به گزارش خبرنگار ما، عصر روز يك‌شنبه هفتم شهريور ماه، مرد نمايشگاهداري به مأموران پليس كرج خبر داد، پسر جواني خودروي بنز را براي فروش به نمايشگاهش آورده است كه احتمال مي‌دهد سرقتي باشد. وقتي مأموران در محل حاضر شدند، وي گفت: ساعتي قبل اين پسر خودروي بنز گرانقيمتي را براي فروش به نمايشگاه من آورد. خودروي او را براي يكي از مشتريانم معامله كردم و قرار شد خريدار مبلغ 30 ميليون تومان به او پيش پرداخت بدهد تا روز بعد وقتي سند را به نام خريدار منتقل كرد، بقيه پولش را بگيرد، اما وقتي از او مدارك خودرو را خواستيم مدعي شد در محل كارش جا گذاشته است. به همين دليل به او مشكوك شدم و به پليس خبر دادم. پسر جوان وقتي تحقيق شد، خودش را با نام جعلي معرفي كرد و مدعي شد كه بنز متعلق به پدرش است. وقتي مأموران شماره خودرو را از مركز پليس استعلام كردند، مشخص شد خودروي بنز سرقتي است. همچنين تحقيقات مأموران نشان داد، پسر 25 ساله فرشاد نام دارد و از مدتي قبل به خاطر سرقت خودروهاي گرانقيمت تحت تعقيب پليس است. از آنجايي كه مشخص شد متهم تمامي سرقت‌هايش را از تهران انجام داده براي تحقيقات بيشتر به اداره آگاهي پليس تهران منتقل شد.
متهم صبح ديروز براي بازجويي به شعبه چهارم دادياري دادسراي ناحيه 34 منتقل شد و مقابل قاضي ميروكيلي به هشت فقره سرقت خودروهاي بنز و بي‌ام و اعتراف كرد.
عاشق خودروي بنز و بي‌ام و هستم وي گفت: از دوران كودكي عاشق خودروي بنز و بي‌ام و بودم. هر شب با رؤياي داشتن خودروي بنز و بي‌ام و به خواب مي‌رفتم تا جايي كه بعضي شب‌ها خواب مي‌ديدم سوار بر بنز يا بي‌ام و گرانقيمتي شده‌ام، اما اين فقط براي من يك رؤيا بود و هرگز نتوانستم به آرزويم برسم تا اينكه بزرگ شدم و در دانشگاه فوق ديپلم فني گرفتم. پس از گرفتن مدرك وارد كار خريد و فروش ابزار خودرو شدم و در كنار آن درسم را ادامه دادم، اما رؤياي داشتن بنز و بي‌ام و هنوز مرا اسير خودش كرده بود تا جايي كه ترك تحصيل كردم تا با كار بيشتر به رؤيايم برسم. هر چقدر تلاش كردم، فايده‌اي نداشت تا اينكه روزي در حال تماشاي فيلم هاليوودي بودم كه نقشه سرقت خودرو به فكرم رسيد.
طعمه‌هاي خود را از روي آگهي‌هاي روزنامه انتخاب مي‌كردم وي درباره شيوه سرقت خودروهاي بنز و بي‌ام‌و گفت: اوايل خردادماه امسال بود كه تصميم گرفتم، نقشه‌ام را عملي كنم. من طعمه‌هايم را از روي آگهي‌هاي روزنامه انتخاب مي‌كردم. هر روز روزنامه مي‌خريدم و با افرادي كه خودروي بنز يا بي‌ام‌وشان را براي فروش آگهي كرده بودند، تماس مي‌گرفتم و با آنها در يكي از هايپر استارهاي شهر قرار مي‌گذاشتم. به آنها مي‌گفتم پدرم در هايپر استار مغازه دارد به همين دليل از آنها مي‌خواستم خودرو را به پاركينگ هايپر استار مورد نظر بياورند. پس از اين به بهانه اينكه منتظر پدرم هستم، فروشنده را به كافي‌شاپ دعوت و از او پذيرايي مي‌كردم. از آنجايي كه اطلاعات زيادي درباره خودروي بنز و بي‌ام و داشتم، سؤالاتي را از فروشنده مي‌پرسيدم و همزمان به بهانه اينكه من از روي سوئيچ، آبشن‌هاي خودرو را تشخيص مي‌دهم سوئيچ خودرو را از فروشنده مي‌گرفتم و در يك چشم به هم زدن با سوئيچ يدكي شبيه آن‌كه از قبل تهيه كرده بودم، عوض مي‌كردم. دقايقي به بهانه اينكه پدرم را از مغازه‌اش به داخل كافي‌شاپ بياورم از كافي شاپ بيرون مي‌آمدم و خودرو را سرقت مي‌كردم.
خودروي سرقتي را به 30 تا 35 ميليون مي‌فروختم وي ادامه داد: پس از سرقت چند روزي با خودروي سرقتي تفريح مي‌كردم و گاهي هم به مسافرت مي‌رفتم و بعد در روزنامه آگهي فروش مي‌دادم يا به نمايشگاه خودرو مي‌رفتم و خودروي سرقتي را به مبلغ پايين‌تر از نرخ روز معامله مي‌كردم. من 30 تا 35 ميليون تومان پيش‌پرداخت مي‌گرفتم و خودرو را در نمايشگاه پارك مي‌كردم تا روز انتقال سند بقيه پولم را بگيرم و اينگونه فروشنده را فريب مي‌دادم.
با خودروي سرقتي تصادف كردم و 60 ميليون خسارت دادم وي ادامه داد: مدتي قبل خودروي بنز گرانقيمتي را با همين شيوه سرقت كردم و براي تفريح راهي شمال شدم. در نزديكي قزوين با خودروي ديگري تصادف كردم كه 60 ميليون تومان خسارت به خودروي سرقتي وارد شد. من قصد داشتم خسارت را از راننده متخلف بگيرم كه مأموران متوجه شدن خودروي بنز سرقتي است و مرا تحويل اداره آگاهي دادند. پس از اين من 60 ميليون تومان به صاحب خودروي بنز پرداخت كردم و او هم رضايت داد و با گذاشتن وثيقه آزاد شدم و دوباره دست به سرقت زدم.
دلم براي صاحب خودروي سرقتي سوخت و خودرواش را برگرداندم متهم در پايان گفت: مردادماه امسال خودروي بنز مرد سالخورده‌اي را كه حدود 200 ميليون تومان قيمت داشت، به همين شيوه سرقت كردم. وقتي براي تفريح راهي شهرستان شدم، فهميدم مدارك و تلفن همراهش داخل خودرو جا مانده است كه ساعتي بعد تلفن همراهش زنگ خورد. وقتي جواب دادم، فهميدم كه صاحب خودرو پشت خط است. او با التماس از من خواست تا خودرواش را به او بازگردانم. مرد سالخورده گفت تمام دار و ندارش همين خودرو است و اگر همسرش متوجه شود، سكته مي‌كند. پس از شنيدن حرف‌هاي او دلم برايش سوخت و خودرواش را در نزديكي خانه‌اش رها كردم و بعد نشاني محل خودرواش را به او دادم. من همان نزديكي ماندم تا اينكه او به سراغ خودرواش آمد و آن را برد.
متهم پس از بازجويي براي تحقيقات بيشتر به دستور قاضي پرونده در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت.
