مردمي كه صبح 31 شهريور سال 1359 از خواب بيدار شده بودند، هيچگاه فكر نميكردند ظهر همان روز هواپيماهاي عراقي را در آسمان و سايه شوم جنگ را بر فراز شهرشان ببينند. با اينكه رسانهها از چندي پيش خبرهايي درباره تحركات و شيطنت نيروهاي عراقي در مرزهاي كشور منتشر كرده بودند و در بين مردم و سياسيون زمزمههايي در خصوص قريبالوقوع بودن جنگ شنيده ميشد ولي تصور شروع رسمي جنگي گسترده در آخرين روز تابستان دور از ذهن ميرسيد. حالا ورود هواپيماهاي جنگي عراقي به اين تصور رنگ واقعيت بخشيده بود. صدام با سري پر از آرزوهاي محال ناقوس جنگ را به صدا درآورد.
حمله به فرودگاههاي چندين استانبه گزارش «جوان» با يورش همزمان نيروي هوايي عراق به 10 فرودگاه نظامي و غيرنظامي ايران به طور رسمي طولانيترين جنگ متعارف در قرن بيستم ميلادي و دومين جنگ طولاني اين قرن پس از جنگ ويتنام آغاز شد. براي اولين بار اخبار ساعت ۲ بعدازظهر روز ۳۱ شهريور، خبر بمباران فرودگاه مهرآباد را مخابره كرد. روزنامه كيهان درباره فضاي فرودگاه و آنچه طي اين حمله بر مردم حاضر در آنجا گذشت، نوشت: «يكي از كارمندان هواپيمايي گفت هنگام مراجعت از فرودگاه به خانه متوجه شدم ۳ فروند هواپيما با فاصله نسبتاً كمي بر فراز فرودگاه در حال پرواز هستند. از آنجايي كه حدس ميزدم هواپيماها خودي باشند چندان توجهي نكردم، تا اينكه صداي انفجار برخاست و آنگاه متوجه شدم كه بمب انداختهاند. يك شاهد ديگر درباره نوع هواپيماهاي بمباران شده در اين حمله گفت كه دو هواپيما در اين هجوم دچار آسيب شدهاند كه يكي از آنها هواپيماي ۷۰۷ و متعلق به شركت هواپيمايي بود و ديگري يك فروند هواپيماي سي ۱۳۰ بود. او همچنين گفت كه هواپيماهاي دشمن ۳ فروند و از نوع ميگ بوده است.»
با شنيده شدن صداي انفجار مهرآباد در غرب تهران، مردم اين منطقه براي اطلاع از چگونگي واقعه به خيابانها ريختند و با مشاهده بمباران قسمتي از فرودگاه به منظور كمك به سمت آن هجوم آوردند كه مأمورين انتظامي در حوالي فرودگاه ضمن جلوگيري از حركت آنها از مردم خواستند حوالي فرودگاه را ترك كنند و در صورت نياز به كمك مردم، مقامات مربوطه اطلاعيه صادر خواهند كرد.
فرداي آن روز روزنامه كيهان درباره تعداد مجروحين و مصدومين حمله عراق به تهران نوشت: «تا ساعت يك بامداد امروز تعداد مجروحين حادثه فرودگاه ۳۸ نفر اعلام شد كه ۱۵ نفر به بيمارستان امام خميني، ۸ نفر به بيمارستان شريعتي، ۳ نفر به بيمارستان صنايع هواپيمايي، ۸ نفر به بيمارستان ميمنت و سه نفر به درمانگاه بيمههاي اجتماعي منتقل شدهاند. از اين تعداد گروهي كه جراحاتشان سطحي بود مداوا و از بيمارستان مرخص و برخي ديگر بستري شدهاند.» تنها فرودگاه مهرآباد تهران نبود كه از سوي جنگندههاي عراقي مورد حمله قرار گرفت. در ساعت ۱:۴۵دقيقه روز ۳۱ شهريور ۶ هواپيماي ميگ عراقي باند فرودگاه اهواز را بمباران كردند. خبرنگار كيهان از اهواز گزارش داد «اين واقعه در حالي اتفاق افتاد كه حدود ۶۰۰ نفر در فرودگاه حضور داشتند. بر اثر اين حمله قسمتي از باند فرودگاه اهواز ويران شد و چند تن نيز زخمي شدند.»
