کد خبر: 793653
تاریخ انتشار: ۰۴ تير ۱۳۹۵ - ۱۸:۳۳
گفت‌وگوی «جوان» با پزشكي كه پس از مطالعه رساله ذهبيه امام رضا(ع) شيعه شد
اين بانوي فلسطيني كه ساكن زينبيه دمشق است-شهري كه اين روزها كانون حادثه و درگيري و يكي از پر‌آشوب‌ترين شهرهاي جهان شناخته مي‌شود- هنگام سخن گفتن از جنگ‌هاي سخت سوريه، در ميان كلمات پرآشوب و خشن جنگ و بي‌رحمي‌ها و كشتارها، اميد در كلامش موج مي‌زند...
صدیقه رضوانی‌نیا
گفت‌و‌گو با دكتر «دلال السلطي» پزشك فلسطيني ساكن شهر دمشق در فضاي ملكوتي حرم مطهر امام رضا(ع) انجام شد. گفت‌وگويي كه در آن كلماتي چون فلسطين و انتفاضه و آرمان فلسطينيان، كليد‌واژگان اساسي آن بودند.  اين بانوي فلسطيني كه ساكن زينبيه دمشق است-شهري كه اين روزها كانون حادثه و درگيري و يكي از پر‌آشوب‌ترين شهرهاي جهان شناخته مي‌شود- هنگام سخن گفتن از جنگ‌هاي سخت سوريه، در ميان كلمات پرآشوب و خشن جنگ و بي‌رحمي‌ها و كشتارها، اميد در كلامش موج مي‌زند و در اوج ايمان و اعتقاد، نسبت به آينده مبهم سرزمين شام اميدوار است! «دلال» رؤياي بازگشت به سرزمين زيتون را دور نمي‌بيند و دلبسته سرزمين مادري‌اش است.  صحبت كه از امام رئوف مي‌شود، غريب‌الغربا بودن امام رضا(ع) را صفت آشنايي مي‌نامد و فلسطيني‌ها را در اين صفت با حضرت مشترك مي‌بيند. از شيعه شدنش مي‌گويد و اينكه با رساله ذهبيه امام رضا(ع) با مكتب تشيع آشنا و مأنوس شده است...
 خانم دکتر شما احتمالاً جزو آوارگان فلسطيني ساكن سوريه هستيد. این طور نیست؟
بله سال‌ها پيش، پس از اشغال سرزمين‌مان فلسطين به دست صهيونيست‌ها، پدر و مادرم به عربستان مهاجرت كردند. من در آنجا تحصيلات ابتدايي‌ام را گذراندم، اما وقتي مي‌خواستم وارد دانشگاه شوم، دانشگاه دمشق را انتخاب و به سوريه مهاجرت كردم. اكنون هم در شهر دمشق و در جوار حرم حضرت زينب(س) در منطقه سيده زينب (س) (زينبيه) سكونت دارم و در يك درمانگاه به كار طبابت مشغولم. البته تخصص من زنان و زايمان است.
قبل گفت‌وگو متوجه شدم در ابتدا شيعه نبوديد. چه شد كه با اهل بيت به‌خصوص امام رضا(ع) آشنا شديد؟
بله درست است، من چيزي از مكتب اهل بيت(ع) نمي‌دانستم، تا اينكه وقتي به عنوان دانشجوي پزشكي در دانشگاه دمشق مشغول تحصيل شدم، آنجا درباره طب اسلامي شروع به تحقيق كردم. پايان‌نامه من درباره تاريخ علم پزشكي بود كه فصلي از آن به علم پزشكي در روايات اسلامي اختصاص داشت. در حين مطالعه، از قضا به رساله ذهبيه امام رضا(ع) برخوردم كه در آن عقايد امام درباره طب آمده بود. اين موضوع برايم دلنشين بود و باعث شد من به اهل بيت(ع) و امام رضا(ع) علاقه پيدا كنم و همين زمينه شيعه شدن مرا فراهم كرد. هر چند تا شيعه شدنم ماجراهاي فراواني را پشت سر گذاشتم.
