کد خبر: 811766
تاریخ انتشار: ۲۴ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۹:۱۰
گفت‌وگوي «جوان» با محمد صادقي مستندساز شهداي مدافع حرم
محمد صادقي از همكاران قديمي روزنامه جوان است كه اولين كار خبري و رسانه‌اي‌اش را از سرويس پايداري آغاز كرد و اين روزها وارد كار توليد مستند‌ شده است.
صغري خيل فرهنگ
محمد صادقي از همكاران قديمي روزنامه جوان است كه اولين كار خبري و رسانه‌اي‌اش را از سرويس پايداري آغاز كرد و اين روزها وارد كار توليد مستند‌ شده است. وي در پرونده كاري خود آثاري دفاع مقدسي از جمله «عزيزبلد»، «نبرد در مدار عاشقي»، «چشم به راه» و «پلاك 33» را دارد. محمد صادقي در پلاك 33 از شهيد مدافع حرم عباس آبياري روايت مي‌كند و مي‌خواهد به ما بگويد دليرمردان اين مرز و بوم فقط مربوط به سال‌هاي قبل يا اوايل انقلاب نيستند. صادقي همچنين خود نيز براي اعزام به سوريه اقدام كرده بود كه حرف‌هايش در اين زمينه نيز شنيدني است.

شما از همكاران قديمي ما هستيد، كمي از خودتان و فعاليت‌هاي خبري‌تان بگوييد.
من متولد ۱۱بهمن ماه 1357 هستم. از همان دوران كودكي علاقه زيادي به كار خبري داشتم. در نهايت با همكاري روزنامه جوان به آرزوي قلبي‌ام رسيدم و وارد عرصه خبر شدم. كارم را هم از سرويس پايداري روزنامه جوان شروع كردم. روزهاي خيلي خوب و به ياد ماندني را در اين سرويس گذراندم.
بي‌شك در آن روزها خاطرات خوبي را تجربه كرده‌ايد.
بله، خوب به ياد دارم براي اولين بار به منزل شهيد ناظري رفتم و با مادر شهيد مصاحبه‌اي را انجام دادم. وقتي مصاحبه همراه با عكس شهيد به چاپ رسيد و مصاحبه را به مادر شهيد نشان دادم اشك از ديدگان اين مادر روانه شد و چنان من را از ته دل دعا كرد كه لذت بردم. مادر شهيد گفت تو قلب من را با چاپ كردن عكس پسرم شاد كردي. تو باعث شدي همه پسرم را ببينند. اينجا بود كه من تصميم قاطع گرفتم تا به سراغ خانواده‌هاي شهداي بعدي بروم و سال‌ها است كه اين خادمي شهدا را براي خود افتخار مي‌دانم. 10 سالي است كه در اين عرصه فعاليت دارم و در ادامه وارد كار توليد مستند براي شهداي دفاع مقدس و خصوصاً شهداي مدافع حرم شدم.
چرا مدافعان حرم را براي مستندسازي انتخاب كرده‌ايد؟
اين روزها مردمي كه از سال 1367 به بعد فقط شهداي گمنام و تفحص شده را تشييع مي‌كردند، حالا شهداي مدافع حرم را بر دوش مي‌گيرند و تشييع مي‌كنند. رزمندگان مدافع حرم براي دفاع از كشورمان و همين طور حفظ جبهه مقاومت اسلامي كيلومترها دورتر از خاك كشورمان مي‌جنگند. خب به نظر من اين فضاي جهادي نياز دارد تا ديده شود و من و ساير فيلمسازان و هنرمندان به نوعي تلاش كرديم تا به زعم خود به مردم نشان دهيم كه در سوريه و عراق چه اتفاقاتي در حال وقوع است. ساخت مستند براي مدافعان حرم يك جذابيت خاصي دارد كه نمي‌توان به زبان آورد.
به نظر شما كه در حوزه دفاع مقدس هم فعاليت داشتيد، چه تشابهي بين جبهه دفاع مقدس و دفاع از حرم وجود دارد؟
شما به سن و سال شهداي مدافع حرم كه نگاه مي‌كنيد مي‌بينيد اكثر اين شهدا از بچه‌هاي دهه 60 يا 70 هستند. خوب به ياد دارم يكي از خاندان منحوس و عياش پهلوي گفته بود مملكت را جواناني از دست بعث عراق نجات دادند كه همه تربيت شده زمان پهلوي بودند و نان پهلوي را خورده بودند. خب من همينجا با اشاره به اين نكته بايد بگويم كه اولاً اين جواناني كه در موردشان صحبت كرديد نان ناپاك اين خاندان را نخورده بودند بلكه سر سفره محقر و حلال پدر و مادر مؤمن‌شان بزرگ شده بودند و اين جوانان تربيت‌شده مكتب خميني كبير بودند و در نهايت جان خود را فداي اسلام و ولايت و كشور خود كردند. بعد هم اكنون بايد ديد نظرشان در مورد جواناني كه بعد از گذشت دو دهه از عمر انقلاب، تربيت شده‌هاي نسل امام خميني(ره) و نان‌خورهاي انقلاب هستند، چيست؟ اين جوانان با پا گذاشتن روي آرزوهايشان به فراتر از مرزهاي ايران رفتند و با دشمن صهيونيستي بدون هيچ واهمه و ترديدي مبارزه مي‌كنند. براي همين بود كه بر خود واجب دانستم تا در مورد شهداي مدافع حرم كار فرهنگي انجام دهم تا از شائبه‌ها و چرايي حضور اينها رفع ابهام شود.
غير از مستندسازي ارتباطي هم با مدافعان حرم داشتيد؟
براي اعزام رسمي به سوريه به يكي از مراكز اعزام رفتم تا با معرفي خودم و ارائه رزومه كاري به همراه ساير برادران اعزام شوم. آنجا صحنه‌هايي را ديدم كه اگر كسي برايم تعريف مي‌كرد شايد اصلاً باور نمي‌كردم. به طور مثال جواني را ديدم كه پدر دو فرزند بود و با موتور امرار معاش مي‌كرد. اين جوان تنها سرمايه زندگي‌اش‌ را كه همان موتور بود فروخته و با پولش ويزا تهيه كرده بود و الباقي آن را به همسرش داده بود.
يا بايد از خلبان ايرباسي ياد كنم كه خانه‌اش را فروخته و تمام سرمايه‌اش را به همسرش داده و طلاقش داده بود تا آزادانه و بدون فكر به تعلقات دنيايي به مدافعان حرم بي‌بي زينب كبري(س) بپيوندد. يا پدر و پسري كه هر دو با هم ثبت نام كرده بودند و براي اينكه مسئولان متوجه رابطه آنها نشوند با دستكاري در مداركشان خود را عمو و برادرزاده معرفي كرده بودند. به نظر من همه اينها بايد منتقل شود، چراكه دشمن ابتدا با سلاح قلم و دوربين و ماشين‌هاي پيچيده رسانه‌اي خود توانست بر ذهن‌ها غلبه كند. چرا ما اين كار را نكنيم؟ چرا ما اين صحنه‌ها را به نمايش نگذاريم؟ من بيشتر به اين فكر مي‌كردم كه اينها نداي هل من ناصر ينصرني امام حسين (ع) را شنيده‌اند؛ حبيب بن مظاهرها و ظهيرها و جعفرهايي كه خود را به قافله كربلاييان رساندند. ديدن اين صحنه‌ها ياد و خاطره اعزام‌هاي دهه 60 را برايم زنده مي‌كرد. همان اصرار‌ها براي اعزام به منطقه، همان دست بردن در مدارك شناسايي، همان اخلاص، همان همت و مجاهدت. بسيار شبيه هم بودند. اما امروز همت والاي اين رزمندگان شايد قابل توصيف نباشد. آن زمان جنگي در داخل كشور اتفاق افتاد كه فوج فوج رزمندگان براي دفاع از كشور، ناموس و اسلام به امر ولي فقيه زمانشان راهي شدند. امروز دركشورهاي عراق، لبنان، شام و مرزهاي حرم آل‌الله شاهد جنگ و تعدي هستيم. اين جنگ چيزي فراتر از دفاع مقدس ما است. امروز اين جنگ مي‌تواند مقدمه‌اي براي ظهور امام زمان (عج) باشد. مقدمه‌اي كه ان‌شاءالله ختم به ظهور منجي شود. اين مدافعان حرم كه سربازان جبهه مقاومت اسلامي هستند به خوبي نشان دادند كه اجازه نخواهند داد تا دشمن عاشورايي ديگر بيافريند و كاروان كربلاييان نه فقط 72 تن بلكه تنها و سر‌هايي را دارد كه آماده جان دادن براي حريم آل‌الله هستند.
به كارهاي توليدي‌تان بپردازيم، اولين مستندتان چه بود؟
اولين توليد ما درباره زندگي و شهادت سردار سپاه اسلام، مجاهد خستگي‌ناپذير حاج سيدحميد تقوي‌فر در عراق و ايران بود كه «عزيزبلد» نام داشت. بعد از آن درباره فتح‌الفتوحات نيروهاي حشد‌الشعبي عراق و سوريه كاري در مناطق تازه آزاد شده ساختيم، به نام «نبرد در مدار عاشقي» كه به لطف خدا مراحل پاياني تدوين را طي مي‌كند. بعد از آن شروع به ساخت مستند «چشم به راه» كرديم، اين مستند نگاهي به مادران چشم‌انتظاري دارد كه بيش از ۳۰ سال است با  توجه به كهولت سن همچنان در انتظار شنيدن خبري از فرزندان گمنام، مفقود‌الاثر و جاويدالاثرشان و ديدن نشان و پلاكي از آنها هستند.
از جمله كارهايي هم كه در دست توليد داريم، مي‌توان به مستند پلاك۳۳ اشاره كرد كه به خاطر داشتن داستان بسيار پرريتم و پر حادثه شروع به نوشتنش كرديم كه به زودي آماده پخش مي‌شود. اين مستند در خصوص شهيد آبياري از مدافعان حرم است.
 تهيه و توليد اثر براي شهدا چه لذتي دارد؟
من لذت اين كار را به خوبي حس كرده‌ام. در مراحل تهيه و ساخت مستند براي شهدا هيچگاه دشواري و سختي را حس نكردم. همه‌اش احلي من‌العسل بود. اكثر كساني كه دست به دوربين مي‌شوند و به اصطلاح مي‌خواهند اثري را خلق كنند، وابسته به سازمان يا نهادي هستند كه حداقل حقوق يا حق مأموريت يا هزينه‌اي براي كارشان در نظر گرفته مي‌شود، دوربين و تجهيزات مجهز دارند و از لحاظ امكانات دغدغه‌اي ندارند ولي براي من شرايط اينگونه نيست. تنها دعاي خير مادران شهدا و خانواده شهداست كه من را در اين مسير نگه داشته است.
 يعني شما براي ساخت و توليد فيلم‌هاي مستند خود از هزينه شخصي استفاده مي‌كنيد؟
بله، من كارمند معمولي يكي از ادارات تهران هستم و به هيچ جا وابستگي مالي ندارم. جالب است بدانيد كه بسياي از افراد نزديك من اينگونه تصور مي‌كنند كه با توجه به وضعيت مالي خوب اقدام به تهيه مستند براي شهدا كرده‌ام. مثلاً من براي ساختن مستند بارها در محل كارم تهديد به اخراج و تسويه‌حساب شده‌ام. دوربين و موارد مورد نياز خود را اجاره مي‌كنم و به خاطر بي‌پولي مجبورم تنهايي كارهايم را انجام بدهم و به كسي نمي‌توانم بگويم كه با من همراه شود. چون هيچ كسي رايگان براي كسي كار انجام نمي‌دهد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار