کد خبر: 817701
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۷
آينه عبرت 2:

مرد 38 ساله اي كه براي گرفتن راهنمايي و مشاوره به مركز مشاوره آرامش آمده بود گفت: من نمي دانم چرا اين قدر ساده و زودباورم و چرا به همه اعتماد مي كنم و هميشه هم قرباني اين سادگي و زودباوريم شده ام و با دردسر هاي زيادي روبرو شدم يك نمونه اش هم دردرسري كه به خاطر فروش خودرو برسرم آمد ، تقريباً شش ماه قبل تصميم گرفتم خودرو شخصي ام را عوض کنم از چند بنگاه قيمت گرفتم ده ميليون و نيم قيمت گذاشتند تا اينکه يکي از دوستانم خريداري را معرفي کرد.

خريدار گفت قرار گذاشت به محل زندگي او بروم تا با هم به بنگاه برويم و معامله را انجام دهيم. منزل من تا منزل خريدار فاصله زيادي بود وقتي رسيدم بنگاه بسته بود. آن دو مردي كه سر قرار آمده بودند و يکي خريدار و ديگري دوستش بودند از من خواستند به منزلشان بروم و آنجا قرار داد معامله را بنويسيم .

ساعت تقريباً 11 شب بود من هم قبول کردم يک ساعت منزلشان بودم و قرار شد آنها به من چک بدهند و من ماشين را فردا به آنها بدهم ، خيلي سرخوش بودم و فکر مي کردم معامله خوبي انجام دادم چون چند سالي بودکه دم دست يک وکيل کار مي کردم. حتي وقتي خانم آن آقا برايم چايي آورد من چايي که جلوي شوهرش بود را خوردم چون ترسيدم نکنه داروي بيهوشي در آن ريخته باشند.

وقتي نوشتن قرار داد تمام شد وقتي فردا صبح چکها را پاس كردم و مطمئن شدم بياييد براي تحويل ماشين، او هم قبول کرد و بعد دوست خريدار دستي به شانه من زد و گفت مي شه امشب دوستم براي اينکه تا دم منزل شما رانندگي کنه، من هم قبول کردم، هنوز خيلي راه نرفته بوديم که ناگهان من که روي صندلي شاگرد نشسته بودم احساس کردم يک چاقو زير گلويم گذاشته اند بله دوست آن آقا كه صندلي عقب نشسته بود چاقو را کمي فشار داد و گفت زود پائين اين برگه را امضاء کن که پول را تمام و کمال گرفته اي و اثر انگشت هم بزن جالب بود استامپ هم آورده بود.

يک لحظه گفتم امضاء نمي کنم فشار بيشتري آورد درآن لحظه پارسا کوچولو و همسرم آمدند جلوي دو چشمم و امضاء کردم، بي انصاف ها چنان مرا از ماشين بيرون پرت کردند که هنوز يادم نرفته است، سريع به دوست وکيلم زنگ زدم به 110 هم زنگ زدم ، با پليس به در خانه آنها رفتيم زن خريدار ماشين گفت رامين رفته بيرون و هنوز نيامده ، خلاصه مدتي دستم به دادگاه بند بود و آخر سرهم با وقاهت تمام جلوي قاضي گفت که پول اين مرد را تمام و کمال داده ام و مي خواهد از من اخاذي کند و برگه اي كه از من امضاء گرفته بود را نشان قاضي داد و من نتوانستم چيزي را ثابت کنم از آن روز تابحال خيلي ناراحتم و اضطراب و دلهره دارم و خواب راحتي ندارم ،از طرف ديگر همسرم هم مدام مرا سرزنش مي کند و از دست سرزنش هاي او خسته شده ام. براي همين موضوع به اين مركز آمدم تا مرا راهنمايي كنيد.

چگونه قرباني يك كلاهبرداري نشويم؟

كارشناس مركز مشاوره آرامش فرماندهي انتظامي استان در اين باره گفت: آنچه که در اين پرونده قابل تأمل است ساده انگاري و عدم برخورد مدبرانه در حوزه ارتباط با غريبه ها به شمار مي آيد که فرد مذكور را با نوسانات شديدي درحوزه مالي مواجه ساخته است.

وي يکي از دلايل اصلي نارضايتي در زندگي زناشويي وي را نيز سادگي و بي مبالاتي او عنوان كرد و اظهار داشت: تأثيرات روان شناختي اين وقايع، ايجاد اضطراب بالا و عدم آرامش براي فرد و خانواده اش مي باشد چرا كه همسر اين شخص نيز مي گويد اين حوادث پاياني ندارد و امنيت مالي ما هميشه با خطر روبرو بوده است.

اين مقام مسئول با بيان اينكه داستان اشاره شده تنها ، يکي از ده ها اتفاقي است که برايش رخ داده و او نتوانسته آنرا مديريت کند و هميشه نقش يک قرباني را بازي کرده است گف: در هر جامعه اي افراد کلاهبردار و متقلب وجود دارند که رفتار آنان قربانيان بيشماري به همراه دارد.

وي افزود: اگر شخص مذكور درصورتي که معامله خودرو را با روش مناسب و قانوني انجام مي داد خطر کمتري او را تهديد ميکرد.

اين كارشناس مشاوره پليس اظهار داشت: از طرفي بايد بدانيم كه برخي از مناطق حاشيه اي شهر آسيب پذير تر بوده و بزهکاري بيشتري در آنجا رخ مي دهد و تردد در اين مناطق بدون داشتن شناخت کافي و آگاهي از مخاطرات آن ممکن است افراد را با ضربات و خسارت جبران ناپذيري مواجه نمايد.به همين جهت توصيه مي كنيم شهروندان حتماً در انجام معاملات نكات ايمني و هشداري را رعايت كرده و هرگز به تنهايي وارد معامله نشوند و در صورت مشكوك شدن به موضوع در هر مرحله اي پليس را در جريان بگذارند.

مركز اطلاع رساني فرماندهي انتظامي استان اصفهان

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار