کد خبر: 794710
تاریخ انتشار: ۰۹ تير ۱۳۹۵ - ۲۰:۲۶
فيلم سينمايي «سپتامبرهاي شيراز» يا به تعبيري «خزان شيراز» ساخته جديد هاليوود به كارگرداني «وين بلر» و برگرفته از رماني به همين نام اثر«ديلا سوفر» است...
ميلاد نجفي
فيلم سينمايي «سپتامبرهاي شيراز» يا به تعبيري «خزان شيراز» ساخته جديد هاليوود به كارگرداني «وين بلر» و برگرفته از رماني به همين نام اثر«ديلا سوفر» است كه داستان زندگي يك خانواده يهودي را از سپتامبر1981 تا يك سال بعد در تهران روايت مي‌كند. جشنواره «تورنتو» كه يكي از سياسي‌ترين و ضدايراني‌ترين جشنواره‌هاي سينمايي جهان است، در بخش گالا ميزبان اين فيلم بوده است. روزنامه نيويورك‌تايمز در سال 2007، نام كتاب «سپتامبرهاي شيراز» را در ميان اسامي 100 كتاب برتر اين سال قرار داد. پس از آن نيز مؤسسه امريكايي «وايتينگ گيلز»، جايزه حامي بشريت را به اين رمان اهدا كرد.
«وين بلر» كارگردان متوسطي كه بيشتر در تلويزيون فعاليت كرده است و آثار مشهور و قابل توجهي ندارد، كارگرداني اين فيلم را به‌عهده دارد و «جرارد باتلر» بازيگر فيلم ضد ايراني«300» تهيه‌كننده اين فيلم است. فيلم زندگي اسحاق را با بازي «آدريان برودي» كه خود بازيگري يهودي است، روايت مي‌كند.

وي در ابتداي انقلاب اسلامي در ايران به كار جواهر‌سازي مشغول است و به همراه خانواده‌اش زندگي شادي را مي‌گذراند كه ناگهان زندگي رؤيايي اين خانواده به كابوس تبديل مي‌شود. اسحاق به يكباره توسط پاسداران انقلاب بازداشت مي‌شود و با چشمان بسته به شبه خرابه‌اي كه به عنوان زندان انتخاب شده انتقال مي‌يابد و در اين زندان با افراد بي‌گناه ديگري نيز كه توسط پاسداران دستگير شده‌اند و ماه‌هاست در آنجا به سرمي‌برند، آشنا مي‌شود؛ مكاني كه در آن هرآنچه براي شكنجه لازم باشد، مهياست؛ فضايي كه بيشتر از زندان گوانتانامو باعث خوف و وحشت بيننده مي‌شود.
در هنگام بازجويي از اسحاق دليل بازداشت او، سفرهايش به اسرائيل و همچنين يادداشت‌هاي همسرش در روزنامه‌هاي قبل از انقلاب و ترويج فساد اعلام مي‌شود؛ مواردي كه همگي باعث تعجب اسحاق مي‌شود. سرانجام و پس از گذشت چند ماه و تحمل انواع آزار و شكنجه،  بازجوي او با دريافت تمام حساب بانكي‌اش، با آزادي و رها شدنش از بند زندان موافقت مي‌كند.
در گذشته آثاري از اين دست با تم ضد ايراني و در جهت تخريب وجهه انقلاب اسلامي ساخته و بارها درباره آنها بحث شده است، اما يكي از موارد مشترك بين همه آنها ضعف شديد فيلمنامه، دروغ‌پردازي‌هاي گل‌درشت و كليشه‌اي بودن آنهاست كه حتي منتقدان غيرايراني را نيز به واكنش وا مي‌دارد.

«دنيس هاروي» منتقد نشريه سينمايي «ورايتي»، اين فيلم را اثري سطحي و كليشه‌اي مي‌داند كه اسلام‌هراسان را خوشحال مي‌كند و با مقايسه برگردان سينمايي رمان «بادبادك باز» با اين فيلم، معتقد است كه اثر فوق اصلاً موفق نبوده و هيچ‌يك از عناصر فني و طراحي صحنه فيلم نمي‌تواند باعث خلق يك فيلم انديشمندانه شود و برعكس تبديل به اثري سطحي و كليشه‌اي مي‌شود. لوكيشن فيلم كه قرار است تهران باشد، كاملاً مشخص است كه يكي از شهرها و چه بسا روستاهاي كشورهاي عربي يا  امريكاي لاتين انتخاب شده و تفاوت خانه اسحاق با خيابان‌هاي ديگر كاملاً مشهود است. با گذشت چند ماه از انقلاب هرج و مرج و اتومبيل‌هاي آتش گرفته و حمله به مراكز تجاري آنچنان اغراق شده و غيرواقعي نمايش داده مي‌شود كه انسان را بيشتر ياد فيلم‌هاي مربوط به فضاي جنگ سرد مي‌اندازد. عبور اتومبيل همسر و فرزند اسحاق از بين جمعيت انقلابي، با چهره‌هايي خشن و عصباني كه بيشتر شبيه زامبي‌ها هستند خاطره سكانسي از «آرگو» را تداعي مي‌كند.
اجساد جمعي در كف خيابان، ورود خودسرانه پاسداران به منزل اسحاق و غارت اموال آن به بهانه بازرسي و همچنين سوء‌نيت آنها به همسر اسحاق، شهوت عقده‌گشايي فيلمساز نسبت به ايرانيان را ارضا نمي‌كند و نهايتاً با نشان دادن نحوه خروج اين خانواده از كشور، از طريق كوه و جنگل تمام سعي خود را براي تطبيق فضاي آن دوران با اقدامات ارتش آلمان در جنگ جهاني دوم عليه يهوديان انجام مي‌دهد. شيراز و تخت جمشيد كه نماد حكومت پادشاهان ايراني است، با انقلاب اسلامي مردم ايران رو به خزان مي‌رود. ارادتمند، هاليوود.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار