کد خبر: 787527
تاریخ انتشار: ۰۷ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۶
افزايش گالري‌ها در شرايط ركود بازار فروش آثار هنري در میزگرد «جوان» با حسين محجوبي و رضا بانگيز
158سال پيش كه نخستين گالري نقاشي در تهران گشايش يافت هيچ‌كس تصور نمي‌كرد روزي گرايش به گالري‌داري آنقدر در جامعه رونق يابد كه....
سمانه صادقی

 

158 سال پيش كه نخستين گالري نقاشي در تهران گشايش يافت هيچكس تصور نميكرد روزي گرايش به گالريداري آنقدر در جامعه رونق يابد كه در يك خيابان سه گالري داير باشد. هرچند با وجود آنكه بيش از يك قرن از ورود اين حرفه به كشور ميگذرد و مشتاقان بسياري هم دارد هنوز كه هنوز است فرد متخصصي در اين حرفه رشد نكرده و نتوانسته تأثيري در علاقهمندي جامعه به آثار هنري بگذارد. متأسفانه امروزه گالريداري به جاي ارتقاي فرهنگ و رشد هنر بيشتر به شغلي لوكس تبديل شده كه هر كسي با كمترين اطلاعات تخصصي هنر و شناخت كافي از جامعه اقدام به راهاندازياش ميكند به اميد آنكه در كنار يك حرفه پرزرق و برق و با پرستيژ درآمد كلاني به دست آورد. در ميزگرد پيش رو به واكاوي علل افزايش گالريها در شرايط ركود بازار فروش آثار هنري پرداختهايم.

وضعيت خريد و فروش آثار هنري در سالهاي اخير را چطور ارزيابي ميكنيد؟

محجوبي: بايد بگويم كه امروزه كسي كار نميخرد. اغلب گالريدارها در فروش آثارشان ماندهاند. حراجها هم كه بازي پولدارهاست به عنوان مثال به مناسبت روز جهاني زن نمايشگاهي از آثار 10 خانم در گالريام برپا شد اما با تمام بروبياي اين 10 خانم يكيشان هم فروشي نداشت. بازار هنرمندان جوانتر تقريباً راكد است.

بانگيز: در ميان همين چند گالريام كه ميبينيد از سه چهارتايشان باخبر هستم كه امسال من هنرمند را پیدا میکنند و يكي يكدانه كار از من و دوستان ديگر هنرمندم براي راهاندازي نمايشگاهي امانت ميگيرند. به شخصه تصورم اين است كه با اين جوانها همكاري كنم چون آغاز فعاليتشان است و بايد كمك كرد تا كار ياد بگيرند. اما نمايشگاه برگزار ميشود و در پايان هم آثار ما را پس ميآورند!

علت افزايش روزافزون گالريهاي نقاشي در سطح شهر بهخصوص محدوده كريمخان و مطهري چيست. آيا بازار فروش آثار هنري رونق گرفته است؟

محجوبي: بله چندي است اين منطقه گالريخيز شده و مركزيت پيدا كرده و نزديكي گالريها سبب شده مخاطبان در يك روز بتوانند چند گالري را ببينند. ولي گشايش اين تعداد گالري در حالي كه اغلب گالريها فروش ندارند و هر گالري در ماه 7، 8 ميليون خرج دارد، عجيب است.

بانگيز: بله جديداً اطراف منطقه كريمخان تعداد گالريها بيشتر شده است، اما نه، فروش آثار بيشتر نشده فقط چون شغل باكلاس و شيكي هست روز به روز به تعداد گالريها افزوده ميشود.

شما علت گشايش اين گالريها را در چه ميدانيد؟

محجوبي: چون همه فكر ميكنند آثار هنري فروش دارد در حالي كه نه، فروشي وجود ندارد. البته براي مدتي فروش خوب بود ولي مسئله اصلي اين است كه ما با ازدياد نقاش روبهرو هستيم به خصوص درنسل جوان چه دختر و چه پسر فرقي ندارد.

بانگيز: ريسك، از 10 تا اثر يكي هم فروش نميرود. فقط صدمه به آثار ميزنند و پس ميآورند. نمايشگاه اول هم به خاطر حضور اساتيد و به نمايش درآمدن آثارشان استقبال ميشود اما باقي نمايشگاهها دريغ از يك بازديدكننده. نمايشگاه اول هم خود اساتيد با خانوادههايشان حضور پيدا ميكنند. اما از روز بعد ديگر بازديدكنندهاي نيست.

اين نفروختنها به خاطر بازاريابي غلط گالريداران نيست؟

محجوبي: روي هم رفته همه انتظار دارند كه وضعيت درست شود. هر چند در بحث بازاريابي گالريدارهاي ما هم كمكاريهايي دارند.

اين عدم استقبال از خريد آثار هنري به خاطر مفهوم آثار نيست كه قرابتي با فرهنگ جامعه ندارند.

نه هنرمندان ما خيلي هم خوب كار ميكنند...

اما اغلب آثار هنري را مجموعهداران يا خود گالريداران خريداري میکنند، در واقع جامعه نقش چنداني در خريد آثار هنري ندارد؟

محجوبي: فروش كم آثار هنري به خاطر آن است كه بازار اشباع شده، آثار از يك ميليون بيشتر را مردم عادي خريداري نميكنند به همين خاطر آثار ارزانقيمت اغلب به فروش ميرسند اما از طرفي بازار خريد آثار هنرمندان پيشكسوت و به قولي رو به موت و بيمار مدتي است رونق گرفته و اغلب سرمايهگذاري روي اينگونه آثار صورت ميگيرد!

ارگانهاي دولتي چقدر اقدام به خريد آثار هنري ميكنند؟

محجوبي: ميدانيدكه ابتدا يك درصد بودجه قرار بود صرف حمايت از هنر شود كه بعد به نيم درصد كاهش يافت، آخر هم به تصويب نرسيد. هرچند وزير ميل دارد اين كار انجام شود تا كمكي براي جوانان هنرمند باشد ولي كافي نيست. اختصاص بخشي از بودجه دولت براي حمايت از هنر حداقل كاري است كه در تمام دنيا براي هنرمندان انجام ميشود. تمام كشورها در ديگر نقاط دنيا خانه هنر دارند كه اين مراكز بسيار هم فعال هستند. چون هنر در ديگر كشورها براي دولت بازدهي دارد. حتي از صد هنرمند جوان پنج نفر هم آثارشان در اين مراكز خريداري شده معروف شوند، از نظر فرهنگي براي كشورشان ارزشمند است.

بانگيز: بله آنطور كه بايد از هنر حمايت نمي شود اما هستند در ميان هنرمندان كساني كه توانايي و سواد هنري ندارند و هر چه كه به ذهنشان ميرسد را مثل فروشگاهي در قفسه ميچينند و تصور ميكنند هنرمند هستند! توقع هم دارند كه دولت به آنها رسيدگي كند، هنرمند بايد بدون چشمداشت كارش را انجام دهد. بايد اثرش را خلق كند بدون آنكه به فكر فروشش باشد. علاوه بر اين هنرمند نبايد از دولت توقع داشته و دائم به دنبال كمك گرفتن باشد بلكه دولت است كه بايد براي حمايت از هنرمند قدم پيش بگذارد. كسي كه دائماً به دنبال دريافت كمك است هنرمند نيست، سائل است و نمونه اين افراد را حتماً ديدهايد. كسي كه در زمينه هنري فعاليت ميكند بايد به عشق خود هنر اثر خلق كند.

وضعيت خانه هنر ايران چطور است؟

محجوبي: امسال آقاي ملانوروزي با توجه به نفوذش توانسته خوب كار كند. البته دست مافياي هنر هميشه در كار است. ببينيد در تمام دنيا شهرداري خانه هنرمندان (خواننده- معمار نقاش) را تبديل به موزه ميكند اما در كشور ما يك خانه استاد صبا موزه شد، بقيه اساتيد مثل كمالالدين بهزاد، فرشچيان و ميرعماد خانه موزههايشان در مجموعه فرهنگي تاريخي سعدآباد بنا شده است. در كشور ما متأسفانه اغلب كارها كاريكاتوري هستند و جدي گرفته نميشود. ما بايد اين مسئله را در جامعه جا بيندازيم وگرنه با حلوا حلوا كردن دهان شيرين نميشود.

اين مافياي هنر دست كيست؟ و به نظرتان تأثير ورود بخش خصوصي در ايجاد تحول در بازار آثار هنري چه ميزان است؟

محجوبي: دقيقاً نميدانم اما روي هم رفته در هنر مافيايي هست كه دست بخش خصوصي است. البته برخي از گالريدارهاي ما هم در اين كار دست دارند. هرچند به نظرم مثل همه دنيا، كار خريد آثار و برپايي نمايشگاه بايد در دست بخش خصوصي باشد تا سرمايهدارها وارد اين كار شوند و هنر رشد كند چراكه معتقدم خريد و فروش آثار هنري كار دولت نيست.

در تمام دنيا سرمايهداران خصوصي هستند كه روي آثار هنرمندان سرمايهگذاري ميكنند. آنها با نقاشان دو تا پنج سال قرارداد ميبندند و براساس معروفيت هنرمند ماهانه مبلغي را به وي ميدهند و در هر ماه دو تا سه كار را تحويل ميگيرند.

در نتيجه تا پنج سال آثار توليدي هنرمند متعلق به آن سرمايهگذار ميشود و اوست كه برايش نمايشگاه برپا و آثارش را معرفي كرده و ميفروشد. در نهايت هم اين هنرمند بعد از پنج سال معروف ميشود و آثارش رشد مي كند.

مسئله اين است كه اغلب گالريداران ما تخصصي در حيطه گالريداري و سرمايهگذاري روي آثار هنري ندارند به همين خاطر بازار فروش رونق چنداني ندارد.

محجوبي: البته برخي از گالريها به خاطر ارتباطاتشان فروش خوبي دارند.

اين به خاطر منفعتي است كه گالريها به دنبال آن هستند.