چه ماجراهايي؟
هنگامي كه درسم تمام شد، براي گذراندن دوره موظفي به يك اردوگاه آوارگان فلسطيني رفتم. آنجا پزشكي عراقي حضور داشت كه شيعه بود. يك روز با او درباره حديث ثقلين صحبت و مباحثه كرديم؛ او گفت در حديث ثقلين آمده «كتاب الله و عترتي» و من بسيار تعجب كردم و گفتم نه كتاب «الله و سنتي» آمده است تا اينكه او قانع نشد و به من گفت برو و بيشتر مطالعه كن.
با اينكه استاد راهنماي پايان‌نامه من مسيحي بود، اما كتابخانه‌اش پر از منابع اسلامي بود. هنگامي كه به كتابخانه او مراجعه كردم، در كمال تعجب ديدم كه اكثر منابع معتبر همان سخن دكتر عراقي را ذكر كرده‌اند. اين تلنگر جدي براي من بود و باعث شد تا علاوه بر كتاب «المعجم الحديث»، كتاب «المراجعات» سيد‌عبدالحسين شريف‌الدين را كه شرح مناظرات يك عالم شيعه با عالم اهل سنت است، نيز مطالعه كنم. ضمن اينكه ارتباطم را با آن پزشك شيعه عراقي ادامه دادم و در نهايت نيز با مطالعات و تحقيقات فراواني كه در اين زمينه انجام دادم، شيفته مكتب اهل بيت(ع) شدم و مسير زندگي‌ام عوض شد.
در رساله ذهبيه به چه نكاتي برخورديد كه اينقدر تأثيرات عميق روي شما گذاشت و شيعه شديد؟
(دلال با لبخند مي‌گويد) راستش تسلط علمي امام رضا(ع) برايم فوق‌العاده بود. بعدها وقتي شنيدم لقبشان عالم آل محمد(ص) است، ساعت‌ها به اين عنوان فكر كردم و گريستم و بارها خدا را به اين لقب امام قسم داده‌ام. من آن زمان مي‌ديدم كه ايشان بسياري از حقايق پزشكي را قرن‌ها پيش بيان كرده‌اند. حتي نكته‌هايي گفته‌اند كه بعد قرن‌ها تازه در دوران معاصر ما كشف شده است. اين مسئله فوق‌العاده بود و مرا به وجد مي‌آورد. حيرت مي‌كردم وقتي ذهبيه را مي‌خواندم و ته قلبم آرزو مي‌كردم كاش من هم از شاگردان و دوستداران اين انسان بزرگ بودم. در واقع رساله ذهبيه امام رضا(ع) مرا شيعه كرد.
هنوز هم ذهن و قلب‌تان پيش رساله ذهبيه است؟
 بله! من روي اين كتاب تحقيقات زيادي انجام دادم و متوجه شدم مأمون از امام رضا(ع) خواست تا نظرات پزشكي‌شان را مكتوب كنند و آنقدر اين سخنان زيبا بوده كه مأمون آن را ذهبيه يعني طلايي ناميده است. مثل حديث سلسله الذهب كه باز از ايشان است و سلسله‌اي طلايي است. البته من بعد مطالعات فراوان بر روي رساله ذهبيه، كتابي در شرح آن نوشتم كه منتشر شد.   وقتي جنگ خانمان‌برانداز سوريه پيش آمد، به دليل اينكه بيشتر وقتم را مجبور بودم در درمانگاه بگذرانم، نتوانستم تحقيقاتم را كامل كنم. البته اوضاع سوريه نسبت به قبل قدري آرام شده و من اميدوارم كه بتوانم به كارم ادامه دهم.
خانواده‌تان با شيعه‌شدن‌تان مشكلي نداشتند؟
خانواده من همگي در عربستان زندگي مي‌كردند و قبل از مهاجرت من به دمشق حتي اسم مذهب شيعه هم به گوششان نخورده بود! باورتان مي‌شود من خودم تا آن زمان اصلاً نمي‌دانستم مذهب ديگري هم وجود دارد. وقتي درسم در دمشق تمام شد، پدرم از من خواست به عربستان برگردم؛ من بر خلاف ميل باطني‌ام- به‌خصوص كه مي‌دانستم زنان در عربستان امكان فعاليت اجتماعي ندارند- به خاطر اطاعت از پدر برگشتم تا اينكه برادرم به سوريه رفت و اين مسئله زمينه بازگشت مجدد مرا فراهم كرد. تا اينكه بلافاصله بعد از بازگشت به سوريه ازدواج كردم و براي هميشه در دمشق ماندگار شدم.
اولين باري كه مشهد را ديديد يادتان هست؟ از آن سفر و حس و حالتان برايمان بگوييد...
بله‌! دقيقاً خاطرم مانده؛ سال 2012 بود كه براي شركت در دهمين دوره جشنواره بين‌المللي امام رضا(ع) به مشهد آمدم كه مصادف با ولادت امام رضا(ع) شده بود. آن سفر، اولين باري بود كه به زيارت امام هشتم مي‌آمدم. حس غير‌قابل توصيفي داشتم. سخت است بخواهم احساسم را از مشرف شدن به حرم امام رضا(ع) بيان كنم. در آن سفر احساساتي چون ترس، اميد و محبت فراوان نسبت به امام رئوف در دل داشتم و البته كه اين احساسات توأم با احساس خشوع در برابر خداوند متعال بود.
وقتي در مقابل ضريح مبارك ايستادم بهترين و شيرين‌ترين لحظات زندگي‌ام را تجربه كردم. حالت ملكوتي و روحاني خاصي بود. اين حال و هواي ملكوتي صحن و سراي بارگاه حضرت، همراه با مناظر و چشم‌اندازهاي باشكوه و زيبا در كنار هنرهاي فاخر ايراني اسلامي كه در جاي جاي حرم به چشم مي‌خورد، انسان را واقعاً مبهوت و مجذوب خود مي‌كرد.  راستش زيارت امام رضا(ع) به زندگي من بركت داد و من با خداوند عهد كردم كه وقتي از مشهد برگشتم برنامه‌اي براي امام رضا(ع) در زينبيه برگزار كنم. به‌خصوص براي كساني كه ايشان را نمي‌شناسند. من معتقدم كسي كه امام رضا(ع) و اهل بيت(ع) را نمي‌شناسد همچون مردگان است.
بسياري از مردم و از جمله آوارگان فلسطيني مقيم سوريه كه بسيار دوستدار اهل بيت(ع) هستند، امام رضا(ع) را نمي‌شناسند. من در اين سفر با يكي از مسئولان برگزاري جشنواره امام رضا توافق كردم كه همچنان با ايشان در ارتباط باشم و كتابي درباره امام رضا(ع) تأليف كنم، تا بتوانم ايشان را بيشتر به مردم سرزمين خودم بشناسانم.
وقتي با امام رضا(ع) آشنا شديد چه صفاتي از ايشان توجهتان را جلب كرد؟
درباره احساسم نسبت به لقب عالم آل محمد(ص) برايتان حرف زدم. هنوز هم اين صفت‌شان دلم را مي‌لرزاند و احساس حيرت دارم. ويژگي ديگري از ايشان هم برايم عجيب است و آن غريب‌الغربا بودن امام هشتم(ع) است كه حسي غريبانه نسبت به آن دارم و با اين صفت در دلم احساس دلتنگي مي‌كنم.
وقتي كه در زيارت امام مي‌خوانيم: «السلام عليك ايها الإمام الغريب»، اين صفت ايشان سخت مرا تحت تأثير قرار مي‌دهد؛ چراكه من هم اين احساس غربت را به خاطر دوري از وطنم فلسطين عزيز دارم و معناي اين كلمه را به خوبي مي‌فهمم. فلسطيني‌ها بيشتر از مردمان هر كشوري اين صفت امام رضا(ع) را درك مي‌كنند و فصل مشترك با ايشان دارند.
يعني بين امام رضا(ع) و سرزمين فلسطين نسبتي مي‌بينيد؟
من درد غربت و دوري از سرزمينم را به امام رضا(ع) گفته‌ام، سرزميني كه سال‌هاست من و ديگر آوارگان فلسطيني در حسرت بازگشت به آن هستيم. من پير شده‌ام و شايد رؤياي بازگشت به سرزمين زيتون را با خود ببرم و در اين دنيا هيچ‌وقت به آن نرسم، اين حس خيلي مرا اذيت مي‌كند. هميشه با دل شكسته احساساتم را درباره فلسطين و حالا سوريه به غريب‌الغرباي اهل بيت(ع) گفته‌ام. مي‌دانم كه او در ايران مهماني عزيز و دوست‌داشتني است و مي‌دانم براي مردم فلسطين دعا خواهد كرد.
در حرم امام رضا(ع) براي مردم فلسطين چه دعايي كرديد؟
من اين صحن(جامع رضوي) را خيلي دوست دارم. بزرگ و باشكوه است؛ به نيابت از همه مردم فلسطين در اين صحن قدم زدم و براي آزادي و رهايي كشورم دعا كردم. هيچ دعايي براي ما فلسطيني‌ها شيرين‌تر از آرزوي بازگشت به سرزمين آبا و اجدادي‌مان نيست.
گفتيد زيارت امام رضا(ع) به زندگي شما بركت داده، دراين‌باره حرف بزنيم...
من اگر بخواهم زندگي‌ام را به دو دوره تقسيم كنم حتماً مي‌گويم دوران قبل از آمدن به مشهد و زيارت امام رضا(ع) و دوران پس از آن. يعني تا اين اندازه اين سفر در زندگي من تعيين‌كننده بوده است. زيارت امام رضا(ع) براي من بركات زيادي داشت. حتي حضور انسان در اين مكان به او اين امكان را مي‌دهد تا به افكار، عواطف و احساسات ناب معنوي بازگردد و آن را به ديگران انتقال دهد. اين يك جور شناخت حسي است كه به عقيده من عميق‌ترين شناخت‌هاست، چون با علايق عميق قلبي درمي‌آميزد.
من دائماً خداوند را شكر مي‌كنم به خاطر فرصتي كه براي زيارت امام رضا(ع) و حضور در حرم ايشان به من عطا كرده است. ايشان به من نظر كرده و فرصت بودن در جوارشان را به من داده‌اند و من هرچه از اين جهت شاكر باشم باز هم كم است. زيارت امام رضا به نفوس، قلوب، عواطف و عقلمان نيرو و انرژي مي‌دهد تا بتوانيم در شرايط حاضر كه آكنده از تاريكي و ظلمت است، به زندگي‌مان ادامه دهيم. ما در اين روزگار به فرهنگ رضوي كه همان فرهنگ گفت‌وگو و مناظره است بسيار نياز داريم.
و حالا برسيم به جشنواره بين‌المللي امام رضا(ع) كه اين روزها شما مهمان آن هستيد. جشنواره را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟
من براي جشنواره امام رضا (ع) ارزش و اهميت فراواني قائلم و آن را مبارك مي‌دانم، اينكه هر فردي در هر جاي دنيا مي‌تواند با ارسال آثار در اين جشنواره شركت كند خيلي خوب است.
همچنين به نظر من از ديگر مزيت‌هاي اين جشنواره امكان شناخت افراد و افكار متنوع فعال در زمينه فرهنگ رضوي است. هميشه در اسلام جمع بر فرد مقدم بوده و جشنواره امام رضا (ع) امكان جمع شدن ما و فكرهايمان را درباره امام فراهم مي‌كند. ما هم كه در جشنواره حضور يافته‌ايم مسئوليت سنگيني بر دوش داريم و بايد اين موضوع را درك كنيم تا بتوانيم پيام‌رسان اين فرهنگ باشيم.
من از دست‌اندركاران جشنواره كه فضايي ايجاد كردند تا امام رضا(ع) را زيارت كنيم تشكر مي‌كنم. امام رضا(ع) مي‌فرمايند: خدا رحمت كند كسي را كه امر ما را احيا كند. اميدوارم ما هم جزو احياكنندگان امر امام‌مان باشيم.
همچنين من دو پيشنهاد به طور خاص دارم؛ يكي حمايت از مردم مظلوم فلسطين، چه در خاك فلسطين و چه در خارج از مرزهاي آن به عنوان مثال پيشنهاد مي‌كنم در جشنواره امام رضا(ع) از آوارگان فلسطيني كه در منطقه زينبيه دمشق در برابر تروريست‌ها از حرم حضرت زينب(س) دفاع مي‌كنند به نمايندگي از كشور مظلوم فلسطين حضور داشته باشم.
پيشنهاد دوم من نيز اين است كه در مدرسه دارالحديث در سوريه شيعياني در حال تحصيلند؛ من درخواست مي‌كنم به عنوان هديه تشويقي، يك سفر به مشهد مقدس از طريق جشنواره براي اين عزيزان در نظر گرفته شود.
با توجه به شرايط فعلي، سوري‌ها مي‌توانند براي زيارت مشهد بيايند؟
بله! من خودم در شب قدر (23 ماه رمضان)، يك اتوبوس زائر براي زيارت امام رضا(ع) به مشهد فرستادم! قبلاً حاجتي از امام رضا(ع) داشتم كه دقيقاً يك سال بعد، روز 23 ماه رمضان به آن رسيدم و خداوند به فرزندم يك پسر بخشيد كه اسم او را رضا گذاشتيم و وقتي دعاي من برآورده شد نذر كردم تا با هزينه شخصي‌ام كارواني را به مشهد بفرستم تا جبراني براي اين لطف بي‌نهايت ايشان نسبت به من باشد.
حضور در جشنواره امام رضا (ع) و سفر به مشهد چه دستاوردهايي براي شما داشت؟
بايد بگويم در اين سفر و در اين وقت اندك با برادران و خواهران جديدي آشنا شدم كه ارتباط با آنها واقعاً برايم لذت‌بخش بود، از مسئولان، مترجمان، خبرنگاران و... تشكر مي‌كنم. آشنايي با اين افراد از مهم‌ترين اتفاقات حضور در اين دوره از جشنواره بود.
يك سؤال هم درباره وضعيت سوريه به‌خصوص دمشق كه شما ساكن آن هستيد و اين روزها در كانون اخبار رسانه‌هاي جهان قرار دارد، دارم؛ اوضاع هم‌اكنون چگونه است؟
نسبت به سال‌هاي قبل كه آشوب و جنگ و ناامني به اوج خود رسيده بود، اوضاع آرام‌تر شده است. وقتي سال 2012 مي‌خواستم براي شركت در جشنواره به ايران بيايم، امكان رفتن به حرم سيده زينب(س) وجود نداشت و خيلي ناامن بود. ولي الان الحمدلله اوضاع آرام شده، هر چند نابساماني‌ها وجود دارد. مثلاً برق شهر دمشق گاهي قطع مي‌شود، اجناس گران است، درباره بنزين كمبود داريم و... هرچند منطقه‌اي كه من ساكن آن هستم، يعني منطقه سيده زينب(س) (زينبيه) كه بيشتر آوارگان فلسطيني در اين منطقه زندگي مي‌كنند، برق و آبش از شهر دمشق جداست ولي به هرحال نابساماني‌هاي ناشي از جنگ هست كه مردم را اذيت مي‌كند.
درباره وضعيت سياسي هم همه دنيا مي‌دانند كه بشار اسد فرد محبوبي در ميان سوري‌هاست و هر چه در توانش بوده براي رهايي كشور از جنگ انجام داده، اكثر مردم بشار را دوست دارند. ان‌شاءالله كه جنگ زودتر تمام شود و آرامش دوباره به خاك سوريه بازگردد.
از وضعيت حرم حضرت زينب(س) و حضرت رقيه(س) برايمان بگوييد...
حرم سيده زينب(س) در امنيت كامل است. من روزي كه راهي مشهد بودم به زيارت ايشان رفتم و آنقدر حرم مملو از زائران بود كه نتوانستم ضريح را لمس كنم. آنجا ياد دعايم در سال 2012 در مشهد و در مقابل ضريح امام رضا(ع) افتادم كه از ايشان خواستم امنيت به زينبيه و بارگاه سيده زينب (س) بازگردد كه الحمدلله اينطور شد.
درباره حرم سيده رقيه(س) هم بايد بگويم كه دو راه براي رفتن به حرم سيده رقيه(س) وجود دارد كه يكي خيلي نا‌امن است و ديگري با وجود اينكه طولاني‌تر است ولي امنيت بيشتري دارد و ما هر از گاهي از اين مسير به زيارت مي‌رويم ان‌شاء‌الله كه امنيت كامل به حرم سيده رقيه(س) نيز بازگردد.
خانم دكتر! همين حالا و در حالي كه ما مهمان امام رضا(ع) در حرم‌شان هستيم اگر بخواهيد دعايي بكنيد آن دعا چيست؟
درخواستم از امام رضا(ع) اين است كه امنيت و آرامش به همه كشورهاي اسلامي برگردد. ما التهاب و استرس جنگ را در فلسطين درك كرده‌ايم و حالا در سوريه همان اوضاع وجود دارد. به‌خصوص من از حضرت مي‌خواهم براي بازگشت آرامش به منطقه سيده زينب(س) دعا كنند تا محبين ايشان دوباره بتوانند به زيارت عمه بزرگوارشان بيايند.
 بگذاريد يك خاطره برايتان بگويم. اولين بار وقتي سال 2012 براي شركت در جشنواره دهم امام رضا(ع) راهي مشهد شدم زائران امكان رفتن به حرم حضرت زينب(س) را نداشتند چون جنگ سختي بود و تنها تعدادي از افراد مسلح به عنوان محافظ حرم، آنجا حضور داشتند. يادم هست وقتي براي اولين بار، در برابر ضريح امام رضا(ع) ايستادم و سيل جمعيت را ديدم ناخودآگاه ياد غربت بانو حضرت زينب(س) افتادم و ساعت‌ها گريستم اما اين بار كه براي حضور در جشنواره سيزدهم مي‌خواستم به مشهد بيايم ابتدا به زيارت بانو حضرت زينب رفتم و ضريح‌شان را لمس كردم. الحمدلله خداوند مقام ايشان را براي ما محافظت كردند. درخواستم از امام رضا(ع) اين است كه امنيت كامل به اين مكان بازگردد تا زائران بتوانند به زيارت ايشان بروند. البته دعاي ديگري هم دارم كه بيان آن برايم آسان نيست.
مي‌شود دعايتان را به ما بگوييد؟
(اشك در چشم‌هايش حلقه مي‌زند) دعاي خاصم اين است كه پيش از مرگ خداوند توفيق نوشتن افكارم درباره امام رضا(ع) را به من عطا كند. من درد نابودي كسي كه اهل بيت(ع) را نمي‌شناسد به خوبي درك مي‌كنم. شناخت و معرفت اهل بيت(ع) مانند نوري است كه خداوند به قلب انسان مي‌تاباند. من در حرم امام از خداوند مي‌خواهم كه موفق به تأليف كتابي درباره امام هشتم شوم.
چه حرف نگفته‌اي داريد كه دوست داريد به مخاطبان ما بگوييد؟
ارادت ما فلسطيني‌ها به مردم ايران از جنس ديگري است. امام خميني(ره) بود كه ما و آرمان فلسطين را دوباره زنده كرد و پيشتاز معرفي اهل بيت(ع) در جهان معاصر بود. به‌نظر من فضيلت پيشتازي در زمينه  معرفي اهل بيت(ع) در دوران ما از آن ايشان است. من از مردم ايران مي‌خواهم در حرم امام رضا(ع) همه مظلومان دنيا به‌خصوص مردم فلسطين را دعا كنند.
حتماً مي‌دانيد ايراني‌ها چقدر به دو بانوي بزرگوار شهر دمشق يعني حضرت زينب(س) و دختر سه ساله امام حسين(ع) حضرت رقيه(س) ارادت داريم و حدود پنج سال است كه با حوادث خونين شام دست ما از زيارت اين بانوان باكرامت كوتاه است خواهش ما اين است كه سلام ناقابل ما را به آن دو بانوي عزيز برسانيد و اگر توانستيد نايب‌الزياره ما باشيد...
حتماً! من از مشهد به بيروت و از آنجا به دمشق خواهم رفت و ان‌شاء‌الله اولين كاري كه مي‌كنم به حرم سيده زينب(س) مي‌روم و نايب‌الزياره همه برادران و خواهران ايراني‌ام خواهم بود. هر وقت اطراف حرم حضرت رقيه(س) امن بود حتماً آنجا را هم به نيابت از شما زيارت خواهم كرد.
ما نيز در مشهد الرضا دعا‌گويتان خواهيم بود....

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار