به رغم برخورداري از پيشينه تاريخي و فرهنگي پربار طي قرون اخير، ايرانيان همسو با تحولات ناشي از اومانيسم در غرب با چالشهاي فرهنگي بسياري مواجه بودهاند. توسعه وسايل ارتباط جمعي چون ماهواره شرايط فرهنگي جامعهاي چون ايران را دستخوش تحولات جدي كرده است. مواجهه شهروندان ايراني نسبت به ابزارهاي فرهنگي چون ماهواره يكسان نبوده است. طيفي از خانوادهها كه بر حفظ داشتههاي فرهنگي حساسيت دارند، در مقابل ميهمان ناخواندهاي چون ماهواره سختگيرانه عمل ميكنند و در مقابل طيفي از خانوادهها نيز در بيخبري از مضرات فرهنگي اين پديده، با آغوش باز به استقبال آن ميروند.
اطلاعرساني دستگاههاي فرهنگي در زمينه مضرات استفاده از گيرندههاي ماهواره كارنامه درخشاني را نشان نميدهد. اغلب خانوادههايي كه از تجهيزات ماهواره استفاده ميكنند، وقتي حرف از مضرات ماهواره پيش ميآيد، بيشتر موضوع را از ناحيه مسائل امنيتي و سياسي ميبينند و تغيير طرز فكر آنان در اين باره كار آساني نيست. كمكاري نهادها و دستگاههاي متولي آموزش در كشور نيز در اين زمينه مشهود است. قابليتها و مزيتهاي فرهنگ ايراني آنگونه كه بايد به شكلي اصولي در سيستم آموزشي ايران دروني نميشود. فضاي مجازي مدام در حال پمپاژ افكاري است كه ضعف مفرط فرهنگ ايراني را به نسل جديد القا ميكند و سيستم آموزشي رسمي كشور نيز از به كارگيري ظرفيتهاي خود براي غلبه بر اين هجمه فرهنگي عاجز است.
در چنين چرخه معيوبي، درك مضر بودن محتواي ارائه شده از سوي شبكههاي ماهوارهاي دشواريهاي خاص خود را دارد. در اين ميان عملكرد چند سال اخير شبكههاي ماهوارهاي در پخش سريالهايي كه بيمحابا بر موضوع خيانت تمركز ميكنند به شكلي طبيعي بسياري از خانوادهها را نسبت به نيات توليدكنندگان اين شبكهها آگاه كرده است، اما همچنان خوشبيني نسبت به محتواي اين شبكهها وجود دارد و سازمانهايي كه متولي فرهنگسازي در جامعه هستند نسبت به تذكر اجتماعي درباره مضرات ماهواره و اثر مخربي كه سريالهاي ماهوارهاي بر بنيان خانواده بر جاي ميگذارد، موفق عمل نميكنند. برخي اقدامات انفرادي از سوي آدمهايي كه نسبت به مضرات ماهواره احساس مسئوليت كرده و قدمهاي مؤثري نيز برداشتهاند، نشان ميدهد كه در اين باره تنها بودجه و امكانات راهگشا نيست و ارادهها و نيات خالص بيش از هر چيز ميتواند اثرگذار باشد. اقدام اخير يك گچكار ساده قمي در جهت آگاهيبخشي به همشهريانش كه توفيقات ملموسي را نيز به همراه داشته نشان ميدهد كه تا چه اندازه عرصه براي اصلاح فرهنگي در جامعه باز و فراهم است. يك گچكار ساختمان با حضور در يكي از برنامههاي بصيرتي بسيج و احساس تكليف درباره مضرات فرهنگي ماهواره در طول تنها هفتماه با همت و تلاش خود و البته توكل بر خدا، توانسته 177 ماهواره را از بساط زندگي خود و همشهريانش جدا كند و به جايش دستگاه گيرنده ديجيتال ارائه دهد.
آدمها اغلب فكر ميكنند كار فرهنگي، نياز به امكانات دولتي ويژهاي دارد و تا اين امكانات فراهم نشود، قدم از قدم برنمي دارند، ولي واقعيت اين است كه تا افراد نسبت به قابليتهاي فردي خود در اثرگذاري فرهنگي بر محيط ايمان نداشته باشند و ارادههاي فردي به تحرك درنيايند، فرهنگ عمومي راه خود را خواهد رفت. ريشه آنچه تا به حال ضامن بقا و مانع از همپاشيدگي فرهنگي جامعه ايراني شده است را بايد در همين ارادههاي صادقانهاي جستوجو كرد كه بدون كمترين انگيزه دنيوي نسبت به جامعه خود احساس مسئوليت ميكنند و خدا نيز به عمل آنها بركت ميدهد.