انتقادپذيري و قبول نقاط ضعف و درس گرفتن از شكستها از شاخصههاي يك مدير موفق است. اينكه يك مدير بتواند انتقادها از خود را تحمل و در مسير درست از آنها استفاده كند، علاوه بر اينكه وجهه شخصي او را بالا ميبرد، ميتواند در ادامه مسير سخت مديريت نيز به كمك او بيايد. صرف اينكه يك مدير داراي حسنات و رفتارهاي درست اخلاقي و وجههاي درست باشد دليل بر چشمپوشي روي نقاط ضعف او نميشود. اينكه ما روي معضلات و مشكلات موجود در مجموعه تحت نظر يك مدير به صرف اينكه او حزبالهي، بچه مسلمان و انساني ولايي است چشم ببنديم و انتقاد نكنيم، نه با مسلماني ميخواند و نه با حزبالهي بودن و ولايتمداري.
در طول تاريخ اسلام بزرگان دين بيشترين انتقادات را به كارگزاراني داشتهاند كه از همه به آنها نزديكتر بودهاند، ائمه رفتار، كردار و نوع مديريت نزديكانشان را به دقت زير نظر داشتند و هيچگاه به صرف اينكه آنها به سرچشمه وحي يا معدن غني امامت نزديك بودند، روي اعمال آنها چشمپوشي نكرده و آنها را به امان خدا رها نميكردند تا هر طور كه دلشان بخواهد رفتار و اعمال نظر كنند. آنچه در ابتدا گفته شد مقدمهاي كوتاه و گريزي براي توجه به اين مسئله بود كه مديران ورزش كشور بايد قدرت انتقادپذيري داشته باشند، حالا اگر اين مدير داراي خصايص انقلابي و اعتقادي محكمتر و بيشتر از بقيه هم باشد كه شرايط چنانچه گفتيم حساستر هم ميشود.
اين روزها بحث انتقاد از عملكرد تكواندوي ايران در رقابتهاي المپيك بالا گرفته و البته در بين سيل انتقادها ميشود مطالب و نكاتي را پيدا كرد كه از سر صدق نيست و برميگردد به مشكلات و دشمنيهاي شخصي گويندگان و نويسندگان منتقد، اما تمامي اينها نيز دليلي بر چشمپوشي و فراموش كردن مشكلات موجود در فدراسيون تكواندو نميشود. محمود پولادگر به عنوان يك مدير ارزشي و رئيسي كه تقريباً تمامي افتخارات تكواندوي ايران در زمان مديريت او به ثبت رسيده، امروز در جايگاهي است كه خوب ميداند نبايد هر حرفي را بيان و تصور كند كه موفقيتها و پيروزيهاي قبلي مستمسكي است براي اينكه بيمهابا تصور كند تمامي تصميماتي كه اتخاذ ميكند، درست است و به اصطلاح مو لاي درزش نميرود. هجمه به رئيس فدراسيون تكواندو هرچند كه در اين سطح عادلانه نيست، اما حقيقت اين است كه خود محمد پولادگر و رفتار خاص او به خصوص در المپيك ريو سببساز اين برخوردهاست. تكواندوي ايران در رقابتهاي المپيك 2012 لندن عملكرد مطلوبي نداشت، در طول چهار سال بعد هرگونه انتقادي از فدراسيون و عملكرد تيمهاي ملي تكواندو به بدترين شكل ممكن پاسخ داده شد تا كار به المپيك 2016 رسيد. آنچه در برزيل اتفاق افتاد با اظهارنظري احساسي و دور از اخلاق رئيس فدراسيون همراه شد تا زخمهاي كهنه سر باز كنند و امروز پولادگر به عنوان مقصر اول ناكاميهاي تكواندو معرفي شود.
در اين شرايط رئيس فدراسيون تكواندو در حالي كه بايد با خويشتنداري و سعه صدر انتقادها را گوش دهد و در مقام پاسخگويي درست به آنها درآيد و با تكرار ادعاهاي خود عملاً هيزم به آتش افروخته، اضافه كرد و كار را به جايي رساند كه حالا حتي آنها هم كه مغرضانه فدراسيون تكواندو را ميكوبند حق به جانب شوند. محمد پولادگر از جمله مديران موفق و رؤساي توانمند فدراسيونها و ورزش كشور است. پولادگر مديري متعهد و دلسوز است، اما اين مدير متعهد امروز با چالشي جدي روبهرو است، چالشي كه خودش در به وجود آمدن آن نقش اول را ايفا ميكند. منتقدان و علاقهمندان به تكواندو منتظر يك پاسخ درست و قانعكننده از جانب اين مدير كاربلد ورزش كشور هستند، اما اينكه پولادگر در عوض پاسخ با راه انداختن جار و جنجال و سپر قرار دادن وجهه ارزشي خود بخواهد به نوعي ديگر منتقدان را از ميدان به در كند، راهحلي است كه به طور قطع پاسخ برعكس ميدهد. به نظر ميرسد رئيس فدراسيون تكواندو بايد نوع نگرش به زيرمجموعه تحت امرش را عوض كند و بايد بپذيرد كه در طول هشت سال گذشته (از المپيك 2008 به بعد) اشتباهاتي داشته كه ثمره آنها وضعيت امروز تكواندو است، بدون ترديد محمد پولادگر به عنوان مديري ارزشي و لايق، خوب ميداند كه پذيرش اين نقاط ضعف و حركت در جهت اصلاح آنها خيلي زود سببساز اعتلاي دوباره تكواندوي ايران خواهد شد.