کد خبر: 779903
تاریخ انتشار: ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۲۰:۲۵
محسن غلامي(قلعه سيدي)
خيلي دلتان را به چند تا مسير اتوبوس و 50 دستگاهي كه اعلام كردند قرار است كتاب‌دوستان را به نمايشگاه بين‌المللي ببرد، خوش نكنيد. حالا كي راه مي‌افتند و كي برمي‌گردند و اينها؛ پس بعيد مي‌دانم با توجه به تجربه‌هاي قبلي جشنواره‌ها بشود روي اين يكي نيز، حساب كرد.
فكر كنيد جمعيت دوره‌هاي قبل مصلي به اين راحتي‌ها قابل جابه‌جايي باشند. حالا خداراشكر كه خط مترو رسيد و مردم بي‌ماشين با جيب‌هاي خالي، نفس راحتي كشيدند كه شب در بيابان‌هاي اطراف تهران نمي‌مانند و خوراك حيوانات نمي‌شوند! نه واقعا انگاري شهرداري حداقل حساب كار را كرده است. راستي از اين حال و هواي نمايشگاه چه خبر؟ هيچ خبري نيست! بچه‌هاي رسانه حال ندارند يا نمايشگاهي‌ها؟ چند فريم عكسي، فيلمي چيزي بلكه مردم ببينند آنجا چه خبر است و همه چي روبه‌راه است؟. لابد زود است كو تا 10 روز ديگر آقا؟ مي‌گذاريم همه چيز را يكباره افتتاح مي‌كنيم از شهرآفتاب گرفته تا خود نمايشگاه كتاب و بقيه را. اينجوري لابد غافلگيري‌اش بيشتر و جذاب‌تر است. فعلا نيز كارگران ساختماني آنجا همچنان مشغول كارند و بشور و بساب در و ديوار.
  
مرديم كه مرديم؛ فداي سر كتاب
بالاخره روزهاي اول را با بوي رنگ و چسب چوب و اينها سر مي‌كنيم تا ما نيز بفهميم مسئولان نمايشگاه و شهرآفتاب چه زحمتي كشيده‌اند واقعاً! مثل همين مصلاي هميشگي و يكي دو روز اولش كه پر بود از غرفه‌هاي نصف و نيمه و دوجين ريخت و پاش. چند نفر هم اين بين زخمي مي‌شدند، ايرادي نداشت. نبينم كسي از كتابخوانان و مردم بيچاره، صدايش درآيد احياناً؟ خودشان مي‌گويند كه عمليات ساخت‌و‌ساز فعلا ادامه دارد تا مشكلات اتصال برق و آب و بقيه نواقص را حل كنند. خدا به دادمان برسد حداقل سقف و ديوار نمايشگاه را محكم‌تر ببنديد. نكند ناغافل فداي كتاب نشويم و الفاتحه.

ما كوتاه، مفيد و مختصر نوشتيم كه اخوي! چندان وقتي نمانده تا 15 ارديبهشت و افتتاحيه، خصوصاً درمورد محلي كه هنوز بي‌در و پيكر است. نكند بي‌برنامگي احتمالي و عجله، كار دستمان بدهد. ان‌شاءالله كه خبري در راه نيست. رسم ماست كه كارهاي فرهنگي ما چندان برنامه نداشته و صرفاً عجله‌كردن بوده؛ اين نيز مثل بقيه. تازگي ندارد ولي اميدواريم آبروريزي نكنند. اين را هم يادمان نرود كه بالاخره كتاب از مصلي دل كند و صاحبخانه شد. اين نيز غنيمتي‌ است.
  
دانشجويان باهويتي كه كارت بهشان نرسيد
از در و تخته و ملات ساختماني نمايشگاه و شهر آفتاب كه بگذريم، جديداً نوع گپ و گفت‌ها در مورد اين رويداد به جاهاي باريك كشيده. اين وسط گاه آدم حرف‌هايي مي‌شنود كه شاخكش بيرون مي‌زند. مثلاً مي‌گويند چه خوب كه نمايشگاه كتاب راهش دورتر شده، چون به زعم دوستان ديگر هر بي‌سر وپايي راهش را كج نمي‌كند و به صرف تفريح و كتاب ديدن به نمايشگاه نمي‌رود! جل‌الخالق اينها ديگر چه ادعايي است.

انگار آلزايمر گرفته‌اند كه اسمش نمايشگاه هست نه فروشگاه و غيره. همه چيزش باهم است. آدم چه حرف‌هايي كه از چپ و راستي نمي‌شنود. وگرنه با اين ادعاها كه همان خيابان انقلاب و كتابفروشي‎‌هايش بس است ديگر. شور و شوق مردم را با اين حرف‌ها نگيريد. دل مردم از بچه تا پيرمردش به همين جاها خوش است. حرف و انتقاد و تمجيد زياد است مثل مشكلاتش. تمام گرفتاري‌ها نيز روي سر وزارت ارشاد خراب است و شهرداري، چون برخي كم‌محلي مي‌كنند و پاي كار نيستند. مثالش كم نيست؛ صرفاً به يكي بسنده كنيم، اينكه دانشجويان بسياري به اجبار قيد خريد بن‌كارت‌هاي تخفيف را زده‌اند خصوصي آزادي‌ها. مقصر نيز دانشگاه‌ است كه حوصله‌اي براي ارائه هويت دانشجويانش به ارشاد ندارد.

نگراني‌ها فكر نمي‌كنم امسال زياد باشد. كمي از بابت دوري راه هست و برنامه‌هاي جانبي در فضايي وسيع كه احتمالا در اختيار غرفه‌هاست. خانواده و بچه‌ها و البته درس‌‌خوان‌ها را اگر دريابيد، شلوغي و همهمه را همچنان خواهيم ديد. چه بسا نمايشگاه بدون سروصدا مساوي با هيچ است.
خداكند سر و روي امسال نمايشگاه، به‌قدر كافي جذاب باشد؛ هرچيزي كه بشود با آن مردم را پاي كتاب كشيد. فضاي شهر آفتاب اينقدر هست كه بشود حتي وسطش ورزشگاه زد! پس كمبود جا ندارند. دوستان حتي به فكر راه‌انداختن تره‌بار و غيره نيز افتاده‌اند. اين كارها پيشكش، فقط به فكر خوراك و شكم نباشيد و به بالاتر از اينها فكر كنيد. فكر كردن درباره‌شان نيز دست ارشاد و شهرداري را مي‌بوسد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار