با كمي تأمل و كنجكاوي در بعضي از كليدواژهها با دنيايي از معنا و مفاهيم و سوژههايي مربوط به آن در نزد عامه مردم روبهرو ميشويم. كلماتي كه با برداشتهاي گوناگون و دوپهلو در نزد برخي از افراد باعث كجرفتاريها و ناهنجاريها ميشود. تمامي معناي مربوط به واژههاي اينچنيني تقريباً به سطح سواد و نوع اطلاعات و دانش افراد وابسته است و بر اثر اين عامل پيامهايي با طيفبندي خاص با همان موضوع نزد اقشارمختلف و بر حسب جنسيت خاص در جامعه بهوجود ميآيد.
خيلي عظيمي از افراد جامعه با شنيدن كلمه آزادي بر اساس ديدگاه و البته به سمت و سوي منافع شخصي خود جهتگيري ميكنند و اين انتظار را از بقيه همنوعان و مسئولان به صورت طلبكارانه خواستارند.
آزادي به معناي تام كلمه بر حسب شرع و قانون اسلامي تعريف مشخصي دارد و همه افراد موظفند كه در چارچوب معين شده نسبت به واژه آزادي زندگي خود را تطبيق بدهند. با مشخص بودن قانون مدون و آگاهي كافي افراد از آزادي و شاخصهاي آن به طور مسلم مردم به طور ملموستري تكليف خود را در اين زمينه در زندگي وارسي ميكنند.
با اين وجود تمام ساز و كارهاي «آزادي» در جوامع با حدود و تكاليف تعيين شده براي تك تك افراد معنا پيدا ميكند و گذشتن از خطوط قرمز آزادي به معني گذشتن از هنجارهاي ديني و اخلاقي و اعتقادي است. آنچه اين روزها به بهانه آزادي رفتار در قالب تخريبها و مردمآزاريهاي مربوط به فرارسيدن شب چهارشنبه آخر سال بروز ميكند نمونهاي شاخص از عدم درك خاطيان از آزادي است. اين مورد خاص از جمله مواردي است كه كاركرد امر به معروف و نهي از منكر را به خوبي محرز ميكند.
اگر آزادي موجب معروف شدن منكر و منكر شدن معروف گردد و زشتي گناهان به واسطه آن شكسته شود در اينجا ارزش انسان كه گل سرسبد آفرينش است از بين ميرود.