کد خبر: 783926
تعداد نظرات: ۵۵ نظر
تاریخ انتشار: ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۴
اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل:
اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل در نامه‌ای خطاب به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام اعلام کرد: برای دفاع از کیان اسلام درباره دیدار فرزندتان با "بهائیان" موضع‌گیری‌ کنید.
آقای هاشمی! برای دفاع از اسلام درباره دیدار فرزندتان با جوان آنلاين: اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل در نامه‌ای خطاب به هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به دیدار فائزه هاشمی با اعضای فرقه ضاله بهائی، تأکید کرد: برای دفاع از کیان اسلام و حفظ خود از آتشی که بر دامن دارد موضع‌گیری کنید.

در بخشی از این نامه آمده است: مدت‌های مدیدی است که ما دانشجویان نسبت به رفتارها و گفتارهای شما در مقام منتقد هستیم، چرا که رفتار‌های شما و خانواده‌تان را در خلاف مسیر منافع ملت و آرمان و اهداف انقلاب اسلامی می‌دانیم و مفاسد فرزندانتان را جز لطمه و دست‌اندازی به بیت المال و حقوق ملت نمی‌دانیم.

این نامه می‌افزاید: شما تلاش دارید هم از مشروعیت جمهوری اسلامی استفاده کنید و هم از مواهب اوپوزیسیون بودن بهره‌مند شوید و در این بین رفتار خانواده شما و سکوت شما در برابر انحرافات آنها، ابزاری است برای جذب اوپوزیسیون به‌سمت شما! شما که در دهه شصت تندترین اظهارات را علیه لیبرال‌ها داشته‌اید امروز نقطه مشترک و امید همه لیبرال‌های داخلی و خارجی هستید و همه ذیل جریان نومحافظه‌کاری اطراف شما هستند.

در بخش دیگری از این نامه تصریح شده است: شما در داخل چارچوب جمهوری اسلامی حضور دارید اما همواره در مقابل ضوابط و چارچوب‌های جمهوری اسلامی عمل می‌کنید و حتی زمانی که دادگاه جمهوری اسلامی به‌خاطر جرائم اقتصادی و امنیتی فرزندتان، حکم محکومیت برای وی صادر می‌کند، حکم دادگاه اسلامی را برنتافتید!

در این نامه آمده است: هنوز چند سالی بیش نیست که از فتنه 88 و فتنه انگیزی‌های فرزندان شما نمی‌گذارد و هنوز مهر احکام قضایی مفاسد اقتصادی و امنیتی فرزندانتان تازه است و هنوز ملت ایران از خیانت‌هایی که خانواده شما در حق انقلاب و امام کرده‌اند رنج می‌برد، از فتنه‌ای که فرزندان شما برای این ملت رقم زدند و پشتبند آن دشمنان انقلاب برای فشار بیشتر به مردم انقلابی و شهیدداده ایران اسلامی تحریم‌های اقتصادی را وضع کردند! و امروز مردم در دوران تحریم، چوب فتنه‌گری‌های فرزندان شما را می‌خورند. اما آیا نباید شما به‌عنوان فردی که زمانی از افراد شاخص این انقلاب بوده‌اید، مقابل کجروی‌های فرزندانتان بایستید؟ آیا نباید یا آنها را هدایت کنید یا از آنها اعلام برائت کنید؟

در ادامه این نامه با اشاره به دیدار فائزه هاشمی با جمعی از اعضای فرقه ضالّه بهائی آمده است: شما کسی هستید که به‌پشتوانه اجتهاد وارد مجلس خبرگان رهبری شدید، اما آیا در خانواده یک مجتهد دینی بهائیت به‌عنوان دین شناخته می‌شود؟ آیا شما نمی‌دانید که بهائیت یک فرقه ضاله است که به‌پشتوانه انگلیس خبیث شکل گرفته است؟ آیا شما با این انحراف آشنا نیستید؟ پس چطور اجازه می‌دهید در خانواده شما از حقوق بشری بهائیت دفاع شود؟ خدای بهائیت کیست؟ کدام پیامبری این دین را برای بشریت آورده است؟

دانشجویان عضو اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل می‌افزایند: شما مبانی اسلامی را که از علمیه قم تا الازهر مصر به آن پایبندند زیر پا گذاشته است و شما در این باره هنوز سکوت کرده‌اید! آیا شما در اسلام هم دچار تغییر و تحول شده‌اید? فرزند شما که سابقه این‌همه فتنه‌انگیزی علیه انقلاب را دارد در این میان برای رفتار انحرافی خود به‌غلط و به‌دروغ از حدیث امیرالمؤمنین(ع) هم استفاده می‌نماید؛ حال آنکه هیچ فقیهی در دین اسلام چه اهل سنت و چه شیعه، بهائیت را دین نمی‌داند! پس از دیدار فرزندتان با این جریان ضاله و حمایت از آنها آیا باز دیگران را انحرافی خطاب می‌کنید؟

در این نامه آمده است: چه‌جفایی بزرگتر از این می‌توان در حق اسلام عزیز کرد؟ این دیگر نه مسائل سیاسی است، نه برجام است، نه دولت یازدهم است و نه هیچ مسئله دیگری، این دفاع از کیان اسلام است و سکوت شما جز لطمه بیشتر بر پیکره اسلام عزیز چیست؟ ما نمی‌دانیم از شما به کجا شکایت بریم که در مقام رئیس مجمع تشخیص مصلحت این نظام، نقطه اتکا و مرکز ثقل ضدانقلاب شده‌اید!

در پایان این نامه تأکید شده است: بایستی به همه مراجع تقلید و علمای اسلام این جفا را تسلیت بگوییم و بگوییم که ای مردان دین و ای دردمندان میراث پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع)، ما اعلام کردیم که جناب هاشمی برای دفاع از کیان اسلام و حفظ خود از آتشی که بر دامن دارد بایستی موضع‌گیری نماید و در جهت اصلاح آنچه افتاده برآید.

رونوشت به:

حضرات آیات عظام وحید خراسانی، صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی، نوری همدانی، جوادی آملی، شبیری زنجانی و علوی گرگانی

منبع: تسنیم
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۵۵
مهرناز
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۴۶ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۵
5
3
نباید فکر کرد در خانواده هاشمی"
چرا؟ فرزندان نباید همراه افکار پدر "که فضای مخالف با کشور را ایجاد کرده"
فرزندان ایشان هم "بطریق دیگر با دهان
کجی به ارمان های انقلاب حرکت کنند؟
درست بیان شد"ایشان از مشروعیت
جمهوری اسلامی و هم از مواهب اوپوزیسیون استفاده می کنند"تا روز بروز
بر قدرت خود درکشور بیافزاید.چرا؟ خدا
عالم ست.
پاسخ ها
ناشناس
| United States
۱۹:۱۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
7 اسفند جوابتان را داديم
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۱۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۵
5
1
اینجور مواقع بهترین راه برای این ایت الله عوض کردن فامیلشه !لطفا"بگید ایت الله ساکت !آخه سرقضایای زیادی بخاطر عقده گشائیهای فراوان این اقا سکوت کردن از جمله درفتنه 88 حمله به عزاداران حسینی !پاره کردن عکس امام - راستی یادتون هست که سرقضیه عدم تائید حسن اقای علامه- نوه امام _ چقدر اتشی شده بود وحق امام وخانواده اش داشت جیگرش را میسوزوند- وحالاهم که دست گل بهائی روسر فائزه خانم ؟؟؟؟؟؟!!!!! رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام اسلامی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۲۶ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۵
5
4
این ... پیر و ... شده و مخش ... ورداشته، باید برود و در خانه بنشیند!؟
پاسخ ها
ناشناس
| United States
۲۰:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۷
خفههههههههههههههههههه
ناشناس
| United States
۱۷:۱۰ - ۱۳۹۵/۰۲/۳۱
بقيه ...را هم بگو ...
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۵۹ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۵
5
3
لقمه ی حرام در حلقوم ... فرو رفته ودیگر قابل اصلاح وتربیت شدن نیستند.
پاسخ ها
ناشناس
| United States
۲۰:۲۱ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۷
تماس وزير دولت پاك با وزير صهيونيستي ايراد نداشت چرا ...حرفي نزديد .واگر اين تماس ايراد داشته چرا در زندان هم سلولي با آنها گذاشتيد...
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۰۷ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۵
5
3
خدایا بازهم از تو می خواهیم که به این خانواده توفیق توبه دهی . توبه نصوح . یا حد اقل به خود آقای رفسنجانی توفیق دهی که خودشان را از این منجلاب نجات دهند .
اما خدایا تو بهتر می دانی و می شناسی ..
اگر قابل هدایت نیستند ؛ بصورت واضح و علنی مفتضح گردند تا رسوای خلق شوند و انشاءالله به سزای اعمالشان گرفتار شوند ....
خدایا ؛ همه عالم را از شر وسوسه های شیاطین جن و انس محفوظ بدار ..
آمین یارب العالمین .
صطفی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۲۴ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۵
3
5
چرا شما دلسوزان از دزدیها واختلاس ها در طول هشت سال احمدی نژاد چیزی بیان نمی کنید
پاسخ ها
ناشناس
| United States
۲۰:۲۱ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۷
16 ميليارد++++++++++++++++
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of
۰۱:۰۲ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۹
نه ...خوبه نه.... لعنت به هر دوتاشون
صطفی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۲۴ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۵
0
2
چرا شما دلسوزان از دزدیها واختلاس ها ....چیزی بیان نمی کنید
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۰۶ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۵
4
2
همیشه سعی کنید از تقوای الهی خارج نشوید آقای هاشمی مرد بزرگی است که حضرت امام به ایشان اعتماد داشتند ایشان دوست واقعی رهبر معظم و استوانه انقلابند تحت تاثیر دسیسه های بدخواهان خارجی نباشید
پاسخ ها
ناشناس
| United States
۱۷:۱۱ - ۱۳۹۵/۰۲/۳۱
انسان شريف وخوب در تاريخ هميشه دشمنان زيادي دارد
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of
۰۹:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۳/۰۱
احسنت
عبدالله منتقد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۵
3
1
آقای رفسنجانی این همه که دم از امام خمینی (ره) می زنید ، توصیه امام راحل (ره) در را که خطاب به آقای منتظری فرمود : بیت خود را از افراد نا صالح پاک کنید . » را مد نظر قرار دهید و از فرزندان نا صالح تان مهدی و فائزه اعلام بیزاری بجوئید . ضمنا برجام غیر تعطیلی کارخانه ها و بیکاری فرزندانمان و پایمال شدن عزت ایرانی و جری شدن دشمنان نفعی برای ملت ایران نداشته است و تحریم ها هم که به گفته آقای روحانی قرار بود در روز اجرای برجام لغو شوند که نه تنها لغو نشدند افزایش یافتند . آیا شرمنده نمی شوید که نقض عهد آمریکا را وارونه جلو می دهید ؟
ما از دولت به اصطلاح راستگویان !!!! تقاضا داریم اگر کدخدایش مکدر نمی شود ، همان طور که آمریکا نقض عهد کرده ، مقابله به مثل نموده و به قبل از آفتاب تابان برگردد . ما این آفتاب عزت سوز دشمن شاد کن را نمی خواهیم .
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۱۷ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۵
1
2
وي انقلاب را به پاي حراميان ذبح كرد!!!!!! ر
پاسخ ها
ناشناس
| United States
۲۰:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۷
واقعا وااااااااييييييييييييييييييييييي .مملكت نابود شد نههههههههههههههههههههههههه
ناشناس
|
-
|
۱۳:۳۰ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۶
5
3
ملاقات با یک دوست و هم بند نه خلاف شرع است و نه غیر قانونی خود من چند دوست مسیحی ، الحق و سنی دارم و خیلی هم صمیمی هستیم و با هم رفت آمد خانوادگی هم داریم هیچ وقت در مورد مسائل دینی با هم بحث نمیکنیم و به اعتقادات هم کاری نداریم .این واقعا شرم آور است که در ایران اقلیت های دینی انقدر محدود و منفور افراطیون هستند
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of
۱۳:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۷
آقای محترم فرق ضاله (یعنی بهائیت ،بابیت ،وهابیت ،آئین شیطان پرستی،)جز اقلیتهای دینی محسوب نمی شوند که مردم به آراء آنها احترام بگذارند بنابراین شما سوراخ دعا را دراین جا گم کرده اید واظهارفضل هم نفرمایید .چون اگر بهائیها ووهابیها وبابیت مورد احترام قرار گیرند مملکت به سمت وسویی می رود که هرکس ازننه اش قهرکند می رود برای خود مذهبی جدید که اصل وبنیان هم نداشته باشد اختیاز می کند.ملت وپیروان بهائی هیچ فرقی با فرقه ها ی انحرافی خصوصا داعش ندارند.بنابراین ابتدا درمورد مسائل تحقیق کن بعد بگو کسانی که با آنها (یعنی بهائیها)مخالف هستند تندرو محسوب می شوند یانه؟
ناشناس
| United States
۲۰:۲۳ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۷
احسنت گل گفتي .بي منطق ها مي ترسند چون سواد اسلامي ندارند
ناشناس
| United States
۱۹:۲۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
احسنت .وچطور در زندان اشكال نداشته ولي بيرون دارد اين...
ناشناس
|
Canada
|
۰۵:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۷
4
3
اولا اگر تماس با بهایی جرم بوده چرا خانم هاشمی که مسلمان است با یک بهایی هم بند کرده اند؟ از طرف دیگر مگر نیست انکه میگویند وقتی یک یهودی برروی حضرت علی یا پیغمبر هنگام عبور از کوچه انها برروی انحضرت خاکستر میریخت ولی وقتی شنید مریض شده است و دیگر خاکستر نمیریزد نگران شد و برای تسلی الام او و بعیادتش رفت ؟ چرا اینقدر تنگ نظرید و بعد میگویید اسلام هراسی میکنند!!
صرفنظر از بد یا خوب بودن بهاییت باید گفت که این یکی از زیباترین کارهایی بود که در این سال ها کسی در این مقام انجام داده.
پاسخ ها
ناشناس
| United States
۲۰:۲۴ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۷
آفرين بر جواب دندان شكن ... دمت گرم
ناشناس
| United States
۱۹:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
ايول زدي به برجكشان
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of
۰۹:۰۰ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۹
گل گفتی
ناشناس
| United Kingdom
۲۳:۰۷ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۹
اولا خانم هاشمی مسلمان و ان خانم سرکرده بهایی هردو مجرم امنیتی بودند لذا در یک بند با هم بودند ازمنافقین هم در بند انها حضور داشتند .
بنابراین رفت وامد با این گروهک های تروریستی و جاسوسی مخصوصا سرکرده هایشان البته جرم محسوب میشود حالا شما دوست داریداسمش را بگذارید تنگ نظری ولی ماهیت قضیه که عوض نمی شود

ثانیا این کار به گفته شما زیبا در واقع از جنس همان تلفن روحانی به اوباما وادامه همان دست دادن ظریف با جان کری است و ادامه همان سیاست با دوستان مروت با دشمنان مدارا و در یک کلام ادامه بزک کردن امریکا و دشمن است
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۳۴ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۷
3
1
آقای هاشمی تا کی میخوای ادامه بدی . در این اواخر عمر خود به گذشته هات و حال تعمل نما و از تاریخ صدر اسلام و تاریخ ایران عبرت بگیر و سرگذشت قارون به بیاد بیاور
پاسخ ها
ناشناس
| United States
۲۰:۲۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۷
اي كاش بقيه هم مانند هاشمي بودند همراه ملت
محمد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۱۰ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
0
3
تو این مملکت شتر رو با بارش میبرن نشستیم به چی و کی فکر میکنیم .کاش بجای هاشمی این انجمن منتقد به فکر گشنگی و فقر و فحشا . خیانت و ...بودند چرا که خیل یا ز اشخاص با اینکه مسلمانند ولی هیچ رفتار اسلامی ندارند و ان هم بخاطر سیاست بزرگان و اغا زاده ها و نمایندگان مجلسی است که بجای قانون گذاری به نفع قشر اسیب پذیر و عامه مردم .دکان پول شویی و پارو کردن پول باز کردند .اره داداش به اصطلاح منتقد خون ما نسل سو می های پا پتی تو شیشه و زندگی ما هم محکوم بخ فناست .منتقد این باش نه اون
پاسخ ها
ناشناس
| United States
۱۹:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
16 ميليارد معروف+++++++++++++++++++++
24 خردادي
|
United States
|
۱۹:۴۷ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
1
3
در جواب مهر ناز خانم
اگر اين بازديد ايرادداشته چطور در زندان كنار هم قرار داديد و... ومتن زير گويايي واقعيتي هست .


: دستور عملیاتی ساده دلواپسان در برابر دولت
"بازگشت به قدرت به هر قیمت" ؛ این خلاصه استراتژی جریان بازمانده از دولت است تا بتوانند بار دیگر در نیمه سال 96 قوه مجریه را به دست بگیرند.
آنها اما راه سختی در پیش دارند و سختی راه شان، دو دلیل عمده دارد: یکی کارنامه نابهنجارشان در آن 8 سالی است که در رأس دولت بودند و دیگری، اقدامات زیربنایی دولت روحانی است که هر چند افتان و خیزان، رو به سمت اصلاح تدریجی امور دارد.
جریان دلواپس، برای عبور از این دو مانع، یک دستور عملیاتی ساده دارد: "هر کاری که دولت روحانی انجام داد،بدون توجه به خوب و بدش، تخریبش کن."
اگر برجام به نتیجه رسید، بگو که برجام خیانت بود و اگر به نتیجه نرسید، بگو پس چه شد نتیجه این همه مذاکره.
اگر روحانی به اروپا رفت ، بگو چرا اولویت سیاست خارجی اش با منطقه نیست و اگر توسعه روابط با منطقه را در دستور کار قرار داد، بگو چرا روابط با غرب همچنان متشنج است؟
اگر قرارداد خرید هواپیما منعقد کرد، بگو هواپیما می خواهیم چه کار و اگر توافق نشد، بگو پس چه شد نوسازی ناوگان هوایی کشور؟
اگر پرداخت یارانه ها را ادامه دهد، بگو چرا بر خلاف مصوبه مجلس همچنان به اقشار پردرآمد یارانه می دهند و اگر یارانه پردرامدها قطع شد، بگو چرا توریع یارانه ناعادلانه شد؟
اگر صادرات نفت ایران افزایش نیابد، بگو چرا برغم برجام، نفت مان را نمی خرند و اگر افزایش یافت، بگو چرا خام فروشی می کنید؟
خلاصه آن که مهم نیست دولت چه می کند و کارش اساساً درست است یا غلط؛ مهم این است که هر چه کرد، کاری غلط معرفی شود و تخریب شود.
رسانه های متعلق به جریان تخریب هم که از بیت المال ارتزاق می کنند پر شمارند و عهده دار در بوق و کرنا کردن این ایرادات بنی اسرائیلی.
این روش، دو فایده برای جناج تخریب دارد:
اول این که با این بازی، فرار به جلو می کنند و خود را از پاسخگویی در قبال عملکرد 8 ساله و درآمد 700 میلیارد دلاری کشور در آن سال ها معاف می کنند، کما این که تا کنون نیز حتی به مدت 8 دقیقه درباره آن 8 سال پاسخگو نبوده اند!
دومین نفع شان هم این است که دستاوردهای دولت روحانی، مانند آغاز لغو تحریم ها، بازگشت تدریجی سرمایه گذاران خارجی به کشور، توسعه میدان های نفتی و گازی، شروع نوسازی صنایع و ... به محاق می رود و دولت ناگزیر می شود بخشی از توانش را به جای پرداختن به امور جاری ،صرف خنثی سازی حملات و توضیح واضحات بکند و مثلاً رئیس جمهور مجبور شود توضیح دهد که هواپیما، وسیله خوبی است و کشور به این وسیله نقلیه نیاز دارد.
البته این نوشتار هرگز به معنای بی اشکال بودن عملکرد دولت نیست که اگر نیک بنگریم، نقدهای متعددی بر آن وارد است ولی دو نکته در این میان وجود دارد:
اول این که هدف جریان تخریب، نقد و اصلاح نیست ، بلکه خلط حق و باطل است و تخریب دولتی که با چنگ و دندان توانسته است کشور را از حرکت به سمت جنگ و تشدید تحریم ها برهاند و اگر هیچ کار دیگری هم جز این نکند، همین که ناجی کشور از جنگ و تحریم بوده است، کاری است کارستان و ای بسا اگر دولت مورد نظر دلواپسان رأس کار بود، اکنون سخن از برنامه نفت در برابر غذا بود.
و دومین نکته نیز این است که مدعیان و تخریب‌گران، همان گونه که امروز دولت را تخریب می کنند، وقتی خودشان در دولت بودند، از آن جایگاه، کشور را تخریب می کردند و اگر منصفانه و بدون حب و بغض سیاسی نیز بخواهیم مقایسه و قضاوت کنیم، دولت کنونی، بیشتر در مسیر صلاح کشور است تا دولت قبلی که هنوز هم که هنوز است، احساس طلبکاری دارد و می خواهد برای وصول طلبش بار دیگر بازگردد!
پاسخ ها
ناشناس
| United States
۱۶:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۲/۳۰
احسنت .واقعيت تلخه
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of
۰۹:۴۴ - ۱۳۹۵/۰۳/۰۱
بسیار عالی جواب افراطی ها را دادی
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۳۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۸
3
2
شما که سنگ آقای رفسنجانی را نه از روی دلبستگی به این شخص بلکه به خاطر گمراهی توسط ماهواره به سینه می زنید یا واقعا" در زمان ریاست جمهوری رفسنجانی نبودید که گرانی و بیکاری را ببینید یا حافظه ی خود را از دست داده اید!!!!!!!!!!!!!!
پاسخ ها
ناشناس
| United States
۱۶:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۲/۳۰
نه كه در دولت پاك تورم وبيكاري صفر شد !!!!!!!!!!!!!؟ايشان كه ركورد دارد هستند
ناشناس
| United Kingdom
۱۸:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۲/۳۱
حالا به قول شما در دولت پاک تورم صفر نشد این که دلیل نمی شود این اعجوبه رفسنجان هرکاری دلش خواست بکند
مهرناز
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۵۱ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۹
2
1
24 خردادی محترم"انچه بیان می شود
"نه برای اینستکه از دولت قبل دفاع شود
.یک دولت باید هم و غم ش ملت باشد.
ایا؟ دولت فعلی در مدت این سه سال
توانسته ست"مشگلاتی را که دولت قبل
ایجاد کرده بود "برطرف کند. جناب روحانی به مردم قول داد که در مدت
100 روز ایران را گلستان کند "چه شد؟
با تعریف بی جهت مشگلی از بین
نمی رود.فائزه هاشمی اگر استقلال
کشورش را می خواهد"نباید در زمین
دشمن کشورش بازی کند.
پاسخ ها
ناشناس
| United States
۱۶:۱۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۳۰
100 روزه !!!!!!!!!!!!!؟ وشماي ساده باور كردي خخخخخ بهانه نگير ايشان برنامه كامل براي 100 روز گفتند
24 خردادي
| United States
۱۶:۱۷ - ۱۳۹۵/۰۲/۳۰
ديدار يك هم بندي با كدام منطق وروش اسلامي نا سازگار هست .ما كه در تالريخ خلاف حرفهاي شما از ائمه ديديم كه برخوردي بسيار خوب با حتي بي دينها داشتند چون منطق قوي نداشتند ...
24 خردادي
| United States
۱۶:۱۸ - ۱۳۹۵/۰۲/۳۰
منطق قوي داشتند
ناشناس
| United Kingdom
۱۸:۵۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۳۱
24 خردادی شما نه 24 خردادی هستی نه دوم خردادی شما دنباله های ناچیز فتنه 88 هستید و جز فتنه گری کاری از دستتان بر نمیاد.وجود شما فقط به ضرر دولت روحانی یا هر دولت دیگری است
24 خردادي
|
United States
|
۱۸:۵۹ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۹
1
2
مقدمه
در یک نگاه انسانهای برجسته دو گروه اند: یک گروه، انسانهایی هستند که در یک فضیلت دارای منزلت والا می باشند، مانند متفکران بزرگی که تفکرات نو و برجسته ای به ارمغان آورده اند یا همانند عرفا و سالکانی که در سیر و سلوک و عرفان به مقامات بالایی دست یافته اند و یا سیاستمداران و حاکمانی که در رعایت حقوق مردم و تحقق آنها از خود گذشتگی های بزرگی نموده اند.
گروه دوم، انسانهایی هستند که برجستگی آنها نه در یک زمینه، بلکه در ابعاد مختلفی می باشد، مانند حکمای بزرگی که در سیر و سلوک و عرفان نیز به منزلت والایی دست یافته اند و یا همانند سیاستمداران و حاکمانی که اهل تفکر و اندیشه نیز بوده اند و آثار مهمی از خود بر جای گذاشته اند. بی تردید گروه اخیر، الگوهای مناسب تری برای دیگران هستند، زیرا اینان توانسته اند ابعاد مختلف انسانی را در هماهنگی با هم به گونه ای مطلوب و شایسته رشد دهند. حضرت علی(ع) از این گروه است و بلکه برجسته ترین آنهاست. آری! علی(ع) در عین عبودیت، به یاد مردم بوده، برای احقاق حق مردم تلاش می کرد. در عین مهربانی و رأفت با دوستان و مردم و حتی مخالفان، با دشمنانِ حق و ظالمان، سختگیر و خشمناک بود. در عین آخرت گرایی، زهد و دنیاگریزی، بر اساس مسؤولیت و وظیفه الهی به حکومت، سیاست و دنیا رو می آورد، آنچنان که دنیای وی عین آخرت و دنیاگریزی بوده است. آن حضرت با همه مُکنت و حکومتش، بر حفظ بیت المال و مصرف درست آن اهتمام می ورزید و هیچ گونه تبعیض و مصلحت سنجی را روا نمی داشت. چنین اوصافی از آن حضرت بی شمار است، به گونه ای که حتی غیر
مسلمانان بر آن صحه گذاشته اند، برای مطالعه آنها، به کتابهای نوشته شده در این زمینه رجوع شود.
به هر حال، ضروری است که شخصیت و زندگی چنین انسانی بررسی شود تا روش درست زندگی کردن، ترسیم و آموخته شود، اما در یک نوشتار مختصرِ مقاله گونه، بررسی تمامی ابعاد این شخصیت غیر ممکن است، لذا تنها به مسأله حکومت آن حضرت، آن هم اصول و قواعد حاکم بر حکومت آن حضرت در برخورد با مخالفان و دشمنانش می پردازیم.

علی(ع) و حکومت
پس از توجه و بیعت مردم با امام علی(ع)، ایشان حکومت را پذیرفته و به اداره جامعه اسلامی پرداخت. در این مدت تلاش نمود تعالیم اسلامی را تحقق بخشد و کژیها و ناراستیهای پیش آمده پس از رحلت رسول خدا(ص) را از بین ببرد، چنانکه در آغازِ بیعت مردم و حکومت خود، مسیر و اهداف حکومتش را اعلام نمود. با وجود این، مخالفان و دشمنانِ زمامداری آن حضرت، خاموش ننشسته و علیه آن حضرت توطئه می کردند.

علی(ع) و مخالفان
از ویژگیهای حکومت علوی آن است که با یک مخالف و یا یک گروه از مخالفان روبه رو نشده بود، بلکه گروههای مختلفی به علل و اغراض متفاوت با آن حضرت مخالفت ورزیدند. در یک تقسیم کلی می توان آنها را به سه گروه اصلی معرفی کرد: قاسطین؛ ناکثین و مارقین.
اینک با بررسی تاریخ حیات امام علی(ع) و کلمات آن حضرت به تشخیص و بررسی اصول حاکم بر حکومت علوی با مخالفان و دشمنان می پردازیم.

1 حکومت اسلامی و جایگاه مخالفان در اداره جامعه

از موضوعات مهم در حکومت اسلامی، حقوق مخالفان است. آیا حقوقی دارند یا نه؟ حقوقِ قابل پذیرش آنها به چه میزانی است؟ آیا کسانی که به حکومت اسلامی اعتقادی ندارند، می توانند در دستگاه اجرایی حکومت وارد شوند و مسؤولیتهایی را به عهده گیرند؟
چه بسا عده ای تصور کنند بکارگیری معاندان و مخالفان نظام اسلامی و اعطای منصب به آنها سبب گرایش و علاقه مندی آنها به نظام و حاکمان اسلامی می شود یا ممکن است تصور شود بکارگیری مخالفان حکومت، خصوصاً در آغاز تشکیل حکومت به سود جامعه اسلامی و برپایی حکومت اسلامی می شود؛ آنگاه که حکومت اسلامی استوار گشت، حکومت را از وجود ناخالصی ها و نیروهای مخالف پاک کرد یا ممکن است عده ای گمان کنند سختگیری در گزینش نیروهای اجرایی حکومت و ایجاد موانع بر سر راه ورود آزادانه همه افراد برای تصاحب پستهای حکومتی باعث ترسیم چهره ای خشن و خشک از حکومت اسلامی می شود و این تلقی را ایجاد می کند که اسلام با دمکراسی و مردم سالاری و دخالت مردم در امور حکومت مخالف است و یا چه بسا گفته شود چون همه مردم یک سرزمین دارای حقوق برابری هستند، همه (خواه موافقان و خواه مخالفان) حق دخالت در حکومت و کسب منصب حکومتی را دارند.
اکنون، جای این پرسش است که آیا علی(ع) نیز به چنین مصلحت اندیشی هایی معتقد بودند و یا اینکه به امور دیگری توجه داشته و در این جهت، اصل یا اصول دیگری را در نظر داشتند؟
بررسی دوره های متعددِ حیات آن حضرت، نشان دهنده این واقعیتها است که ایشان نه تنها در دستگاه حکومتی خود، افراد معاند را به کار نگماردند، بلکه از اشخاص غیر معتقد به اسلام، فاسق و دنیاطلب بهره نبردند. ایشان، پیوسته به کارگزاران خود توصیه می کردند که این گونه عمل کنند. به دو نمونه آن اشاره می شود:
الف) امام علی(ع) پس از آنکه حکومت را به دست گرفت، پاره ای از عوامل اجرایی حکومت خلیفه سوم را عزل و افراد شایسته را به جای آنها نصب کرد. طلحه و زبیر که به طمع فرمانروایی کوفه و بصره بیعت کرده بودند،[1] با امتناع حضرت علی(ع) مواجه شدند و در نتیجه دشمنی با آن حضرت را آغاز نمودند. برای اینکه روشن شود چرا حضرت علی(ع) فرمانروایی کوفه و بصره را به طلحه و زبیر واگذار نکرد تا جنگ جمل رخ ندهد، کافی است شخصیت این دو صحابی بزرگ پیامبر(ص) اندکی ذکر شود.
از زمان خلیفه دوم به دارندگان سابقه جهاد و هجرت، سهم و حقوق بیشتری داده می شد. این سیاست در دوره خلافت خلیفه سوم نیز گسترش و شدت بیشتری یافته بود، به گونه ای که نابرابری هاو طبقه های جدیدی با امتیازات ویژه پدید آمده بود. علی(ع) با این روش مخالف بود و برای مردم حقوق اجتماعی یکسانی قایل بودند. طلحه و زبیر که در این دو دوره به دنیاطلبی و زراندوزی رو آورده بودند، به این امتیازات عادت کرده و با سیاست علی(ع) مخالفت می کردند،[2] زبیر پسرعمه رسول الله(ص) و امام علی(ع) و جزو هشت نفری است که بعد از علی(ع) و خدیجه به اسلام گرایید. او اولین کسی بود که در راه اسلام شمشیر زد. در شجاعت آنچنان بود که به وی لقب «سیف الاسلام» داده اند.[3] طلحه پسرعموی ابوبکر، معروف به «طلحة الخیر»، از اولین کسانی است که اسلام آورد. وی در اکثر جنگهای رسول الله(ص) شرکت داشته است. با وجود این، وی صدها کنیزک و غلام داشت.[4] او در کوفه با گچ، آجر و ساج خانه ساخته و درآمد روزانه وی از زمینهایش در عراق هزار دینار بود. علاوه بر آن، دارایی او (هزار اسب و ...) بود. از وی پس از مرگش ثروتی چند میلیون دیناری به جای مانده بود.
[5] زبیر نیز در مصر، بصره، کوفه، اسکندریه و دیگر شهرها، خانه های مجلل بنا کرده بود.[6] از وی هزاران دینار و اموال هنگفت دیگر (هزار اسب و ...) باقی مانده بود.[7]
