شهر داريا واقع در حومه دمشق نيز از اشغال نيروهاي مسلح آزاد شد اما نه با شيوه نظامي بلكه به شيوه مذاكره و گفتوگو ميان دولت و نيروهاي مسلح. اين شهر از چهار سال پيش در اشغال نيروهاي مسلح بود و با وجود اينكه ارتش سوريه توان بازپسگيري آن را به شيوه نظامي داشت، اما از آنجا كه خانوادههاي نيروهاي مسلح نيز به همراه ديگر ساكنان غيرنظامي در اين شهر حضور داشتند بنابراين دولت و ارتش سوريه با اتخاذ سياست صبر و انتظار و اعمال محاصره در نهايت موفق شدند نيروهاي مسلح را به مذاكره وادار سازند و از واردشدن آسيب بيشتر به غيرنظاميان جلوگيري كنند.
با وجود اينكه نيروهاي مسلح طي چهار سال گذشته از هيچ تلاشي براي آسيب رساندن به ساكنان شهر يا نيروهاي دولتي و ارتش سوريه دريغ نكرده بودند و نهايت تلاش خود را عليه دولت سوريه بهكار گرفته بودند اما برخورد دولت و ارتش سوريه با نيروهاي مسلح و خانوادههاي آنها بيسابقه بود و امكانات و تسهيلاتي كه دولت سوريه براي خروج نيروهاي شورشي و خانوادههاي آنها آماده كرده بود، بيسابقه و براي خود آنها نيز غيرمنتظره بوده است كه اين دستكم سه نكته را نشان ميدهد: نخست اينكه دولت سوريه از آمادگي لازم و كافي براي توافق و مذاكره حتي با كساني كه دست به سلاح بردهاند برخوردار است، دوم اينكه دولت سوريه به توافقهاي خود با مسلحين پايبند است و قصد فريب آنها را ندارد و سوم اينكه دولت سوريه با وجود برتري ميداني ارتش اين كشور باز بر حل سياسي بحران و درگيريها اولويت قائل است و به اصطلاح جلوي ضرر را گرفتن، منفعت ميداند.
بر اين اساس ميتوان گفت دولت سوريه از هر اقدام مشابه در هر نقطهاي از سوريه استقبال خواهد كرد كما اينكه در حلب نيز همزمان با تكميل محاصره مناطق تحت كنترل مسلحين سه دالان انساني براي خروج غيرنظاميان و تأمين مايحتاج زندگي آنها و يك دالان براي خروجشان به همراه اعمال بخشودگي تعبيه شد و با وجود اينكه در ابتدا نشانههايي از استقبال غيرنظاميان ديده ميشد اما نيروهاي مسلح بنا به درخواست و اعمال فشار حاميان خارجي خود از پذيرش اين طرح خودداري كردند و با گروگان گرفتن غيرنظاميان و تبديل آنها به سپر انساني از اجراي به موقع تمهيدات دولت سوريه در حلب جلوگيري كردند.
بر اين اساس ميتوان گفت اجراي طرح مشابه داريا در شرق حلب مستلزم آن است كه اولاً قدرتهاي خارجي اعم از غربي، عربي و تركيه از دخالتهاي خود در امور داخلي سوريه و تسليح و تحريك مسلحين دست بردارند و دوم اينكه نيروهاي مسلح داخلي با فاصلهگيري از نيروهاي تكفيري وارداتي به سمت راه حلهاي بومي و داخلي گام بردارند. در اين صورت نه تنها جلوي درگيريها خونين در سوريه گرفته ميشود بلكه زمينه براي مبارزه با تروريسم تكفيري نه در سوريه بلكه در منطقه و حتي جهان نيز تسهيل ميشود. اما در صورتي كه حمايتهاي خارجي از مخالفان مسلح و تكفيريهاي همپيمان آنها ادامه يابد يا نيروهاي مسلح كماكان به انتظار حمايتهاي برانداز خارجي بنشينند درگيريها و خونريزيها كماكان ادامه خواهد يافت و روند حل سياسي بحران باز به تعويق و تأخير خواهد افتاد.