موضوع از اين قرار است که شاديصدر يکي از چهرههاي ضدانقلاب خارجنشين که سابقهاي فمنيستي دارد و خود را از مدافعان سرسخت همجنسگرايي معرفي ميکند، اخيراً در صفحه اينستاگرام خود تصويري را منتشر کرده که به شکل وقیحانهای به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین (ع) اهانت شده است.
اين اقدام وي در حالي بود که پيش از انتشار رسمي اين خبر، بسياري از شيعيان و محبان اهل بيت با حضور در صفحه اين عنصر ضدانقلاب، عملاً پاسخي کوبنده به اين اقدام توهينآميز صدر دادند.
در اين ميان نکته اصلي، يافتن بستري است که چنين افرادي توانستهاند در آن رشد و خود را به عنوان روزنامهنگار و فعال حقوق زنان معرفي کنند.
براي دانستن اين موضوع کافي است نگاهي به زندگينامه شادي صدر و شيوه ورود او به فضاي رسانهاي انداخت.
وي از جمله چهرههايي است که فعاليت رسمي و حرفهاي خود را از دوران شکلگيري روزنامههاي زنجيرهاي آغاز کرد. او که پيشتر چند باري در سروش نوجوان و ماهنامه همشهري نوشته بود، با تأسيس روزنامه زن به عنوان دبير حقوقي اين روزنامه مشغول به فعاليت شد. مديرمسئول روزنامه زن کسي نبود، جز فائزه هاشميرفسنجاني که در همه دورهها به عنوان چهرهاي ساختارشکن در عرصه سياسي شناخته ميشود و روزنامه وي نيز همچون شخصيت فائزه هاشمي، رويکردي ساختارشکنانه و در تضاد با نظام اسلامي داشت. اين روزنامه داراي مشي فمنيستي و اصلاحطلبي بود و به دفعات، نقدهايي بيپروا عليه دستورات اسلام نظير مهريه، نفقه، ازدواج مجدد، اجتهاد زنان، حضانت و طلاق منتشر کرد. اين درست همان بستري است که امروز شادي صدر را به چهرهاي ضددين و هتاک به اعتقادات ميليونها ايراني تبديل کرده است.
موضوعي که اولين بار نيستاما نکته مهم در خصوص اين هتک حرمت عليه اباعبدالله آن است که اين قبيل اقدامات براي جريان ضدانقلاب که به گفته خودشان سابقه اصلاحطلبي دارند، موضوع تازهاي نيست و پيشتر نيز چهرههاي مختلفي از اين جريان، به دنبال حمله به اعتقادات مسلمانان بودهاند.
يکي از اين چهرهها عبدالکريم سروش است؛ فردي که به انکار وحي پرداخت. سروش مدعي است تمام معرفتهاي بشري و استنباطهاي انساني از دين، تاريخي است و معروض خطا. او در يک مصاحبه جنجالي گفت قرآن نه تنها محصول شرايط تاريخي خاصي است که در بستر آن شکل گرفته، بلکه برآمده از «ذهن پيامبر اسلام» و تمام محدوديتهاي بشري اوست. او در توليد قرآن، نقش پيامبر اسلام را محوري ميداند.
سروش همچنين در تبيين اين موضوع به کفر در آمده و مطرح کرده که آيات قرآن حاصل رؤياي حضرت محمد(ص) بوده و ميگويد که(حضرت) محمد به عنوان يک مخلوق از خدا پرتر بوده و ريشه آيات قرآن از درون خود پيامبر اسلام و به واسطه عالم رؤيا بوده است.
از ديگر چهرههاي ضددين مدعی اصلاحطلبی، اکبر گنجي است؛ فردي که در دوران پس از انقلاب به واسطه تندرويهاي ديني خود، به ويژه در موضوع حجاب طرد شد. او حالا خود را روشنفکر ديني ميداند و همچون سروش سعي در نظريهپردازي در حوزه دين دارد. وي در دورهاي اقدام به نوشتن مجموعه مقالات قرآن محمدي کرد که در آن مقالات همچون سروش مدعي شد که «قرآن يک کلام بشري» است.
وي همچنين در کتاب آسماني يهوديان و مسيحيان نيز ترديد کردهاست. گنجي همچنين در بخش ديگري از اين مقالات مدعي ميشود که امام زمان(عج) امام دوازدهم شيعيان وجود خارجي نداشته است.
همچنين در اين حوزه بايد به چهرههايي همچون محسن کديور نيز اشاره کرد که وي نظرات شاذي درباره اسلام دارد. او معتقد است که «اسلام سنتي با دموکراسي ناسازگار است» يا در نظري ديگر ميگويد که نوع پوشش و لباس تابع شرايط زماني و مکاني و عرف محلي و امري اختياري است. کديور همچنين اعتقاد دارد که حکم به مهدورالدم بودن افراد به اتهام ارتداد يا سبالنبي فاقد مستند معتبر شرعي از کتاب و سنت و اجماع و عقل است.
در ميان چهرههاي ضددين، همچنين ميتوان به مسيح علينژاد، روزنامهنگار فراري نيز اشاره کرد که مدتها است سعي در ترويج فرهنگ بيبندوباري در ايران دارد. همچنين فريبا داووديمهاجر نيز با کشف حجاب در انظار عمومي در اين مسير قدم برداشت.
در اين مسير نام عطاءالله مهاجراني وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات هم نبايد از قلم بيفتد که او نيز نظرات ضدديني فراواني را مطرح کرده است. وي در سال 79 عنوان کرد که «نظريه غيرت ديني ويرانکننده انديشه و فرهنگ و تمدن است.» مهاجراني همچنين در سال 78 نيز گفته بود: «وقتي پيامبر اولوالعزمي چون ابراهيم در مورد معاد اين چنين شک ميکند که به خدا ميگويد: «به من نشان بده» چطور جوانان ما مجاز نباشند در مورد همه مسائل سؤال کنند؟»
هاشم آغاجري نيز در اين عرصه نظريات گوناگوني مطرح کرده و به عنوان نمونه در سال 81 ميگويد: «اين حکومت(حکومت يزيد) بدون رضايت مردم است و لذا نامشروع است. اگر حسين(ع) هم در رأس باشد ولي رضايت مردم در آن نباشد، نامشروع است.» و در نهايت بايد نامي از مهرانگيز کار، ديگر فمنيست ضدانقلاب به ميان آورد که پيشتر گفته بود «احکام کيفري اسلام کارآيي ندارد و موجب رواج خشونت ميگردد.»
با نظام مشکل دارند يا با دين؟حالا با بررسي بستري که چنين تفکر توهينکننده به اسلام را پرورش ميدهد و همچنين وجود نامهاي مختلفي که همگي در عرصه توهين به اسلام و شعائر مذهبي از يکديگر سبقت ميگيرند، اين واقعيت آشکار ميشود که براي اپوزيسيون امروز و مدعیان دیروز اصلاحطلبی، ضديت با نظام يک پوشش و نقاب است و هدف اصلي و غايي آنها انکار اسلام و جدا کردن عنصر دين از زندگي ايرانيان است. از اينرو به نظر ميرسد با توجه به آنکه اين قبيل چهرهها در بستر تفکري به نام اصلاحطلبي رشد کردهاند، چهرههاي اصلاحطلب معتقد به نظام و اسلام، همين امروز از اين چهرهها برائت بجويند و دامن خود را از چنين نامهايي پاک کنند.