دولت تركيه اين روزها با مشكلات عديدهاي روبهرو است كه شايد بتوان عنصر مهم در فراواني چالشهاي اين كشور را عنصر سياست خارجي معرفي كرد. پهن شدن سياست خارجي و خارج شدن از معيارها و چارچوبهاي واقعي و تكيه بر عملگرايي داوود اوغلو، آسيبپذيريهاي ناشي از سياست خارجي تركيه را افزايش داده است. مهمترين عامل چالش اردوغان با گولن، نوع نگاه و رفتار در تعامل با بازيگران خارجي بود كه امتداد آن به محيط داخلي هم كشيده شد. چالش دولت اردوغان با كردها، در عنصر اصلي با نوع تحولات محيط كردي در سوريه و عراق مرتبط است و اكنون نيز كه سطح اين چالش به سقف پارلمان تركيه رسيده، باز هم به دليل اثرگذاري عناصر و بازيگران خارجي در پروژه كردي در سوريه، نه تنها قابل مهار نيست بلكه چشماندازي پرتنش را نشان ميدهد. چالش با كردها تقريباً در عرصه سياسي، امنيتي، نظامي، اقتصادي و در دو محيط داخلي و همجوار مسيري فزاينده طي خواهد كرد.
در پروژه تروريستي سوريه، اردوغان با رفتار «وتوگونه» امريكا روبهرو است. امريكا ديگر براي تركيه جايگاه صحنهگردان را قائل نيست و خود به ميدان شمال سوريه وارد شده است تا رفتار بازيگران حامي تروريسم را در مسيرهاي مطلوب خود مديريت كند. بخشي از اين رويكرد امريكايي در تعريف مهمترين همكاري عملياتي با كردهاي شمال سوريه و پكك است كه حتماً براي امنيت ملي تركيه قابل هضم نيست و تركيه بايد درك كند كه امريكاييها در گزينه كردي سوريه به دليل فقدان كارتهاي بازي در سوريه، بدون ترديد عمل ميكند و پروژه كردي شمال سوريه را رها نخواهد كرد. معناي اين امر آن است كه تركيه از يك طرف اثرگذار در بحران سوريه، به ابزاري در خدمت امريكا براي معامله با روسيه در جايگاهي بسيار محدود تبديل شده است. سعوديها كه مدتهاي زيادي برنامههاي خود با تركيه را به داوود اوغلو گره زده بودند، اكنون با حذف مهره خود در دولت تركيه، مسيرهاي قبلي را دنبال نميكنند. اردوغان به خوبي به تجربههاي رفتاري آلسعود با ديگر كشورها كه با خميرمايه كينهتوزي همراه بوده و به چيزي كمتر از تبعيت آنها رضايت نميدهد، آشناست، لذا اردوغان بايد با موج آشكار و پنهاني كه ماهيت كودتاگونه در عرصههاي فرهنگي، امنيتي و سياسي دارد از سوي سعوديها مواجه باشد. اروپاييها هم تمايل اجماعي براي اجراي توافقات با تركيه در بحث آوارگان ندارند و دولت اردوغان با بحران و چالشهاي چند لايه روبهرو است كه اولين آثار خود را در شرايط امنيتي و اقتصادي تركيه به جاي ميگذارند. اگر اردوغان همانگونه كه دستهاي نفوذي عربستان را قطع كرد و با نفاق غربيها در پروژههاي بحرانسازي منطقهاي بيش از پيش آشنا شده و آنها تركيه را در قواره يك بازيگر ندانسته و اين كشور را براي تحمل هزينههاي خود ميدانند، دست به يك بازنگري اساسي در سياست خارجي خود بزند، حياتيترين اقدام براي نجات تركيه ثبت خواهد شد. هر اقدام ديگري از سوي اردوغان به پيچيدهتر شدن اوضاع تركيه منجر ميشود و چالشها را به بحران تبديل ميكند.