بنابراین، این پرسش به میان می آید که آیا ثروت اندوزی و داشتن روحیه دنیاطلبی با عدالت گروی و حق گرایی و روحیه مساوات طلبی سازگاری دارد؟ آیا مسلط کردن چنین افرادی بر امور جامعه و واگذاری بیت المال به آنان ظلم به مردم نیست؟ از این رو، علی(ع) از واگذاری مناصب حکومتی و بیت المال به اینان و تقسیم نابرابر بیت المال خودداری نمود و در برابر کسانی که او را در این مسأله سرزنش می نمودند، پاسخ می داد: آیا شما می خواهید که با توسل به جور و ستم به کسانی که قدرت سیاسی آنها به من سپرده شده، برای رسیدن به حق و عدالت یاری بجویم؟ به خدا، تا زمانی که نظام آفرینش بر اساس عدالت در چرخش و حرکت است، من نیز از مسیر عدالت بیرون نمی روم و تبعیض در توزیع ثروتهای عمومی را به خود روا نمی دارم.[8]
ب) امام علی(ع) در ضمن نامه ای به مالک اشتر به وی تذکر می دهد که بدترین وزرای تو آن وزیری است که پیش از تو وزارت فاسقی را کرده باشد و در جور و ستم و سایر گناهان او موافقت و مرافقت کرده باشد. زنهار! که چنین کسانی را وزیر و صاحب تدبیر خود و محرم اسرار خویش مگردان؛ چه اینها یاران گنهکار و برادران ستمکارانند؛ به جور و ظلم عادت کرده اند و نیکویی سعی تو را ضایع می سازند.[9]
همان طوری که ملاحظه می شود، امام علی(ع)، بکارگیری چنین وزیرانی را مانع به ثمر رسیدن تلاشهای حق طلبانه و آنها را زمینه ساز نفوذ دشمنان می دانند. در این نامه، حضرت یکی از موانع ورود به دستگاه حکومت اسلامی و نزدیکی به حاکم اسلامی را شرک ذکر می کنند. این کلام حضرت یادآور این آیه شریفه است: «و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً».[10] از دیدگاه اسلام جایز نیست کافران بر سرنوشت مسلمانان مسلط گردند. از این رو، نزدیکی آنها به حاکم و حکومت اسلامی زمینه ساز تسلط آنان بر سرنوشت مسلمانان است.
بنابراین، می توان نتیجه گرفت که به دلیل حق ستیزی و بی علاقگی مخالفان، به اسلام و حاکمیت مسلمانان، نباید مسؤولیتهای حکومت و اداره جامعه را به آنها سپرد.

2 رعایت حقوق مخالفان

از مشکلات مهم حیات بشر این است که در هر مسأله ای، یا به افراط می گراید و یا به تفریط رو می آورد و در نتیجه، ارزیابیهای یکطرفه، بررسیهای تک بعدی به جای تحلیلهای جامع نگر پدید می آیند. از ویژگیهای مهم شخصیت مولای متقیان علی(ع) دوری جستن از حبّ و بغضهای بی اساس است. از این رو، حضرت به رغم آنکه دشمنان حکومت اسلامی و ناصالحان را به تشکیلات حاکمیت راه نمی داد، اما در عین حال، حقوق آنها را در برخورداری از حیات انسانی و بهره مندی از امنیت و آسایش به رسمیت می شناخت و در تحقق آنها بسیار حساس بود که به پاره ای از آن موارد اشاره می شود:

الف) کشاورزان مشرک منطقه ای از رفتار سختگیرانه والی آن به امام علی(ع) شکایت می کنند. امام در نامه ای به حاکم تذکر می دهد که هرچند اینان مشرکند، اما به خاطر پیمانی که با حکومت اسلامی دارند، درخور دور شدن و ستم کردن نیستند، پس با ایشان مهربانیِ آمیخته با سختی را، شعار خود قرار ده، با آنها بین سخت دلی و مهربانی رفتار کن، برایشان بین نزدیک و زیاد، نزدیک گردانیدن و دور و بسیار دور ساختن، جمع کن (یعنی با آنان به اعتدال رفتار کن).[11] بنابراین، از دیدگاه امام علی(ع) مشرکانِ هم پیمان با حکومت اسلامی، سزاوار برخورداری از ملاطفت و مهربانی حاکمان هستند؛ به گونه ای که محبت همراه با سخت دلی باشد.
ب) حضرت در پاسخ به سخن خوارج «لا حکم الّا لله» فرمودند:
«منظور اینان آن است که امامت و ریاست (در بین خلق) مخصوص خداوند است و حال آنکه ناچار برای مردم امیری لازم است خواه نیکوکار باشد یا بدکار. [در هر صورت مؤمن در امارت و حکومت او به طاعت مشغول است و کافر بهره خود را می برد.»[12]
بنابراین، از ویژگیهای هر حکومتی از جمله حکومت علوی تأمین معیشت و امنیت مردم و جامعه است. حکومت برای جلوگیری از هرج و مرج و تأمین امنیت اجتماعی پدید آمده است تا انسانها (چه کافر و چه مؤمن) بتوانند به تمتعات و علاقه های خود (مانند عبادت، پرستش خدا و ...) دست یابند. علی(ع) در طول دوران حکومتش، با مخالفان خود چنین رفتاری کرد. شرح آن خواهد آمد.
ج) امیر مؤمنان(ع)، هنگام گردش در شهر، پیرمرد نابینایی را دید که از مردم درخواست کمک می کرد. پرسید: «این کیست»؟ گفتند: مرد نصرانی است. امام در پاسخ فرمودند:
«شگفتا! از او کار کشیدید، اکنون که پیر و ناتوان شده او را از زندگی بازداشته اید. از بیت المال به او بپردازید تا آبرویش حفظ شود.»[13]
یعنی شهروندان حکومت اسلامی، هرچند نصرانی باشند از بیت المال مسلمانان سهمی دارند و برای نگهداری آبروی آنها باید در هنگام ناتوانی به آنها کمک کرد.
د) امام(ع) در نامه ای به مالک اشتر استاندار خود در مصر نوشت:
«با همه مردم با رحمت و محبت رفتار کن و برای آنان حیوان درنده نباش که بهره های آنها را غنیمت می شمارد؛ زیرا آنان دو گروه اند: یا برادر دینی تو هستند یا انسانی مانند تو.»[14]
در این کلام امام، به دو گونه حقوق اشاره شده است:
1 حقوق دینی که به اقتضای متدین بودن بر عهده دینداران نهاده می شود؛
2 حقوق انسانی که هر انسانی سزاوار و شایسته آن است، از جمله مهربانی و ملاطفت حاکمان و کارگزاران حکومتی با همه مردم (چه متدین و چه غیر متدین).

3 صراحت امام علی(ع) در برخورد با مخالفان و دشمنان

از شیوه های مرسوم در سیاستهای رایج امروز، نیرنگ، فریب و ظاهرسازی است. چه بسا عده ای گمان کنند چه اشکالی دارد برای پیشبرد اهداف اسلامی چند صباحی از آرمانها و اهداف خود سخن نگفت یا دست کم به صراحت و روشنی از آنها یاد نکرد تا حساسیت دشمنان و مخالفان برانگیخته نشود و گمان کنند ما در آرمانهای خود تجدید نظر کرده ایم و یا اینکه عده ای تصور نمایند سیاست؛ یعنی فریب و نیرنگ و سیاستمدار واقعی؛ یعنی حیله گر ماهر، چنان که ماکیاولی، ظاهرسازی و فریب را خصوصیت مهم سیاستمداران راستین بر می شمرد.
اکنون پرسش این است که آیا سیاست به معنای فریب و ظاهرسازی، در قاموس حکومت علوی جایی داشت و یا اینکه حکومت علوی، هدفش انسان سازی و سعادت بخشی بوده است؟ استفاده از چنین ابزارها را با چنان اهدافی ناسازگار می دید و از این شیوه ها پرهیز می نمود؟ نگاهی مختصر به منش حضرت علی(ع) با مخالفان و دشمنانش به روشنی این اصل را اثبات می کند که ایشان مقاصد خود را به صراحت بیان می داشت و آشکارا بر انجام آنها تأکید می ورزید.
هنگامی که مهاجر و انصار بر بیعت با حضرت علی(ع) اصرار می ورزیدند، به آنان گفتند: اینک که بر گزینش من اصرار می ورزید انجام آن باید در مسجد باشد.[15] آن گاه در مسجد، امام به «صراحت» برنامه حکومتی خود را اعلام کرده، فرمودند: جامعه امروز ما به همان بلایی دچار است که در نخستین روز بعثت پیامبر(ص) دچار بود. چاره ای جز این نیست که این جامعه، چون دیگی جوشان زیر و زبر شود، چنان که فرازآمدگان، فرو روند و فروماندگان، فراز آیند.[16] بازتاب این سیاستهای صریح در نامه عمروعاص به معاویه مشهود است. در آن نامه به معاویه هشدار داد: بنگر که چه می توانی کرد، آن گاه که پسر ابوطالب هر چه را اندوخته ای چنان باز پس گیرد و به بیت المال بازگرداند که گویی چون چوبی پوست تو را می کند.[17] این نامه نشان می دهد که حضرت از همان آغاز حکومتش برنامه های اصلاحی را به روشنی اعلام کرد و پنهان کاری و ظاهرسازی را ابزار مناسبی برای اهداف حق طلبانه خویش نمی دانست.

4 واقع نگری در برخورد با مخالفان و دشمنان

حق گرایی و پایداری بر اصول منافاتی با در نظر گرفتن شرایط و وضعیت اجتماعی ندارد. مهم آن است که توجه به شرایط و اوضاع اجتماعی نباید بدان حد باشد که انسان را به مصالحه بر سر اصول و حقایق وا دارد. از ویژگیهای برجسته حیات سیاسی حکومت علوی آن است که در چارچوبه ارزشها و حقایق و بر اساس مصالح، به انتخاب بهترین گزینه اقدام می نمود و در این جهت به شرایط و اوضاع جامعه توجه کامل داشته است. مواردی برای نمونه بیان می شود:
الف) علی(ع) پس از بیعت مردم و عهده دار شدن قدرت، معاویه را برای حکومت شامات شایسته نمی دانست. عبدالله بن بجلی را که برای این مسؤولیت شایستگی داشت، به جای او در نظر گرفت و به شام فرستاد. اصحابش با اطلاعاتی که از اصرار معاویه برای ماندن بر اریکه قدرت داشتند، به امام پیشنهاد کردند که برای جنگ با معاویه و بر سر جای نشاندن وی، هر چه سریعتر خارج شوند. امام در پاسخ فرمودند:
«اینکه من مقدمات جنگ را با اهل شام فراهم کنم، در حالی که جریر را هم به آنجا فرستاده ام، بستن باب مسالمت به روی آنان است. ممکن است آنها بیعت با عبدالله را اراده کنند و با خروج ما به جنگ، نباید آنان را از این خیر منصرف کرد.»[18]
بنابراین تعهد و اصرار بر اصول نباید مانع از توجه به واقعیات و شرایط شود. حضرت اولاً، برای آنکه حجت را بر دشمن تمام نماید و به احتمال تسلیم شدن دشمنان توجه کند، جنگ با دشمن را به تأخیر انداخت و ثانیاً، ارسال کارگزار برای وادار کردن معاویه به تسلیم با تهیه مقدمات جنگ منافات دارد (یعنی تهیه مقدمات جنگ با مذاکره و گفت و گو منافات دارد)، پیشنهاد اصحاب خود برای جنگ را رد کرد.
ب) معاویه در جنگ صفین برای رهایی از شکست (با پیشنهاد عمروعاص) قرآنها را بر فراز نیزه ها کرد و از حکمیت قرآن سخن می گفت. عده ای از سپاهیان ساده اندیش امام(ع) فریب این حیله را خوردند و شمشیرهای خویش را بالا برده، شعارِ «لا حکم الّا لله» سر دادند.[19] اینان (که بعداً خوارج نامیده شدند) در برابر امام ایستادند و به امام گفتند: باید حکمیت را بپذیری، در غیر این صورت تو را به قتل خواهیم رساند، همان گونه که عثمان را به قتل رساندیم. این ماجرا در حالی صورت می گرفت که مالک اشتر به کنار خیمه گاه معاویه رسیده بود[20] و اندک فرصتی، ریشه تباهی را می کند. خوارج به امام می گفتند: به مالک دستور بده، برگردد و گرنه تو را خواهیم کشت.[21] امام به مالک پیام رساند که برگردد، ولی مالک که از توطئه خبر نداشت، مقاومت کرد و پیام فرستاد: اندکی فرصت دهید؛ اکنون زمانی نیست که مرا از موقعیتی که دارم، خارج کنید؛ به مقدار دوشیدن یک شتر فرصت دهید![22] دوباره پیک امام رسید که مالک، باید برگردی. مالک که احساس کرد اتفاق مهمی افتاده، شاید جان امام در خطر باشد، برگشت.
این برخورد امام(ع) با عده ای از سپاهیان ساده اندیش، نشانگر عمق موقعیت شناسی حضرت است. خود امام به عده ای از یارانش که از پذیرش پیشنهاد داوری و حکمیت تعجب کردند، فرمودند: «کنتُ امس امیراً، فاصبحتُ الیوم مأموراً»؛ دیروز فرمانده بودم، لیک امروز (که برخی یاران ساده اندیشم (یعنی خوارج) اصرار بر پذیرش حکمیت دارند) فرمانبر شده ام.[23] نمونه دیگری از درک شرایط، پذیرش حکمیت ابوموسی اشعری بود، در حالی که امام قصد داشت عبدالله بن عباس را (که فردی زیرک بود) پیشنهاد کند، ولی باز اصرار و تهدید خوارج، امام را به پذیرش حکمیت ابوموسی وادار ساخت.[24]

5 علی(ع) و بهره گیری از جنگ

از دیگر ویژگیهای امام علی(ع) در طول حکومت این بود که جنگ را هدف و یا وسیله ای برای کسب قدرت نمی دانست، بلکه جنگ را آخرین ابزار در جلوگیری از ایجاد فساد دشمنان می دانست؛ یعنی هنگامی که هیچ راه دیگری برای اصلاح دشمنان باقی نمی مانده، اقدام به جنگ می نمود، گرچه غالباً از سوی دشمنان، جنگ آغاز می شد؛ زیرا امام(ع) در برخورد با دشمن، ابتدا تلاش می کردند تا با تبیین موضع حق جویانه خویش، آنان را از گمراهی نجات دهند، سپس در صورت عدم پذیرش، اگر به حال جامعه اسلامی زیانی نداشتند، آنها را به حال خود وا گذاشته، حقوق آنها را نیز قطع نمی کردند، اما زمانی که دشمنان بر جنگ اصرار می ورزیدند، امام می کوشیدند آغازکننده جنگ نباشند. اینک نمونه هایی از این روش را بررسی می کنیم:
الف) در توطئه ناکثین، امام(ع) برای مقابله با فتنه ها آمادگی لازم را فراهم آورد و وقتی که آگاه شد سران ناکثین از مکه به سوی بصره حرکت کرده اند، در مدینه به مردم اعلام می نماید و از آنان می خواهد که برای مقابله با پیمان شکنان به سوی بصره حرکت کنند.[25]
از سوی دیگر، امام(ع) تلاش کرد به هیچ وجه جنگ و درگیری و مسلمان کشی راه نیفتد. لذا در عین حفظ آمادگی، صبر و تحمل پیش کرد و فرمود:
«آنان به دلیل خشمی که از سیاست من دارند، جمع شده اند، ولی من تا زمانی که کیان اجتماعی شما مورد تهدید قرار نگیرد، صبر می کنم.»[26]
سپس دعا نمود: «اللهم احقن دماء المسلمین»؛ خدایا خون مسلمانان را تو خود حراست فرما.[27] امام(ع) برای بی اثر کردن توطئه دشمنان در تلاش بود تا با گفت و گو با سپاه و سران سپاه دشمن آنان را از اقدام خطرناکشان باز دارد. در نامه ای به طلحه و زبیر سابقه درخشان آنان را بازگو کرده، به زبیر «فارس قریش» و به طلحه «شیخ المهاجرین» اطلاق نمود. عایشه را در اقدامش برای رهبری سپاه جمل مذمت نمود و گوشزد کرد: اقدام تو از گناه قاتلان عثمان بزرگتر است.[28]
آن گاه فرمود: من فردی نیستم که از جنگ هراس داشته باشم.[29] بعد از این مراحل، وقتی که نامه ها در سران ناکثین اثر نگذاشت امام اقدام دیگری نمود و سفیر مخصوص به نزد زبیر فرستاد تا با وی مذاکره نماید. قبل از شروع جنگ هم (در حالی که دو سپاه رو در روی یکدیگر بودند)، امام دو مرتبه نماینده فرستاد تا آنها را از بروز جنگ باز دارد.[30] با وجود این، امام به سپاه خود دستور می دهد تا شروع کننده نباشند،[31] اما بعد از اینکه چند نفر از نیروهای علی(ع) با تیرهای ناکثین به خون غلتیدند، به گونه ای که سپاهیان امام(ع) اعتراض نمودند، آن حضرت فرمودند: «کدام یک از شما با وجود اینکه می داند کشته می شود، این قرآن را به دست می گیرد و آنان را به آنچه در آن است دعوت می کند؟» جوانی چند بار داوطلب شد که سرانجام با قرآنی و بدون سلاح میدان رفت و شروع به دعوت ناکثین کرد، ولی آنها بر سرش ریخته و قطعه قطعه اش کردند. بدین ترتیب، دستور دفاع مشروع و عادلانه از جانب امام(ع) صادر شد.[32]
ب) امام(ع) بعد از اینکه از بصره به کوفه رهسپار شد، دو نامه، یکی، به اشعث بن قیس کندی و دیگری، به معاویه نوشت. مضمون هر دو نامه این بود که استانداریِ این دو نفر مورد خوشایند حضرت نبوده، آنان کناره گیری کنند.[33] معاویه سرپیچی نمود و امام بسیار سعی کرد او را با احتجاج و نصیحت متقاعد کند. در نهج البلاغه نامه های فراوانی در این باره موجود است. معاویه در برابر تصمیم امام(ع) اصرار بر باقی ماندن بر مسند قدرت از راه جنگ داشت و سپاهیانش به این شهر یا آن شهر حمله می کردند تا اینکه امام مجبور به دفاع از کیان جامعه شد. گفت و گوی سیاسی بین حضرت علی(ع) و معاویه تقریباً هفده ماه به طول انجامید.[34] امام بعد از ارسال نامه های فراوان و اطلاع از آمادگی معاویه، مردم عراق را به سوی شام بسیج نمود. معاویه وقتی در برابر سپاه امام علی(ع) قرار گرفت اولین اقدامش این بود که ستونی از نظامیان خود را بین رودخانه فرات و سپاه امام حایل قرار داد. حضرت(ع) کوشید از راه گفت و گو این مشکل را حل کند، اما گفت و گو نتیجه ای نبخشید. لذا عده ای از لشکریان امام(ع) به فرماندهی اشعث و نیز مالک، لشکر معاویه را شکست داده و
فرات را در اختیار گرفتند. امام(ع) در برخورد با سپاه معاویه به سوی خیمه گاه معاویه آمده، فرمود: با معاویه سخنی دارم، سپس او را نصیحت کرد، اما اثری نبخشید. امام(ع) در این مورد هم سعی کرد تا آغازگر جنگ نباشد. به همین دلیل به اصحابش فرمودند:
«با آنها تا جنگ با شما را آغاز نکنند، نجنگید؛ زیرا بحمدالله شما کارتان بر اساس دلیل است و آغاز نکردن جنگ نیز حجت دیگری، علیه آنها خواهد بود.»[35]
ج) آن گاه که خوارج راهشان را از علی(ع) جدا کردند، امام(ع) تا وقتی که آنان قیام مسلحانه نکرده بودند با آنها حداکثر مدارا را می کرد، حتی حقوقشان را از بیت المال قطع نکرد و آزادیشان را محدود نکرد. در برابر دیگران به او جسارت و اهانت می کردند، ولی ایشان حلم می ورزید. امام(ع) بر منبر در حال سخن گفتن بود که شخصی از وی سؤالی کرد. ایشان فوراً جواب بسیار عالی به او داد و اسباب حیرت و تعجب را برانگیخت و شاید همه تکبیر گفتند. یکی از خوارج آنجا بود و گفت: «قاتله الله ما افقه»؛ خدا بکشد او را چقدر داناست! اصحاب امام(ع) خواستند بر سرش بریزند، فرمود: چکارش دارید، یک فحش به من داد؛ حداکثر این است که فحشی به او بدهید، نه، کاری با او نداشته باشید.
امام علی(ع) هنگام خلافتش نماز جماعت هم می خواند و مردم به وی اقتدا می کردند، اما خوارج به او اقتدا نمی کردند و می گفتند: علی(ع) مسلمان نیست و کافر و مشرک است. در یکی از این نمازها، امام(ع) مشغول قرائت حمد و سوره بود. شخصی به نام ابن کوّاب (از خوارج) آمده، با صدای بلند این آیه را خواند: «ای پیغمبر! به تو وحی شده و به پیغمبران پیشین هم وحی شده است اگر تو هم مشرک بشوی، تمام اعمالت هدر رفته است.»[36] با خواندن این آیه خواست بگوید: علی! ما سابقه ات را در اسلام می دانیم، اما چون مشرک شدی، نزد خدا هیچ اجری نداری. علی(ع) به حکم آیه: «اذا قری ء القرآن فاستمعوا له و أنصتوا لعلّکم ترحمون[37]» سکوت کرد و گوش فرا داد. وقتی سخن آن فرد تمام شد، نماز را ادامه داد. آن شخص دو مرتبه همان آیه را تکرار کرد. باز علی(ع) سکوت کرد و آیه را گوش داد. وقتی او تمام کرد نماز را ادامه داد. بار سوم و یا چهارم که او شروع کرد، دیگر علی(ع) اعتنا نکرد و این آیه را خواند: «فاصبر انّ وعد الله حق و لا یستخفنّک الذین لا یوقنون».[38] آن گاه نمازش را ادامه داد. بدین ترتیب، خوارج تا دست به فتنه نزده بودند، علی(ع) با آنها مد
ارا می کرد، اما آنها کارشان به جایی کشید که علی(ع) را وادار کردند در مقابلشان اردو بزند؛ با این توضیح که خوارج می گفتند: حال که علی کافر شده است راهی جز قیام علیه او نیست. نتیجتاً یاغیانه در بیرون شهر خیمه زده، می گفتند: دیگران مسلمان نیستند و ما نمی توانیم از آنها زن بگیریم و به آنها زن بدهیم. ذبایح آنها (گوشتی که ذبح می کنند) حرام است و بالاتر اینکه، کشتن زنان و اطفال آنها جایز است. پس از آن شروع به غارت و کشتار کردند. وضع عجیبی به پا شد! از یکی از صحابه پیامبر(ص) که به همراه همسرش از نزدیک آنان می گذشت، خواستند که از علی(ع) تبری بجوید. چون او این کار را نکرد وی را به همراه همسر باردارش کشتند و شکمشان را با نیزه دریدند. در برابر چنین رفتار وحشیانه ای علی(ع) پس از فرستادن ابن عباس و مؤثر نشدن صحبتهای او، خود با آنان گفت وگو، کرد. در نتیجه این گفت وگو هشت هزار نفر، از دوازده هزار نفر خوارج پشیمان شدند و مابقی که امان امام(ع) را نپذیرفتند با شمشیر آن حضرت کشته شدند و کمتر از ده نفر از آنها موفق به فرار شدند که یکی از آنها عبدالرحمن ابن ملجم مرادی بود.
علی(ع) در روزهای پایان عمر خویش در برخورد با ابن ملجم اوج انسانیت را به نمایش گذاشت. در پایان برای کوتاه شدن کلام می گوییم که اصول بیان شده، شمه ای از شخصیت والا و الهی علی(ع) و شیوه حکومت وی بود.

پی نوشت ها:
1 محمد بن محمد بن نعمان بغدادی (شیخ مفید)، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصره، تحقیقِ سید علی میرشریفی، چاپ اول: قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1413ق.
2 عبدالفتاح عبدالمقصود، الامام علی بن ابی طالب(ع)، ترجمه سید محمدمهدی جعفری، ج2، ص7 و 37.
3 عزالدین ابوالحسن علی بن محمد (ابن اثیر)، اسدالغابة فی معرفة الصحابه، ج2، ص295؛ شهاب الدین احمد ابن حجر العسقلانی، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج1، ص545 و ابن هشام، سیرة النّبی، ج2، ص91.
4 عبدالفتاح عبدالمقصود، همان، ج2، ص12.
5 ابوالحسن علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج1، ص689 و 690.
6 عبدالفتاح عبدالمقصود، همان، ج2، ص12.
7 ابوالحسن علی بن حسین مسعودی، همان، ج1، ص690.
8 صبحی صالح، نهج البلاغه، خطبه 126، ص183.
9 صبحی صالح، همان، نامه 53، ص426.
10 نساء آیه 141.
11 صبحی صالح، همان، نامه 19، ص376.
12 صبحی صالح، همان، خطبه 40، ص82.
13 شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج11، باب 19 از ابواب جهاد، ح1.
14 صبحی صالح، همان، نامه 53، ص 426.
15 عزالدین ابوالحسن علی بن محمد (ابن الاثیر)، همان، ج3، ص190.
16 عبدالمجید معادی خواه، خورشید بی غروب، گفتار 16.
17 علامه امینی، الغدیر، ج8، ص288.
18 صبحی صالح، همان، خطبه 43، ص84.
پاسخ ها
ناشناس
| United States
۱۵:۵۵ - ۱۳۹۵/۰۳/۰۱
ايول گل گفتي
ناشناس
| United Kingdom
۲۰:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۳/۰۲
شما حکایت ان شخصی را دارید که به خودش دیکته گفت و نمره بیست گرفت.مقاله را از شخص محترمی کپی پیست می کنی بعد خودت به خودت میگی ایول گل گفتی!!
راستی می دانستی نقشه ترور امیر کبیر توسط بهائیان کشیده شده بود که کشف شد؟
علی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۲۶ - ۱۳۹۵/۰۲/۳۰
2
3
یک پرسش مهم
چرا این خانم 6 ماه در زندان با بهایی ها هم سلول بوده است ؟
پاسخ ها
ناشناس
| United Kingdom
۱۵:۴۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۳۱
مجرم امنیتی و مجرمی که علیه کشور اقدام می کند بهایی مسلمان اصولگرا و اصلاح طلب ندارد و همه از یک قماش هستند
همانطور که مفسد اقتصادی اصولگرا اصلاح طلب مسلما و بهایی ندارد
علی
| Iran, Islamic Republic of
۰۹:۴۸ - ۱۳۹۵/۰۳/۰۱
آیا همه ی مجرمان از یک قماش هستند ؟ آیا می توان یک مجرم مسلمان را به صرف مجرم بودن با یک بهایی یا یک کافر و یا قاتل در یک سلول قرار داد ؟ حالا اونجا شش ماه با هم بودن و لابد اشکالی نداشته و بیرون یک ساعت دیده اند چطور اشکال پیدا کرده است ؟
من خدای نکرده اگر فرزندم به جرم امنیتی زندانی شود اصلا دوست ندارم در سلول با افراد ناجور و مساله دار در یک جا زندانی باشد .... خانم هاشمی که فرزند یک مسئول بلند پایه نظام هستند به طریق اولی باید حساسیت بیش تری در خصوص ایشان اعمال می شد.... بنظر می آید اظهار نظرها خیلی صادقانه نیست و کمی کینه و ... چاشنی کارند تا هاشمی را خراب کنند !
ناشناس
| United States
۱۸:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۳/۰۲
احسنت گل گفتي
ناشناس
| United Kingdom
۲۰:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۳/۰۲
هاشمی را دارد دختر و پسرش خراب میکنند
فرزند شما هم بهتراست مجرم امنیتی نشود تا در کنار افراد ناجور مساله دار قرار نگیرد
علي
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۴۴ - ۱۳۹۵/۰۳/۰۱
0
2
اصلا فرزند هاشمي كجاي كار و كجاي مسوليت قرار دارد كه اينقدر به اين موضوع پرداخته ايد.به جاي اين سياسي كاري ها از اوضاع واحوال مردم عادي وكارگران بنويسيد كه نابود شده اند.
علي
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۴۷ - ۱۳۹۵/۰۳/۰۱
0
2
اصلا فرزند هاشمي كجاي كار و كجاي مسوليت قرار دارد كه اينقدر به اين موضوع پرداخته ايد.به جاي اين سياسي كاري ها از اوضاع واحوال مردم عادي وكارگران بنويسيد كه نابود شده اند.
ابراهیم
|
-
|
۲۳:۰۲ - ۱۳۹۵/۰۳/۰۱
2
0
هاشمی بخند_خوب بخند
این انقلاب خون و جون دادنش مال ما بوده و پول وقدرتش مال شما و فرزندات شده
ولی چرا دیگه هم کاسه دشمنانمون شدی
پاسخ ها
7 اسفندي
| United States
۱۸:۲۱ - ۱۳۹۵/۰۳/۰۲
آن وقتي كه هاشمي زندان بود شما به دنيا نيا مده بودي در ثاني كاري نداره همه مسئولين در دادگاهي به اموالشان رسيدگي شود تا سيه روي شود آن كه در او قش باشد
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار