در سال 1320 جنگ دوم جهاني بيشتر كشورهاي جهان را درگير خود كرد، ايران نيز ناخواسته متحمل بحرانهاي ناشي از آن شد، متفقين به بهانه رابطه رضاشاه با آلمان ايران را اشغال و او را تبعيد و فرزندش محمدرضا را به جاي وي منصوب كردند. روي كار آمدن شاه جوان و متكي به پدر، نابسامانيهاي ناشي از جنگ و مداخله نيروهاي بيگانه موجب از سرگيري فعاليتهاي سياسي شد و نيروهاي منكوب و فروخفته اجتماعي مطالبات خود را از سر گرفتند و شاه جوان هم به دليل عدم تسلط كافي بر اوضاع نتوانست عكسالعمل دلخواه خود را به آنان نشان بدهد.
سالهاي 1320 تا 1332ش از بحرانيترين دورههاي تاريخ معاصر ايران محسوب ميشود. در اين دهه علاوه بر جنگ دوم جهاني و پيامدهاي آن كودتاي انگليسيـامريكايي 1332ش عليه حكومت دكتر مصدق به وقوع ميپيوندد. در اين دهه احزاب، انجمنها، جمعيتها و گروههاي سياسي و اجتماعي بسياري پديد آمدند كه چندي بعد فروكش كردند. ظهور و افول فدائيان اسلام در سالهاي پرتحول و آشوب پس از شهريور 1320 يكي از نمونههاي برجسته و بسيار مهم اين حركتها و فعاليتهاي سياسي و اجتماعي است كه بر حوادث و وقايعي نظير ظهور و سقوط كابينهها، مسئله نفت شمال، بحران آذربايجان، نهضت ملي شدن نفت و... تأثير گذاشت. مهمترين انگيزه اعضاي فدائيان اسلام مسئله قدرت نبود، بلكه نوعي بينش سياسي برگرفته از جهانبيني اسلامي بود كه حتي تحولات بعدي كشور را نيز تحت تأثير خود قرار داد.
ميان سازمان فدائيان اسلام و رهبر آن، شهيد نواب صفوي پيوستگي جداييناپذيري وجود داشت، بهگونهاي كه جدا كردن اين دو از يكديگر خالي از اشكال نيست. هدف اصلي شهيد نواب از تشكيل اين جمعيت در سال 1324 مبارزه با اشكال مختلف بيديني بود. اين سازمان اولين گروه سياسي ايران در قرن بيستم بود كه بهطور منسجم مبارزه با استعمار و بيديني را هدف خود قرار داده بود و براي رسيدن به آن شديداً تلاش ميكرد. نخستين كسي كه آماج حملات فدائيان اسلام قرار گرفت، نويسنده ضدشيعه، احمد كسروي بود كه در سال 1325 مقابل كاخ دادگستري به دست فدائيان اسلام كشته شد. فدائيان اسلام از زمان پيدايش تا زماني كه با اعدام رهبر اين جمعيت در سال 1334 از هم فرو پاشيد، در بسياري از مناطق ايران فعاليت ميكردند. آنان با اقداماتي چون اجتماع و تظاهرات روز جمعه 31 خرداد 1327 در مسجد سلطاني به پشتيباني مردم فلسطين و تشكيل دفاتري براي ثبتنامه و اعزام نيرو به فلسطين اشغالي، ترور عبدالحسين هژير وزير دربار وقت در 13 آبان 1328، مخالفت با آوردن جسد رضاشاه به قم، ترور رزمآرا در 16 اسفند 1329، تحصن در زندان قصر در 21 دي 1330، ترور سيد حسين فاطمي، معاون نخستوزير و مخالفت با پيمان نظامي سنتو و ترور نافرجام حسين علاء موجوديت خود را اعلام كردند و بر جريانات سياسي تأثير گذاشتند.
دستگاه امنيتي رژيم پهلوي دوم توانست با اعدام رهبران فدائيان اسلام در سال 1334 اين گروه را متلاشي كند، اما حركت آنان الهامبخش و همواركننده راه جنبشها و حركتهاي اسلامي معاصر شد. آنان الگوي مبارز چريكي را براي اخلاف خود به ارمغان گذاشتند و بذرهايي كاشتند كه در سال 1357 در ايران به ثمر نشست. با توجه به اهميت حركت فوق ضروري است خاطرات افرادي را كه با شهيد نواب صفوي ارتباط داشتهاند، جمعآوري و تدوين كرد و در اختيار علاقهمندان تاريخ معاصر قرار داد. راوي اين خاطرات خانم نيرهالسادات نواب احتشام رضوي، همسر شهيد نواب صفوي است كه در اوج فعاليتهاي سياسي وي در كنارش بود و در اين زمينه خاطرات ارزشمندي را نقل كرده است. در اين خاطرات راوي ابتدا به محل تولد و پيشينه خانوادگي، دوران كودكي و مسائل و مشكلات آن دوران پرداخته است، سپس به قضيه قيام گوهرشاد مشهد اشاره ميكند كه منجر به تبعيد پدر ايشان ميشود.
وي چگونگي ملاقات نواب احتشام رضوي و نواب صفوي را در كاخ گلستان بازگو و چگونگي آشنايي خود و نواب صفوي و سپس قضيه ازدواج با نواب را تشريح ميكند. سپس به حوادث و رخدادهايي كه در دوران هشت ساله زندگياش با نواب صفوي روي داده است، نظير زندگي مخفي خود و نواب، ترور هژير، قتل رزمآرا، مسافرتهاي نواب، زنداني شدن نواب، تحصن فدائيان اسلام در زندان قصر، مسئله نواب و مؤتمر اسلامي و دعوت اخوانالمسلمين از ايشان، قضيه كودتاي 28 مرداد 1332، پيمان سنتو، ترور حسين علاء و سرانجام شهادت نواب صفوي و يارانش اشاره ميكند.