گويند در زمانهاي قديم پيرمردي عزيمت سفر ميكند. خود را به راهآهن ميرساند و به انتظار قطار مينشيند. قطار كمي تأخير ميكند. هر كسي سراغ پيرمرد ميآيد و از او ميپرسد: قطار كي ميرسد؟ در جواب اين جمله را از زبان پيرمرد ميشنود: قطار را باد برد! پيرمرد آنقدر اين جمله را تكرار كرده و به مردم ميگويد تا اينكه خودش هم باور ميكند و از خود ميپرسد: نكند واقعا قطار را باد برده باشد؟!... شايعات از زمانهاي دور و به قولي از قديم و نديم هم وجود داشتهاند. اين امر به خودي خود نوعي بيماري روانشناختي و كمبود روحي و رواني محسوب ميشود.
شيوع شايعه از دل محدوديتهابه صورت عام، شايعه زماني در بالاترين سطح آماري قرار ميگيرد كه دولتها يا سازمانها بخواهند مردم را در محدوديت خبري بگذارند يا خبرهاي ضدونقيض در اختيار افراد قرار دهند. در اين زمانهاست كه شايعه با قدرت تمام خود را ميآرايد و اشخاصي به سبب سودجويي به آن سمت گرايش يافته و سودهاي اقتصادي كاذب كلاني به هم ميزنند. براي مثال زماني كه بازار ثبات دارد يا در حال ركود است، اشخاصي براي بهرهوري و سودجويي ناعادلانه، با اخباري كذب قشري از مردم را به سمت خريد يا فروش طلا، املاك يا هر چيز ديگري سوق ميدهند و بدينسان تعادل بازار را مختل و اقتصاد را با نابساماني مواجه ميكنند.
گاهي افراد به دلايل زياد دست به اعمال برخي شرايط ساختگي در ميدان رقابت ميزنند كه باعث ميشود افراد مقابل در مقابل آن گارد بگيرند يا شديداً به مقابله بپردازند. براي مثال در رقابتهاي انتخاباتي براي تشويش اذهان عمومي اعلام ميكنند كه رقيب وي، ماليات چند ميليادرياش را نپرداخته يا روابط پنهاني خاصي دارد يا در ماجراي رانتخواري دست داشته و... در اين مواقع ديگر مرز بين واقعيت درست (كه آن نيز نبايد گفته شود چراكه باعث ترويج قبيحي به نادرست شدهايم، البته نه در همه موارد، البته اگر ستار بودن باعث فسادي در قضيه شود، بايد اين موارد آشكار شود) و واقعيت نادرست (دروغ!) از بين ميرود و تفكيك آنها به شدت سخت است. شايعه چيزي است كه به شدت افراد را دچار استيصال ميكند. شايعه مطلب ناصحيح و خلاف واقعي است كه به قصد آسيب و ضربه زدن به افراد، سازمان يا قشر خاصي ايجاد ميشود و باعث تشويش افكار عموم نسبت به آن قشر يا سازمان ميشود، اما شايعه چه زماني رواج مييابد؟
اطلاعات درست، اعتماد عموم را به دنبال داردبراي مواجهه با چنين حوادث و مسائلي شايد با يك راه (ساده) بتوان آن را كاهش داد يا به حداقل ممكن رساند و آن راه، مردم را در اهم و اخص اخبار درست و صحيح قرار دادن است يا ميتوان قدرت عمومي تصميمگيري را در آنها افزايش داد تا با ديد بهتر و وسيعتري نسبت به برطرف كردن نيازهاي خود از راه سالم خود اقدام كنند.
اطلاعات درست و واقع باعث ميشود اعتماد عمومي مردم نسبت به حكومت، دولت و سازمانها بالا رفته و معيشت عمومي مردم بهبود يابد. همچنين بحث ديگر اخلاق و حفظ آن است، بدين شيوه كه با توجه به اينكه از اصول اوليه اخلاقيات است كه مردم، كاركنان يا كارمند يك كشور يا سازمان را در جريان اخبار واقعي قرار دهيم، پس اهميت توجه به آنها و حمايت از اشخاص راستگو از ابتداييترين اخلاقيات عمومي فردي و اجتماعي است.
وقتي شايعه جايگزين حقيقت ميشود
شايعه باعث بدنامي و ترور شخصيت اشخاص درستكار و سالم ميشود كه حتي در صورت تكذيب خبر نادرست ديروز، امروز تأثيرگذاري حرف يا عمل فرد ترور شخصيتشده به شدت كم بوده يا بياثر است. از ديدگاه روانشناسي شناختي سخني كه به نادرست گفته شده، در اذهان عمومي جاي گرفته و هر چه زمان ميگذرد، جايگزين حقايق موجود ميشود و در صورت تكذيب آن، تنها بخشي از مطلب كه در حافظه بلندمدت هشيار است، تصحيح ميشود (آن هم اگر تكذيبكننده شخص پرنفوذي باشد و تأثير اجتماعي بالايي داشته باشد و به اصطلاح نفس كلامش در جان افراد رسوخ كند) و الباقي مجالي براي تصحيح ندارد و بدين ترتيب نگاه ما نسبت به موضوعي نهادينه شده و حتي به وسيله شخصي كه بارها و بارها ميگويند كه اين امر خلاف واقع است، باز فرد قانع نميشود (با توجه به استنادهاي ذهني تحريف شده غلط).
مكانيسمي براي فرار از حقارت درونيبدبيني و ظن و گمان ناصحيح بخشي از اهداف شايعهپراكنان است، حال ميتواند اين بدبين كردن قشري نسبت به ارگاني اجتماعي يا سياسي باشد كه تبعات مختلفي براي آن ارگان يا سازمان دارد. همچنين شايعه نوعي مكانيسم دفاعي براي فرار از حقارت دروني افراد است، كساني كه از چيزي نگران و دلواپس هستند با شايعهپراكني آب را به نفع خود گلآلود كرده و ماهي كرخت و گيجشده را صيد ميكنند.
شايعهسازان خلع سلاح شوندسخناني كه بر پايه برخي اطلاعات ناصحيح و غيرمستند بنا شده، بخشي از شايعه و شايعهپراكني به حساب ميآيد كه اين روزها محفل براي اين جور مباحث بياساس بسيار مهياست. از رواج اين باب مسائل در شبكههاي گسترده مجازي گرفته تا حتي محافل مهماني و خانوادگي. گاهي از شايعه براي دلپذير كردن و بهتر نشان دادن شرايط استفاده ميكنند كه اين نيز به نوبه خود بخشي از پراكنده كردن دادههايي است كه در دنياي واقعي هيچ مبناي معتبري ندارد. هياهوي زياد براي تحت تأثير قرار دادن موضوعي يا تحتالشعاع قرار دادن مبحثي براي گريز از تبعات موضعي آن، از ديگر سودهايي است كه شايعهپراكنان از اين قضيه ميبرند. از راهكارهايي كه بايد در اين مورد انديشيد اين است كه منابع و افرادي كه نقطه اصلي و بنيان شايعهپراكني هستند شناسايي شوند، سپس با بياعتبار كردن آنها، از سلاح خودشان عليه خودشان استفاده شود. همچنين بايد مردم را با دادن اطلاعات درست و صادق به موقع در برابر اين مسائل واكسينه كرد.