حدود ساعت يك و ۵۰ دقيقه ۳۱ شهريور، ۸ ميگ عراقي، فرودگاه و چند نقطه حساس ديگر شهر تبريز را با ۱۱ راكت مورد حمله قرار دادند. همزمان با اين واقعه فرودگاه همدان و پايگاه هوايي نوژه اين شهر نيز مورد حمله جنگندههاي عراقي قرار گرفت و خساراتي به آن وارد شد. در همين حال خبرگزاري پارس اعلام كرد مسئولان فرودگاه شيراز به دلايل امنيتي پروازهاي عادي شركت هواپيمايي ايران (هما) از فرودگاه شيراز را نيز تا اطلاع ثانوي لغو كردهاند. فرودگاههاي بوشهر، آبادان، كرمانشاه و جزيره مينو از ديگر نقاطي بودند كه مورد حمله جنگندههاي عراقي قرار گرفتند.
ملت عراق برادر ماستدر پي شدت يافتن جنگ بين ايران و عراق در مرزهاي غربي و جنوبي كشور، اقشار و گروههاي مختلف مردم براي اعزام به جبهه جنگ اعلام آمادگي كردند. از سوي ديگر ستاد مشترك ارتش جمهوري اسلامي ساعتي پس از آغاز حملات عراق انتشار اطلاعيههاي خود را آغاز كرد. در اين اطلاعيهها موارد مورد تأييد درباره حملات عراق و پاسخهاي ايران به اطلاع مردم ميرسيد. روز اول مهر ستاد مشترك ارتش اعلام كرد در حملات متقابل ايران به مواضع دشمن، ۱۱ فروند هواپيماي ميگ عراقي سرنگون شده و ۴ فروند ناوچه موشكانداز نيز غرق شده است. در پي حملات گسترده عراقيها امام خميني(ره) در پيامي ضمن محكوم كردن اين حمله نسبت به ادامه تجاوزات رژيم صدام به ايران هشدار داد. در اين پيام آمده بود: «گمان نكند ملت ما كه دولت ايران و ارتش ايران عاجز از اين است كه جواب به اينها بدهد. هر وقتي كه مقتضي بشود من پيامي به ملت خواهم داد و به صدام حسين و امثال او خواهم ثابت كرد كه اينها، اين اذناب امريكا قابل ذكر نيستند و ما هميشه بنا داريم كه در اين برخوردها، طوري برخورد بشود كه جواب برخورد آنها داده بشود كه به ملت عراق - خداي نخواسته - صدمهاي وارد نشود. لكن ما عازم بر اين هستيم، مصمم بر اين هستيم كه اگر عراق حد خودش را نداند و تجاوز را تكرار بكند، ما دستور بدهيم و ملت ما بسيج بشوند و آن وقت براي ملت عراق معلوم باشد كه ما با آنها هيچ كار نداريم، بلكه اين صدام حسين است كه به واسطه تحريك امريكا به ما تجاوز كرده است و ما اگر جوابي به او بدهيم، هرگز به ملت عراق، كه برادر ما هستند، مربوط نيست.»
پس از اين اتفاقات آيتالله خامنهاي نماينده حضرت امام در ارتش در پيام راديويي اعلام كردند: «دولت دستنشانده و مزدور عراق تجاوز هوايي را به حريم جمهوري اسلامي ايران آغاز كرد و به چند پايگاه هوايي حمله نموده است. ما تاكنون نخواسته بوديم حمله كنيم اما ارتش جمهوري اسلامي تجاوز اين بعثيهاي دستنشانده را تحمل نميكند و درس تلخي به صدام خواهد داد.»
ذاكري از رزمندگان ارتش: احتمال حمله گسترده نميداديم سيدتراب ذاكري كه در آن زمان رئيس اطلاعات لشكر 92 زرهي اهواز بود بر احتمال حمله عراق به كشور اشاره ميكند و ميگويد: «حمله عراق را پيشبيني كرديم و مستندات خود را به سياستمداران وقت داديم، به عنوان مثال به كمك آقاي غرضي كه استاندار وقت خوزستان بودند، موضوع را به گوش نمايندگان مجلس رسانديم. باور عمومي مسئولان كشور اين بود كه جنگ نخواهد شد، چون اعتقاد بر اين بود كه دليلي براي جنگ وجود ندارد. من يادم است كه با يكي از مسئولان نظامي كشور يعني محمدحسين حقيقي، فرمانده لشكر 92 درباره ورود اسلحه قاچاق از عراق به ايران صحبت كردم، به او گفتم عراقيها اسلحه ميآورند و مجاني توزيع ميكنند و بايد جلوي اين كار گرفته شود، اما ايشان گفت كه چنين چيزي نيست. اما حدود هفت ماه بعد عراق با پنج لشكر وارد منطقه مسئوليت همين فرمانده لشكر شدند كه البته آن موقع رفته بود و ديگر نبود. ميخواهم بگويم ذهنيتها چنين وضعيتي داشت.»
