شاعر - عليهالرحمه- ميفرمايد:
آنان كه «فيش» را به نظر كيميا كنند
آيا بود كه گوشه چشمي به ما كنند؟
اشاره دارد به نقش گوشه در علم كيمياگري و در ادامه ميفرمايد:
دردم نهفته به ز طبيبان مدعي
باشد كه از خزانه «كشور» دوا كنند
طعنهاي است به آن دسته از پزشكان كه حقوقهاي آنچناني گرفتهاند و دعا ميكند كه چيزي از خزانه به وي نيز برسد.
و در جاي ديگر ميفرمايد:
ما را ز «بيان» تو چه پرواي شراب است؟
«دولت!» سر خود گير كه خمخانه خراب است!
اشاره به «بيانيه» گوشهدار دارد. ادامه ميدهد:
اين بانك كه با وام من غم زده كند است
هيهات كه با فيش شما عضو شتاب است
در كنج دماغم مطلب جاي نصيحت
كاين گوشه پر از زمزمه چنگ و رباب است
در بيت آخر به دماغ برجستهاي اشاره ميكند كه گويا خيلي باد دارد، تا حدي كه توي آن دماغ كنسرت ميگذارند، آن هم فقط در يك گوشهاش!
و ايضاً ميفرمايد:
«فيش» سراپرده محبت اوست
«چه كنم با برادر كه دولت اوست»
«بيخيالش شديم، آزاد است»
زان كه اين گوشه جاي خلوت اوست!
كه اهميت گوشه را به زيبايي تصوير كرده است. آنچنانكه در فراق «گوشه» ميسرايد:
در اين شب سياهم گم گشت «وام معهود»
از گوشهاي برون آی، اي فيش بينهايت!
و باز دارد كه:
گوشه «فيش شماست» منزل جانم
خوشتر از اين گوشه پادشاه ندارد!
و قس عليهذا كه در اين مقال بيشتر نگنجد.