تنها خواستن خير خود آن شخص بود و جامعه!

چهارم: نهايت اشتباه آنجاست كه نهي بزرگان را به معناي «چراغ سبز» به رئيس‌جمهور فعلي قلمداد كنيم! آقاي روحاني در صورت تأييد صلاحيت توسط شوراي نگهبان، اگر دوباره از مردم رأي بگيرد، باز هم رئيس‌جمهور همه ما خواهد بود و الا كه هيچ! اساساً اگر رهبر انقلاب اهل اينگونه چراغ سبز نشان دادن‌ها مي‌بودند بايد همان سال 76 با درخواست تمديد رياست‌جمهوري بهماني موافقت مي‌كردند! علمدار فرزانه‌اي كه سال 88 آنگونه حماسي پاي آراي ملت ايستادند و هرگز زير بار ابطال انتخابات نرفتند، مبراي از اين تحليل هستند كه «نهي» ايشان از يكي، تفسير به «امر» ايشان به يكي ديگر شود!
***
اين درست كه بعضي‌ها بنا به اعتراف بزرگ خود، ناخواسته به همان نظر ما در سال 88 مبني بر سلامت انتخابات رسيدند ليكن نه ما و نه رهبر ما، صد سال سياه، به نظر ايشان مبني بر قضاوت‌هاي همراه با حب و بغض درباره افراد نخواهيم رسيد! لذا آقاي رفسنجاني و ديگراني از اين قبيل، اگر قيل و قال راه بيندازند كه آقاي احمدي‌نژاد خيلي بد است، ما به ايشان خواهيم گفت كه او بسي پيش از آنكه رأي ما باشد، «استاندار حضرتعالي» بود! يادتان رفته؟! ليكن اگر بگويند كه شما هفت سال ديرتر از من، او را شناختيد، ما به ايشان خواهيم گفت: «نه احمدي‌نژاد، كه حتي خود شما هم هر آن قدمي كه در راه درست و صراط مستقيم برداريد، بي‌آنكه بخواهيم با آينده‌تان «كاسبي سياسي» كنيم، حمايت‌تان خواهيم كرد! ما مثل شما نيستيم كه عمل بر مبناي حب و بغض داشته باشيم! هزار تا هفت سال ديگر هم به عقب برگرديم، ما از «سفرهاي استاني» و «مسكن مهر» و «رونق صنعت هسته‌اي» و... دفاع خواهيم كرد! صدالبته پاي نقدهاي خودمان در آن زمان هم كه مستند و موجود است، ايستاده‌ايم! نه آقاي هاشمي! ما نه شما را دير شناخته‌ايم، نه آقاي احمدي‌نژاد را! نه الباقي حضرات را! كار خوب كنيد، تعريف‌تان مي‌كنيم، كار بد كنيد و احياناً بخواهيد «نامه سرگشاده» عليه جمهوريت و رأي ملت بنويسيد، همان را با شما خواهيم كرد كه سابق بر اين انجام داديم! ما «يادگار خميني» هستيم و عمراً احدي را دير بشناسيم، آن هم هفت سال! دردانه‌هاي قلم‌فروشي كه حضرتعالي را «پدر معنوي» خود خطاب مي‌كنند بايد بفرمايند يادگار كه هستند كه هفت سال دير، تازه ملتفت شدند 88 تقلبي دركار نبود! من از آنجا كه علاوه بر سياست، ادب را هم در مكتب ولايت فقيه آموخته‌ام، از همين جا خطاب به شما عرض مي‌كنم؛ آقاي هاشمي! سلام... آري! سلام... و اين همان «سلام»ي است كه حضرتعالي يادتان رفت در آن نامه عاري از مهر و تهي از بصيرت، مرقوم بداريد! در ضمن، جناب احمدي‌نژاد، نه هفت سال پيش، كه به عبارتي آميخته با طنز، 70 سال پيش استاندار خودتان بود! تا يادتان بيايد، عجالتاً خداحافظ!»
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار