در شرايطي که 100 روز از اجرايي شدن برجام ميگذرد هنوز هيچ کدام از انتظارات حداقلي دولت در اين باره برآورده نشده و جامعه هنوز در انتظار است كه مشاهده کند وعده و وعيدهاي دولتمردان در اين باره به کجا خواهد رسيد.
امريکاييها طي اين مدت بارها تلاش کردهاند با اتخاذ رويکردي خصمانه فشارهاي بينالمللي به جمهوري اسلامي ايران را افزايش دهند و از دستيابي ايران به نتايج پسابرجام جلوگيري کنند؛ وضع تحريمهاي جديد به بهانههاي مختلف، متهم کردن ايران به دخالت در امور کشورهاي منطقه و تروريستپرور ناميدن کشورمان از جمله مؤلفههاي رفتاري امريکاييها طي هفتههاي اخير است، رويکردي که با سکوت و بعضاً انفعال دستگاه ديپلماسي هم مواجه شده است.
در يکي از آخرين اقدامات خصمانه روز چهارشنبه اول ارديبهشت برابر با 20 آوريل، ديوان عالي امريکا با صدور رأيي به دادگاههاي امريکا اجازه داد که در رسيدگي به دادخواهي قربانيان جرايم تروريستي، از داراييهاي بلوکه شده ايران براي پرداخت غرامت استفاده کنند.
چندي پيش بود که دادگاهي بدوي در امريکا، طي حکمي اعلام کرد که بستگان ٢۴۱ تفنگدار امريکايي که در سال ١٩٨٣ در انفجار مقرشان در بيروت کشته شدند، ميتوانند تا سقف 2 ميليارد دلار از داراييهاي بلوکه شده ايران به عنوان غرامت دريافت کنند.
بانک مرکزي ايران پس از حکم مذکور از ديوان عالي امريکا تقاضاي فرجامخواهي کرد که ديوان عالي امريکا نيز حکم دادگاه بدوي اين کشور را تأييد کرد. اين اقدام مراجع قضايي امريکا اما واکنش قابل توجهي از سوي مقامات دولت يازدهم به همراه نداشت، آنچنان که حسن روحاني و محمدجواد ظريف با بيان جملاتي کلي از مسئله عبور کردند و حسين جابريانصاري، سخنگوي وزارت امور خارجه ايران که در نيويورک به سر ميبرد طي بيانيهاي حکم ديوان عالي امريکا در تأييد پرداخت غرامت از داراييهاي ايران را محکوم و آن را تنها «دستبرد به اموال جمهوري اسلامي ايران» عنوان ميکند.
شبيه اين رفتار را بارها مقامات دولت يازدهم انجام دادهاند و در مقابل نقض تعهدات امريکاييها يا توهين و تحقير آنها سکوت پيشه کردهاند يا براي توجيه افکار عمومي به جملاتي کلي و فاقد قاطعيت بسنده کردهاند. حال مشخص است که نتيجه چنين رويکردي، گستاخي بيشتر امريکاييها و مانعتراشي آنها بر سر اجراي برجام خواهد بود، مسئلهاي که اکنون به وقوع پيوسته و نگرانيهاي فراواني را هم با خود به همراه داشته است.
اعترافات دولتيها، ادامه نگرانيهاموازي با سکوت دستگاه ديپلماسي برخي از اعضاي کابينه يازدهم اقدام به افشاگري و از آينده برجام اظهار نااميدي کردهاند که نمونه عيني آن اظهارات وليالله سيف، رئيس بانک مرکزي بود که بيان آن با واکنش تند رئيسجمهور همراه شد. حسن روحاني اواخر هفته گذشته و در ميان مردم سمنان، منتقدين برجام را «بيغيرت» خطاب ميکند و براي توجيه اظهارات وليالله سيف، بيان ميکند كه «تنها سه ماه از اجراي برجام ميگذرد، اما برخي فکر ميکنند 30 سال از برجام گذشته؛ شما ببينيد در اين مدت چه گشايشهاي فراواني به وجود آمده است!»
اما ظريف هم سخناني را در مصاحبه با اشپيگل به زبان ميآورد که به اظهارات سيف صحه ميگذارد: «ما حدود 30 ماه مذاکرات فشردهاي را برگزار نکرديم که حالا تنها يک سند توخالي داشته باشيم.» حال مخاطب ايراني زماني که اظهارات محمدجواد ظريف و وليالله سيف را در کنار اظهارات علياکبر صالحي و علي طيبزاده قرار ميدهد دچار نگراني ميشود و از آينده اين معاهده بينالمللي اظهار دلمشغولي ميکند.
يکي از سؤالات مهم جامعه در اين رابطه آن است که چرا وزارت امور خارجه به جاي توجيه عملکرد امريکاييها در برجام پاسخ قاطعي به اقدامات خصمانه مقامات اين کشور نميدهد و مسئله را از طريق حقوقي پيگيري نميکند؟
مساعدت امريکاييها آن هم فقط در لفظ!طبيعي است که در مقابل برخورد منفعلانه دستگاه ديپلماسي ايالات متحده امريکا هم چه در سطح قانونگذاري و در چه درسطح اجرا، نه تنها به نقض برجام ادامه داده بلکه دامنه دشمنيهاي خود را هم توسعه داده و براي دلگرم کردن دولتمردان ايراني تنها در لفظ به اجراي تعهدات خود پايبند بماند.
به عنوان نمونه وزير امور خارجه امريکا بدون اشاره دقيق و متقن به تعهداتي که امريکاييها به آن عمل کردهاند، بيان ميکند: همانطور که باراک اوباما رئيسجمهوري، جيکوب لو، وزير خزانهداري و من بارها گفتهايم، ايالات متحده امريکا مانع معاملات تجاري که از زمان اجراي(توافق هستهاي) مجاز شناخته شدهاند، نشده و نخواهد شد.
جان کري در ادامه اينگونه توجيهات خود را ادامه ميدهد: متأسفانه به نظر ميرسد نوعي سردرگمي در بين بانکهاي خارجي وجود دارد و ما تلاش خواهيم کرد در اين زمينه شفافسازي کنيم.
وزير امور خارجه امريکا به مانند گذشته به وعدههاي سرخرمني خود در قبال برجام تأکيد ميکند: اينجا ميخواهم تأکيد کنم ما تحريمهاي هستهاي را برداشتهايم و به اين اقدامي هم متعهد هستيم و اکنون فرصت براي بانکهاي خارجي جهت معاملات تجاري با ايران فراهم شده است.
به نظر ميرسد مقامات امريکايي به خوبي پي بردهاند که بهترين راه براي ملزم نگه داشتن ايران به اجراي تعهدات آن است که موازي با نقض برجام، در تريبونهاي رسمي، ايران را به آينده دل خوش کرده و در عمل از اجراي تعهدات خود احتراز کنند؛ به گونهاي که با اتخاذ چنين سياستي ايران را از پيگيريهاي مجدانه منصرف کرده و رويه کنوني دولت امريکا را به عنوان يک اصل پيش روي ملت ايران قرار دهند.
رويکرد کنوني امريکا مبني بر «نقض برجام در عمل؛ پايبندي به تعهدات در لفظ» را رهبر معظم انقلاب قريب به 12 ماه پيش هشدار داده بودند. ايشان در اين باره ميفرمايند: «گفتيم به طرف مقابل اعتماد نکنيد، به لبخند او فريب نخوريد، به وعده نقد که ميدهد - وعده نقد، نه عمل نقد- اعتماد نکنيد، [چون] وقتي خرش از پل گذشت، برميگردد و به ريش شما ميخندد! اينقدر اينها وقيحند.»
حال در شرايطي نوع مواجهه امريکا با برجام شکل روشنتري به خود گرفته است که شيرين هانتر، استاد دانشکده روابط خارجي دانشگاه جرج تاون در پايگاه تحليلي لوبلاگ هم با توجه به رويکرد امريکا درباره ايران بيان ميکند: گويا امريکا نه در پي جلب همکاري تهران در حل منازعات منطقه بلکه خواهان پذيرش کاپيتولاسيون و تمامي خواستههاي امريکا و متحدانش از سوي ايران است اما تداوم رفتار کنوني امريکا بعد از برجام موجب مرگ آن ميشود.
هانتر در ادامه ضمن تشريح «بزرگترين آسيب به برجام» بيان ميکند: «در واقع، امريکا اعتقاد دارد که ايران بايد مواضع واشنگتن و متحدانش را دربست قبول کند. به عبارتي، همکاري از نظر امريکا به معناي «کاپيتولاسيون» است اما ايران نميتواند مطمئن باشد که اين کار، امريکا و متحدانش را راضي خواهد کرد.
طنز ماجرا اين است که با تضعيف ميانهروهاي ايران، کار دولت امريکا که ميخواهد تهران تغييرات دلخواه واشنگتن را اعمال کند، دشوارتر خواهد شد.»