محجوبي: غير از اين باشد نميشود. كسي دلش به حال كسي نسوخته است. ابتدا بايد انگيزه مالي وجود داشته باشد.

اما اين فروش فراگير نيست به همين خاطر بازار فروش آثار هنري دچار افت است و عملاً فروشي صورت نميگيرد چراكه بازاريابي براي درك ارزش آثار هنري و فروششان وجود ندارد.

محجوبي: البته به عقيده من اين نفروختنها به خاطر بالا رفتن تعداد آرتيستهاست.

تعداد آرتيست همه جاي دنيا بسيار است و اين مسئله محدود به ايران نيست.

محجوبي: نههيچ جا مثل ايران آنقدر آرتيست ندارد. اينجا تعداد آرتيستها غيرعادي است. برخي آرتيستها آثارشان خوب است كه تعدادشان بسيار اندك است اما در مقابل عده بسياري هستند كه آثارشان واقعاً حرفي براي گفتن ندارد.

اين افراد يكي دو سال فعاليت كرده و خيلي هم هزينه ميكنند اما همهاش كپيكاري است. در نتيجه بخش خصوصي بايد وارد كار شود تا بتواند روي اين بخش كار كند.

به نظرتان در پس آثار امروز هنرمندان چه ميزان تفكر وجود دارد؟

محجوبي: همه جور كار وجود دارد. اما در نمايشگاه سال گذشته فرهنگسراي صبا آثاري ديدم كه به نظرم فوقالعاده بودند ولي اين آثار بايد در موزهها نگهداري شوند نه در منازل. اثر هنري هم كالايي است كه بايد به فروش برسد. اما چون ما از گذشته فرهنگ كف را داريم مردم اگر 2 هزار تومان پول داشته باشند هزار تومانش را فرش ميخريدند كه اگر به پول احتياج پيدا كردند با فروش آن بتوانند به منفعتي برسند. حال اگر از من پانصد تومان تابلو بخرند در زمان احتياج چه كسي از آنها اثر هنري را خواهد خريد؟! به همين دليل براي سرمايهگذاري كسي سمت آثار هنري نميرود. فرهنگ ديوار ما بايد درست شود، خوشبختانه اين فرهنگ با اجراي طرح هايي چون نگارخانه اي به وسعت يك شهر به علاقهمندي شهروندان به هنر نقاشي كمك كرده و وضعيت بهتر شده ولي باز هم بايد رسانهها فرهنگسازي كنند.

بانگيز: موافقم با نظر ايشان، اجراي طرح هايي نظير نگارخانه اي به وسعت يك شهر در بالا بردن فرهنگ ديداري جامعه بسيار موثر است اما نبايد كتمان كرد كه نگاه هنرمند امروز ما هم بسيار وارداتي شده، علت هم اين است كه اينان به جاي تفكر و خلق ايده جديد متأسفانه به دنبال كپيبرداري از آثار هنرمندان خارجي هستند كه تازه اسم و رسم پيدا كردهاند. اغلب هم به جاي دانش و تمرين لازم، ژست و اداي هنرمند بودن را دارند. بارها اتفاق افتاده در جلساتي كه براي سنجش آثار علاقهمندان به عضويت در انجمن هنرمندان دعوت شدهام با آثاري روبهرو هستم كه به قولي سر و ته ندارند اما صاحب اثر شرح ميدهد كه آنچه در تابلو ميبينيد ليلي و مجنون است و ما هرچه نگاه ميكنيم چنين چيزي را در تابلو نميبينيم. مسئله اين است كه هنرمند شدن نوعي پز شده و تصور ميشود هرقدر مخاطب متوجه منظور اثر نشود خالق اثر هنرمندتر است. همه به دنبال تيپ هنري ساختن هستند اما حاصل كار هنريشان صفر است!

آيا به اين خاطر نيست كه چون اين آثار جزو كالاهاي لوكس هستند كسي سراغ خريدشان نميرود؟

محجوبي: به نظرم اگر فرهنگ ديوار داشته باشيم مسئله حل ميشود. شما ببينيد به خاطر وجود فرهنگ كف چقدر فرش خريداري ميشود. فرد فرش را به عنوان نياز زندگياش خريداري ميكند و در صورت احتياج مالي آن را به فروش ميرساند. چون فرهنگ كف در جامعه جا افتاده است ولي اين فرهنگ در هنرهاي تجسمي شكل نگرفته و از ابتدا هم به اشتباه جا افتاده است و تا بخواهد شكل بگيرد بسيار زمان ميبرد. نتيجتاً با فرهنگسازي دو، سه نسل طول ميكشد تا اين فرهنگ در ميان مردم شكل بگيرد.

بانگيز: ببينيد درك آثار هنري و هزينه براي آن هم سواد هنري ميخواهد اما متأسفانه در كشور تمايل بسياري به آثاري نظير باب راس دارند كه بايد روي اين مسئله كار شود تا با درك آثار هنري لزوم سرمايه گذاري بر روي هنر در جامعه ارتقا پيدا كند.


نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار