1- در جنگ امريكا و عراق، نيروهاي امريكايي تكتيراندازي داشتند به نام كريس كايل. گفته ميشود اين عضو يگان ويژه نيروي دريايي ايالات متحده امريكا با كشتن ۱۶۰ آدم لقب مرگبارترين تكتيرانداز در تاريخ نظامي ايالات متحده را به نام خود ثبت كرده است.
كايل در جريان جنگ دوم عراق چهار بار به اين كشور اعزام شد و به دفعات مدالهاي ستاره نقرهاي دريافت كرد. شورشيان عراق به او لقب «شيطان رمادي» دادند و براي سرش جايزه تعيين كردند. او دو بار مورد اصابت گلوله و شش بار مورد حمله دستگاه انفجاري ابداعي قرار گرفت. او در سال ۲۰۰۹ از نيروي دريايي امريكا جدا شد تا با خانوادهاش زندگي كند ولي با نوشتن كتابي پرفروش از زندگي خود، در تيررس رسانهها باقيماند.
كريس كايل در گفتوگويي بيان كرده بود دشمنان امريكا وحشي هستند: «وظيفه من كشتن دشمن است و هيچ پشيمانياي بابت اين كار ندارم. تنها ناراحتي من اين است كه ميتوانستم جان بسياري از همرزمانم را نجات دهم اما موفق به اين كار نشدم. من آدم خامي نيستم و از ديد رمانتيك و احساسي به جنگ نگاه نميكنم. خاطرات بسيار ناراحتكنندهاي از جنگ دارم اما پيش وجدانم راحت هستم.»
كايل سال 2013 به دست يكي از كهنه سربازان امريكايي كه در دوران جنگ دچار آسيبهاي رواني شده بود كشته شد. امريكاييها دو سال بعد بر اساس زندگي او فيلمي به نام «تك تيرانداز امريكايي» ساختند تا روند معرفي او در قالب يك قهرمان كامل شود. اين فيلم كه با سفارش ارتش امريكا ساخته شده بود، در زمان اكران در رسانههاي بينالمللي و كشورهاي ديگر مورد استقبال قرار گرفت و الان بسياري از مردم جهان به خوبي كايل را ميشناسند و از سرگذشتش آگاهند و احتمالاً او را به عنوان يك قهرمان ميشناسند.
2-امريكا در جريان جنگ عراق به عنوان متجاوز وارد جنگ شد. ارتشش را از هزاران كيلومتر آن سوتر براي حمله به كشور عراق وارد جنگي كرد كه هنوز مردم اين كشور تبعاتش را ميدهند. نگاه كنيد امريكاييها براي زدودن چهرهشان به عنوان يك متجاوز و شروع قهرمانسازي نيروهايش چه روندي طي كردند. اين تكتيرانداز امريكايي با افتخار كشتن 160 نفر! چندين و چند بار مدالهاي شجاعت و قهرماني را از مقامات امريكايي دريافت كرد. پس از آن با حمايت سازمانهاي تبليغاتي امريكا، داستان زندگياش را نوشت و در مرحله آخر فيلم داستان زندگياش ساخته شد. در فيلم هم از او چهرهاي محبوب و درستكار ساخته شده كه به هيچ عنوان به غيرنظاميها شليك نميكند و تا لحظهاي كه از تروريست بودن طرف مقابلش آگاه نشده، ماشه اسلحهاش را نميفشارد.
عراق به عنوان متجاوز به ايران حمله كرد و جوانان ايراني براي دفاع از كشورشان جان و سلامتيشان را از دست دادند. «حاج رجب» يكي از آنها بود. سال 66 صحيح و سالم به منطقه عملياتي ماهوت رفت و پس از مجروحيتي با جراحات شديدي در صورتش برگشت.
كليپي از «حاج رجب» ساخته شده كه گوشههايي از زندگي اين مرد نازنين را به تصوير كشيده است. مردم با ديدن او در حرم امام رضا(ع) هيچ اطلاعي از سرگذشت او ندارند و هر كس چيزي دربارهاش ميگويد: اسيد به صورتش پاشيده شده، مادرزادي اينطوري است يا در سانحه صدمه ديده است. اين يعني ما در طول 20 سالي كه از پايان جنگ گذشته هيچ كار و اقدامي براي معرفي يكي از قهرمانهايمان انجام ندادهايم. حاج رجب هيچ چيزي از يك قهرمان كم نداشت.
به جز همين يكي، دو سال آخر عمر حاج رجب، هيچ ارگان، سازمان و نهادي براي معرفي حاج رجب محمدزاده كاري انجام نداد و پس از ديدار مقام معظم رهبري با ايشان و به لطف رسانهها و گسترش شبكههاي اجتماعي در سالهاي پاياني عمرش، مردم چهره حاج رجب را ديدند و با سرنوشتش آشنا شدند.
در طول اين سالها، نه مدال شجاعتي به اين قهرمان سالهاي جنگ كه فقط براي دفاع از سرزمينش به جبههها رفت، داده شد و نه جايي براي معرفياش در قالب كتاب، مستند و فيلم از دوران مجروحيت حاج رجب پا پيش گذاشت و در تمام روزهاي سخت جانبازي حاج رجب، هيچ كسي درِ خانهاش را به قصد دلجويي و ديدار باز نكرد. حاج رجب در اين كليپ ناراحت است. ميگويد پس از گذشت اين همه سال مردم او را نميشناسند، 25 سال است كسي با او صحبت نكرده است، چون ميترسند و ميگويند جذام دارد.
حاج رجب در تمام اين سالها تنها زيست و نگاه سنگين ديگران را تاب آورد. حالا پس از درگذشت اين جانباز 70 درصد خيليها او را ميشناسند اما الان براي شناخت چنين انساني خيلي دير است. حاج رجب در زمان حياتش نياز به معرفي، تقدير و ديده شدن داشت. هنوز «حاج رجبهايي» در گوشه و كنار اين خاك نفس ميكشند، قبل از اينكه دير شود، قبل از رفتنشان آنها را دريابيم...