اين روزها مردم استقبال خيلي خوبي از فيلم‌هاي اكران شده در سينما داشته‌اند و سينما يكي از فصل‌هاي خوبش را سپري مي‌كند. در اين بين استقبال از چند فيلم بيشتر از بقيه آثار بودند؛ فيلم‌هايي مثل من سالودور نيستم، باديگارد و ابد و يك روز. در يك گزارش ميداني دليل استقبال مردم از يكي از اين فيلم‌ها يعني باديگارد را جويا شديم.
هنوز نيم ساعتي به شروع فيلم باقي مانده كه سالن انتظار سينما شاهد تجمع خيل گسترده‌اي از مردم است. چند ماهي مي‌شود كه فروشنده بليت چنين استقبالي را نديده است. لحظه به لحظه بر تعداد جمعيت و همهمه‌اي كه نشان از ذوق مردم براي آغاز فيلم دارد افزوده مي‌شود و دقايق در حال سپري شدن به سمت لحظه موعود هستند.
بين همه جمعيت چهره مرد ميانسالي كه روي ويلچر نشسته بيش از سايرين نظرها را به خود جلب مي‌كند. پسر جواني كه به لحاظ ظاهري تشابه بسياري با مرد دارد كنار ويلچر ايستاده و چشمش به سمت درهاي سالن است. از موهاي جو گندمي مرد ميانسال مي‌توان حدس زد كه در سالهاي جنگ نوجوان 16 - 15 سالهاي بوده و امروز كه دلش براي روزهاي مبارزه‌اش تنگ شده با پسرش براي تماشاي باديگارد حاتمي‌كيا راهي سينما شده است.
نامش عباس است و پنج سالي از عمرش را صرف مبارزه با دشمن بعثي كرده، با لبخندي آرامش‌بخش بر لب مي‌گويد: فيلم‌هايي كه حاتمي‌كيا مي‌سازد معمولاً حرف‌هاي زيادي براي گفتن دارد، درد ما بسيجي‌هاي قديمي را خوب مي‌تواند به تصوير بكشد، قبلاً فيلم‌هايش را ديده‌ام، وقتي شنيدم فيلم جديدي ساخته به پسرم گفتم مرا با خودش به سينما بياورد، بالاخره ما هم دل داريم و دلمان مي‌خواهد گاهي به سينما بياييم، اين بار كه شنيدم آقاي حاتمي‌كيا فيلم ساخته خوشحال شدم و با ذوق بيشتري آمده‌ام.
زوج جواني كه براي ديدن فيلم به سينما آمده‌اند نيز در خصوص دليل به سينما آمدنشان مي‌گويند: كمتر پيش مي‌آيد به سينما بياييم، اما تعريف باديگارد را زياد شنيده‌ايم؛ تعطيلات نوروز هم فرصت خوبي برايمان ايجاد كرد كه با هم به تماشاي اين فيلم بنشينيم، اميدواريم ارزش ديدن داشته باشد!
درهاي سالن باز مي‌شود و جمعيت اندك‌اندك روي صندلي‌ها جا مي‌گيرند، جز در معدود بخش‌هايي از فيلم سالن در سكوت فرو رفته و همه حواس‌ها جمع رخدادهاي فيلم است. بازي‌هاي عميق و داستان فيلم جمعيت را ترغيب كرده تا آخرين لحظه براي ديدن فيلم روي صندلي‌ها بنشينند.
در دقايق پاياني باديگارد اشك ريختن بخشي از جمعيت به خوبي احساس مي‌شد و تأثيرگذاري فيلم تا حدي بود كه در پايان جمعيت مردمي ايستادند و با تشويق ممتد خود اين اثر را تحسين كردند. وجيهه 23 ساله كه فارغ‌التحصيل رشته ارتباطات است و با دوستان خود به سينما آمده پس از مشاهده فيلم مي‌گويد: حقيقتاً من متوجه جهت‌گيري كارگردان در فيلم نشدم، احساس من اين بود كه حاتمي‌كيا به دنبال جلب رضايت دو جناح سياسي در كشور است.
او مي‌افزايد: به طور مثال در صحنه انتقال مهمانان خارجي و دوره كردن خودرو اين هيئت كه گويا از اعضاي تيم مذاكره‌كننده هستند، توسط عده‌اي موتور سوار با پلاكاردها، من به عنوان مخاطب متوجه نشدم بالاخره اين كار موتورسوارها كه نماد گروه خاصي در جامعه هستند توسط حاتمي‌كيا تأييد شده يا سعي در رد آن دارد.
علي 27 ساله نيز در خصوص باديگارد مي‌گويد: غم‌انگيز بود، باديگارد نمونه آدمي است كه تاريخ مصرفش گذشته و از كار به كنار گذاشته مي‌شود، به نظر من اين فيلم ارزش ديدن را داشت و بابت هزينه‌اي كه پرداخت كردم پشيمان نيستم.
رسول جوان 26 سالهاي است كه پس از ديدن فيلم اذعان مي‌كند: پيش از اين باديگاردها در نظام ما ديده نشده بودند در حالي كه نقش آنها بسيار حساس و با‌اهميت است، اين فيلم از اين حيث كه به چنين موضوع جديدي پرداخته بود قابل تحسين است.
احسان دانشجوي سال آخر مهندسي عمران درباره فيلم اظهار مي‌كند: پرويز پرستويي بازي خيره‌كننده‌اي داشت، به طوري كه مي‌توانست با قدرت خود در ايفاي نقش بسياري از نقاط ضعف را بپوشاند. پرستويي به خوبي توانست نقش بازمانده‌اي از دوران جنگ تحميلي را ايفا كند كه باز هم حق و حقوقش داده نشده اما پايبندي او به آرمان‌هايش در نهايت به شهادتش منتهي مي‌شود. آنچه از نظر مخاطبان اين فيلم سينمايي به دست مي‌آيد حاكي از وجود رضايتي عمومي است و اين رضايت كه به تشويق ديگران براي ديدن فيلم منتهي مي‌شود نويد فروش روز افزون فيلم در روزهاي آينده را به سازندگان آن مي‌دهد.
