در نشست سازندگان فيلم «ايستاده در غبار» با خوانندگان يك مجله، سؤالي درباره تحصيلات دانشگاهي سردار احمد متوسليان مطرح شد كه به استناد كتاب همپاي صاعقه اعلام ميشود كه متوسليان دانشجوي دانشگاه علم و صنعت بوده است. ولي محمدحسين مهدويان در همان جلسه سنديت ادعاي كتاب همپاي صاعقه درباره متوسليان را زير سؤال ميبرد، اين موضوع باعث شد تا گلعلي بابايي و حسين بهزاد پژوهشگران دفاع مقدس و نويسندگان كتاب همپاي صاعقه كه از جمله آثار مهم تاريخ دفاع مقدس است، طي نامهاي سرگشاده به اين تشكيك پاسخ دهند. بابايي و بهزاد در اين نامه با اشاره به نشست نقد فيلم ايستاده در غبار نوشتهاند:
1. در پاسخ به پرسش يكي از حضار جلسه كه گفته: در كتاب همپاي صاعقه اثر حسين بهزاد و گلعلي بابايي هم به اين ماجرا (دانشجو بودن متوسليان در دانشگاه علموصنعت تهران) اشاره شده است، سازنده ايستاده در غبار ميگويد: به نظرم آنها (حسين بهزاد و گلعلي بابايي) نيز مستندات درستي در اين زمينه نداشتهاند. ما يك سال روي اين موضوع پژوهش كرديم و در نهايت هيچ سندي پيدا نكرديم كه نشان دهد ايشان در آنجا دانشجو بوده است... من در همه دادههاي قديمي تشكيك ميكنم و اين طور نيست كه چون خيلي معروف است كه متوسليان دانشجوي علموصنعت بوده، اين را سرچ نكنم. (پايان نقل قول، كلمات داخل پرانتز از ما ميباشد)
و اما پاسخ اين تشكيك، طي روند چهار ساله پژوهش و نگارش كتاب همپاي صاعقه، تيم پديد آورندگان اين اثر، از آغاز تا پايان روند كار خود، همواره بنا را بر رجوع به مستندات دست اول آرشيوي، اعم از مكتوب، شنيداري و ديداري، راستي آزمايي و همپوشاني آنها، نهاده بودند. محض ارائه مشتي نمونه خروار، در جواب به ادعاي مطرح شده، مبني بر اينكه مؤلفان همپاي صاعقه نيز «مستندات درستي در اين زمينه نداشتهاند»، صرف نظر از نوارهاي مصاحبه راويان اعزامي دفتر سياسي وقت سپاه به لشكر 27 با شهيد سيدمحمدرضا دستواره، مسئول وقت واحد پرسنلي اين يگان و از همرزمان قديمي متوسليان، به تاريخ هفتم ارديبهشت 1361يا مصاحبه ايشان با مهندس سيد يوسف كابلي، سومين فرمانده شهيد يگان ذوالفقار لشكر 27 و از همرزمان قديمي متوسليان در بهار 1364 كه هر دو بزرگوار در بيان خاطرات خود از متوسليان، او را دانشجوي دانشگاه علموصنعت معرفي كرده بودند.
بسيار بجا است به دو سند شنيداري آرشيوي، حاوي بيانات شخصي احمد متوسليان اشاره كنيم كه در نگارش سرگذشت نامه فشرده وي در بخش پاياني همپاي صاعقه مستند درست ما در اين زمينه بودهاند:
الف- احمد متوسليان، طي مصاحبه به عمل آمده با وي از سوي راوي اعزامي دفتر سياسي وقت سپاه به مريوان، در آغاز به معرفي خود پرداخته، ميگويد: بسماللهالرحمنالرحيم من احمدمتوسليان فرزند غلامحسين دانشجوي سال دوم علموصنعت هستم و مسئول سپاه مريوان.
ب- احمد متوسليان، در فرجام مرحله چهارم عمليات فتح المبين، طي مصاحبه به عمل آمده با وي از سوي امير رزاقزاده راوي اعزامي دفتر سياسي وقت سپاه به تيپ 27 محمد رسول الله در آغاز اين گونه خود را معرفي كرده است:
بسماللهالرحمنالرحيم، من احمد هستم، احمد متوسليان فرزند غلامحسين متولد 1332 تهران، از نظر وضعيت (تحصيلي) خودم، دروس ابتدايي را در مدرسه اسلامي مصطفوي گذراندم و دبيرستان را در مدرسه اخباريون گذراندم و بعد از آن هم خدمت سربازي را رفتم و انجام دادم كه درجهدار وظيفه بودم و بعد از سربازي هم عرض كنم كه وارد دانشگاه شدم و دانشجوي سال دوم بودم كه در زمان شاه دستگير شدم و ...
مدرك: نوار فاقد شماره، مصاحبه، مكان: قرارگاه شاوريه، سنگر فرماندهي تيپ 27 در عمليات فتحالمبين، زمان: يازدهم فروردين 1361، راوي: رزاقزاده، مأخذ: آرشيو شنيداري مؤسسه حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس سپاه محمد رسول الله. (عبارت داخل پرانتز از ماست)
حال اگر حسب گفته سازنده ايستاده در غبار در نامه نگاري ايشان با سازمان سنجش، آن سازمان در پاسخ مدعي شده كه: «آقاي متوسليان دو بار در كنكور شركت كرده و در هيچ كدام هم به دانشگاه علموصنعت وارد نشده است»، تا آن زمان كه رونوشت اسناد مربوط به دو نوبت شركت متوسليان در كنكور و عدم موفقيت وي در ورودي به دانشگاه از سوي آن سازمان منتشر نشود، نميتوان به صرف يك ادعاي شفاهي مطروحه از جانب سازنده ايستاده در غبار، مستندات صوتي دست اول حاوي بيانات صريح احمد متوسليان، داير بر دانشجوي سال دوم دانشگاه علموصنعت بودن وي را باطل و فاقد اعتبار دانست.
چرا؟! پاسخ اين پرسش را سازنده گرامي ايستاده در غبار بهتر از ما ميداند. بركنار از باند صداي مصاحبه شوندگان اثر فوق الذكر، بخش عمدهاي از ساختار مبتني بر سبك مستند – بازسازي فيلم ايشان، به همان فايلهاي صوتي آرشيوي – عملياتي احمد متوسليان متكي بوده است كه توسط راويان اعزامي سپاه به استانهاي كرمانشاه، كردستان و خوزستان تهيه شدهاند.
بنابراين اگر همين اسناد صوتي به جا مانده از شخص احمد متوسليان را مرجع و مبناي درستي براي روايت مستند سرگذشت وي –خواه در قالب يك كتاب، خواه در قالب يك فيلم – ندانيم، در اين صورت فيالمثل كل سكانس بازسازي شده سخنراني متوسلان در نماز جمعه ارديبهشت 1359 شهرستان پاوه كه طي آن وي به شدت به تعدادي از مسئولان وقت سپاه اين شهرستان، بابت بي انضباطي مالي آنان تاخته، چيزي نخواهد بود، به جز يك نمايش 16 ميليمتري متكي به نواري صوتي، حاوي ادعاهاي فاقد هر گونه سند معتبر و مدرك محكمه پسند. و صد البته مقصودمان محكمه تاريخ است.
ختم كلامدرسي كه از حدود ربع قرن خوردن دود چراغ و تكاپويي به دور از هايوهوي ژورناليزم حرفه اي، دغدغه ديده شدن و حب و بغضهاي شخصي و جناحي، براي نگارش مستند كارنامه عملياتي لشكر 27 محمد رسولالله آموختهايم، همواره به ما چنين حكم كرده است: نخست هزار بار نيك بينديش و سخت، وزن و برد و تأثير مثبت و منفي هر كلمه را بسنج، سپس لب به سخن بگشا، يا قلم را بر مدار كاغذي به گردش در آور.
ديگران خود صلاح خويش دانند. ما به اين درس گرانبها، تا لب گور پايبند ميمانيم.
پديد آورندگان كتاب همپاي صاعقه
گل علي بابايي- حسين بهزاد
پنجم مرداد 1395 خورشيدي