كودك عاشق بازي است. از تكان دادن اعضاي بدن، تكرار يك حركت، روي هم ريختن اشيا، خواباندن عروسك، جنگجو شدن، اسب تصور كردن يك چوب تا خود را به خواب زدن يا ايجاد مقررات نوبت و رعايت اصول بازيهاي قانوندار، همگي انواع گوناگون بازيهاي لذتبخشي است كه در رشد مهارتهاي حركتي، مهارتهاي اجتماعي و رشد عاطفي- شناختي و اخلاقي كودكان اثر دارد.
بازي و رشد كودكبسياري از روانشناسان و بزرگان علم تعليم و تربيت در مورد نقش بازي در كودكي و حتي بزرگسالي ديدگاههاي مثبتي دارند و اثر آن را در رشد شناخت ذهني كودك، رشد عواطف و مهارتهاي اجتماعي، رشد فيزيكي و رواني و از طرفي كاهش تنشها و افزايش خلاقيتها مورد توجه قرار دادهاند. شايد اشاره به فوايد بازي از اين ديدگاه نيز مهم باشد كه بازي موجب رشد جسمي كودك شده و عضلات او را نيرومند و استخوانها را استوار ميكند، مهارت حواس لامسه و بينايي را افزايش ميدهد، كنجكاوي را برميانگيزد، تحمل دشواريها را بالا ميبرد، برنامهريزي و نقشهكشي براي رسيدن به هدف را به كودك ميآموزد، موجب ايجاد رابطه و همكاري با ديگران شده و اصول انضباطي و اخلاقي را به كودك ياد ميدهد و شناخت بهتر كودك از خود و دوستانش را پديد ميآورد.
بازي درمانيسالهاست در مراكز روانپزشكي و اصلاح رفتار كودك، واحد يا اتاقي به نام بازيدرماني ايجاد شده تا از راه بازي با كودك به تواناييها و ضعفهاي وي در زمينههاي مختلف پي ببرند و نيز از همان راه بازي نيز به درمان مشكلات عاطفي و اجتماعي و حتي رشد شناختي او بپردازند.
بازي و پرورش شخصيتكنجكاوي و شيطنت يكي از اساسيترين شرايط پرورش و سلامت كودك است، چون پرورش نيروي آفرينندگي و استعداد مشكلگشايي در كودكان به پرورش حواس پنجگانه آنها بستگي دارد، كودك بايد هرچه بيشتر حواس پنجگانه خود را به كار اندازد و به كمك آنها از دنياي اطراف خود آگاهيهاي بيشتري بهدست آورد. در اينجاست كه نقش اسباببازي به عنوان يك عامل مهم در پرورش شخصيت و خلاقيت كودك اهميت اساسي پيدا ميكند.
اسباببازيهاي مناسببهترين وسايل بازي براي كودك لزوماً اسباببازيهاي گرانقيمت نيست و چه بسا اسباببازيهاي مدرن اجازه تفكر خلاق را از كودك گرفته و اجازه دستكاري و خلاقيت به او نميدهد. بهترين وسايل بازي وسايلي هستند كه شكل و اندازه ازپيشتعيينشدهاي ندارند و كودك ميتواند هرگونه مايل باشد، آنها را شكل دهد و آنچه را كه به ذهنش ميرسد با آن بسازد؛ موادي مانند خمير مجسمه، گل رس، شن و ماسه، نخ و مهره و قيچي و كاغذ يا چسب و تكههاي پارچه و... كه به علت ماهيت آزاد و انعطافپذيرشان، ضمن اينكه كودك را در كشف مطالب جديد ياري ميدهد، او را در زمينه تخليه هيجانها نيز كمك ميكند، البته در ميان اسباببازيها، عروسكها و حيوانات جاي خاصي دارد كه به زندگي واقعي نزديكتر بوده و ميتواند «نياز به بيان خويشتن» را در روابط كودك و عروسك جلوهگر سازد. بسياري از پدران و مادران ديدهاند كه فرزند آنها دقايقي را با عروسك خود خلوت كرده و در نقش مادر، معلم، پزشك، آدم بد، آدم خوب و... با او سخن ميگويد و او را تشويق يا تنبيه ميكند يا آموزش ميدهد يا... همه اين ارتباطات با عروسك، هم افزايشدهنده توانايي و خويشتنپنداري مثبت در كودك و هم كاهشدهنده ترسها و حسادتها و كينههاي او ميشود.
بازي و سنهرچه سن كودك افزايش مييابد، نياز به اسباببازي كمتر ميشود و از راه روابط و بازيهاي گروهي به برآوردن نيازهاي خود ميپردازد و تمايل به بازي با همسالان افزايش مييابد. همچنين بازي با پدر و مادر و خواهر و برادر و داشتن تحرك و پافشاري در پيروي يا كنترل و برنامهريزي در بازي همگي از عوامل رشد شناختي - عاطفي كودك است.
... و يك سخن حكيمانهيكي از روانشناسان بزرگ ميگويد: اگر فرصت داشتم دوباره كودكم را بزرگ كنم، به جاي اينكه انگشت اشارهام را به طرف او بگيرم، در كنارش انگشتهايم را در رنگ فرو ميبردم و نقاشي ميكردم. به جاي غلطگيري به فكر ايجاد ارتباط بيشتر بودم. بيشتر از آنكه به ساعتم نگاه كنم به او نگاه ميكردم. از جدي بازي كردن دست برميداشتم و بازي را جدي ميگرفتم. بيشتر در آغوش ميگرفتمش و كمتر او را مجبور به انجام خواستهام ميكردم. نخست احترام به خود را در او ميساختم و بعد خانه و كاشانهام را و بيشتر از آنكه عشق به قدرت را يادش دهم، قدرت عشق را يادش ميدادم.
* كارشناس ارشد روانشناسي