در جريان جشنواره فجر، محمد حسين مهدويان در واكنش به اين ادعا كه فيلم او بيشتر مناسب حضور در جشنواره فيلمهاي مستند است، با خنده گفت: «من براي ساختن ايستاده در غبار حتي يك فريم فيلم مستند استفاده نكردهام.» مهدويان در «ايستاده در غبار» از صداي مستند استفاده كرده است. فيلم او به لحاظ صدا مستند است و در قالب تصوير يك فيلم داستاني به شمار ميآيد. اين فيلم را ميتوان در قالب «دراما مستند» نيز به شمار آورد؛ شيوهاي در ساخت فيلم مستند كه در آن رويدادها بر اساس واقعيت بازسازي ميشود.
فيلم در اغلب صحنهها بي ديالوگ است و با صداي راوياني پيش ميرود كه خاطراتي از كودكي تا دوران مبارزه احمد متوسليان را نقل ميكنند. هيچ صداي سر صحنهاي وجود ندارد. بازيگران در اغلب صحنههاي فيلم بدون كلام نقششان را ايفا ميكنند و اين به نوعي به فضاي رئاليستي فيلم كمك كرده است. فقط در دو صحنه، صداي اصلي حاج احمد متوسليان روي فيلم قرار گرفته است. نميتوان قضاوت كرد كه اگر صداي اصلي بازيگران در فيلم وجود داشت، بازي حجازيفر چقدر با آنچه از كار درآمده متفاوت ميشد. آنچه وجود دارد بازي بدون كلام است و اين بيكلامي در بازي احتمالاً به مدد بازيگر و نقش آمده است.
شاهكار فيلمساز در تلفيق صداي حقيقي كاراكتر احمد متوسليان با تصاوير ساختگي خود را نشان ميدهد و اين ابداع بيش از همه در بازسازي جلسه فرماندهان در شب عمليات بيتالمقدس نمود مييابد. معلوم نيست جمله «خدا با فرشتگانش قطعاً ما را ياري خواهد داد» اگر قرار بود به جاي صداي واقعي احمد متوسليان از زبان بازيگر فيلم بيان شود، تأثيري يكسان داشت يا خير. فيلمساز به قدري در تصوير موفق عمل كرده كه تماشاگر انفكاك صداها با تصاوير را فراموش ميكند و ميانگارد كه با يك فيلم مستند روبهرو است. اين درحالي اتفاق ميافتد كه فيلم داستانگو است و از فراز و فرودهاي لازم دراماتيك برخوردار است.
فيلم ايستاده در غبار را بايد هنر و تجربهايترين فيلم سينماي ايران دانست؛ چرا كه فيلمساز روشي نوين را در سينما ارائه ميدهد كه خود مبدع آن است و در تاريخ سينماي جهان نيز سابقهاي ندارد. فيلمساز در كنار تجربه آگاهانه و هوشمندانهاي كه به آن نائل آمده است از مؤلفههاي اصلي سينما يعني قهرمان، داستان و ميزانسنبندي حرفهاي غافل نبوده است و كوشيده اثري در شأن تماشاگر عام سينما ارائه دهد.