جنگ قريب الوقوع بوداما سيدعلي قلندري كه اولين روز جنگ در پادگان كرخه حضور داشت درباره اينكه احتمال جنگ را در 31 شهريور ميداديد به «جوان» ميگويد: «قبل از جنگ ما داخل پادگان كرخه آموزش ميديديم. به دليل تحركات عراق، بمبگذاريها، ستون پنجمي كه در شهرهاي مرزي داشت، شناساييهايي كه كرده و حملات ايذايي كه انجام داده احتمال ميداديم جنگ شود و به همين خاطر بچهها داخل پادگان آموزشهاي مختلف رزمي و نظامي ميديدند. ما احتمال جنگ را ميداديم ولي فكر نميكرديم به اين صورت شفاف و گسترده كه لشكر و هواپيماهايش را به سمت داخل ايران گسيل كند. اصلاً احتمال نميداديم جنگ با اين ابعاد وسيع شروع شود و هشت سال به طول بينجامد. فكر ميكرديم صدام يكسري زيادهخواهيهايي دارد و جنگ خيلي زود تمام خواهد شد. متأسفانه اين زيادهخواهي منجر به هشت سال جنگ تحميلي شد.»
قلندري اتفاقات آن روز را به خوبي به ياد دارد.
او درباره آخرين روز تابستان 59 بيان ميكند: «قبل از شروع جنگ ما در پادگاني به نام كرخه مستقر بوديم. اولين روز جنگ هواپيماهاي عراقي از بالاسرمان رد شدند و پايگاه چهارم شكاري دزفول را بمباران كردند. ما ابتدا فكر كرديم هواپيماهاي خودي هستند ولي بعد خبر رسيد كه جنگ شروع شده و اينها هواپيماهاي عراقي هستند. روز بعد 140 فروند از هواپيماهاي ايراني به پرواز درآمدند و به سمت عراق رفتند و بمباران عراقيها را تلافي كردند.» او در ادامه توضيح ميدهد كه بعد از اعلام شروع رسمي جنگ در پادگان كرخه به صورت آمادهباش درميآيند و پل نادري بر روي رودخانه كرخه را منفجر ميكنند تا تانكهاي عراقي امكان آمدن به سمت دزفول و انديمشك را پيدا نكنند. پس از هجوم هواپيماهاي عراقي شهرهاي استان خوزستان حالت جنگي پيدا ميكنند. قلندري خاطرنشان ميكند كه روزهاي اول، جنگ بيشتر هوايي بود و هواپيماهاي دشمن شهرهاي ايران را بمباران ميكردند.
ابوشهاب از فرماندهان دفاعمقدس: بر بادرفتن آرزوهاي كودكانه يك ديكتاتورمحمد ابوشهاب كه در عملياتهاي زيادي كنار شهيد حسين خرازي جنگيد و در مقاطعي فرماندهي لشكر۱۴ امام حسين(ع) را بر عهده داشت، 31 شهريور در كردستان حضور داشت. او در گفتوگو با «جوان» درباره اين روز ميگويد: «وقتي كه جنگ شروع شد ديگر امنيت در كردستان برقرار شده بود. يك روز در پادگان بوديم كه ناگهان ديديم هواپيماها آمدند. ابتدا فكر كرديم هواپيماهاي خودمان هستند كه در آسمان پرواز ميكنند ولي بعد از چند دقيقه ديديم صداي بمب و انفجار آمد. در اولين روز جنگ عراقيها با هواپيماهايشان فرودگاه سنندج را زدند. جنگ كه شروع شد به همراه شهيد خرازي گفتيم اينجا نميمانيم. خيلي فشار آوردند و گفتند اگر از شهر برويد ميفهمند گروه ضربت از شهر رفته و امنيتش از بين ميرود ولي حضور در جنوب واجبتر بود. به علاوه كه امنيت در كردستان برقرار شده بود و اگر شهر را ترك ميكرديم اتفاقي نميافتاد. 12 روز بعد در اهواز بوديم. اول بارمان بود كه اهواز ميرفتيم و جنگي در چنين وسعت را تجربه ميكرديم. آنجا به پايگاه منتظران شهادت در گلف رفتيم. پايگاهي بود كه از همه جاي ايران در آن حضور داشتند و آموزش ميديدند.»
صدام در اولين روز جنگ آرزوهاي دور و درازي داشت. دو روز قبل از حمله سراسري عراق به خاك ايران، راديو بغداد اعلام كرد در آينده كنترل تمام خليج فارس به دست عراق خواهد افتاد. 20 دقيقه پس از پرواز اولين هواپيما صدام به ژنرال خيرالله وزير دفاعش ميگويد كه نيم ساعت ديگر كمر ايران را خواهند شكست. هشت تابستان گذشت و هيچكدام از رؤياهاي كودكانه صدام محقق نشد. رزمندگان ايراني درسي به صدام دادند كه ديگر هيچ كشوري لحظهاي فكر تجاوز به مرزهاي ايران را به ذهنش راه نداد.