هشتاد و پنجمين نشست راويان انديشه در فرهنگسراي انديشه تهران به معرفي و نقد و بررسي كتاب «خاطرات حسنعليخان مستوفي» نوشته ابوالفضل زرويي نصرآباد اختصاص داشت. در اين نشست زرويي نصرآباد درباره كتابش گفت: قصه حسنعليخان مستوفي همان قصه بهلول و نان جو و سركه است. من يك سالي خانهنشين بودم و جز كتابخواندن كار ديگري نداشتم. در آن مدت فرصتي فراهم شد تا كارهاي بسياري در زمينه خاطرات بخوانم و در ذهنم اين مسئله پيش آمد كه اين خاطرات چقدر واقعي است و چقدر روحيه اغراق در نويسندگان آنها وجود داشته است. نصرآباد در ادامه با اشاره به سخنان مرحوم كيومرث صابري طنزپرداز فقيد و صاحب نشريه فكاهي گل آقا گفت: آقاي صابري به مطالعه اصرار زيادي داشت و از اين مسئله كه طنزپردازان ميان مايه ما به خاطر فقر مطالعه، كمتر سواد ادبي داشتند بسيار ناراحت بود. امروز هم ميشود گفت كه حدود ۹۰ درصد نويسندگان معاصر و قديمي ما چوب بيسوادي خود را خورده و ميخورند كه اگر اين نبود، ما امروز آدمهاي بزرگتري در ادبيات داشتيم.
وي در ادامه تأكيد كرد: من در اين كتاب تنها خواندههاي خودم را خرج كردم، نه اينكه اطلاعاتم را به رخ بكشم يا فخر فروشي كنم. تنها از آن به شيوه درستي استفاده كردم تا با كمك اتفاقات واقعي، شخصيت را باورپذيرتر كنم. در ادامه اين نشست، سيد مهدي شجاعي با بيان اينكه خاطرات حسنعليخان مستوفي كه رماني فاخر است، گفت: ساختارشكني و خلاقيت اين اثر در ادبيات ايران و حتي در جهان بيمثال است و به نظرم طرح اين كار نيز بسيار شبيه كاري است كه يالوم در رمان «وقتی نيچه گريست» از خود بر جاي گذاشته است. در تاريخ طنز فارسي نيز اثري اينچنين خلق نشده و اين خاطرات در ميان اين دست آثار نيز بيبديل است. سيد علي موسوي گرمارودي شاعر و نويسنده نيز در اين نشست با تمجيد از كتاب خاطرات حسنعلي خان مستوفي گفت: زرويي عبيد زاكاني زمانه ماست و اين اثرش در تقسيمبنديهاي طنز، بدون شك يك نقيضه بسيار بديع است و اين اولين ويژگي اين كتاب است. من از آغاز قرن ۵ هجري تا به امروز كاري مانند اين اثر كه داراي چنين سر و شكلي باشد، نديدهام.
لازم به ذكر است كتاب «خاطرات حسنعلي خان مستوفي» از سوي انتشارات نيستان منتشر شده و در اختيار علاقهمندان به ادبيات قرار گرفته است.