روز دوشنبه گذشته خبري مبني بر اعطاي 750 سكه طلا از سوي رئيسجمهور به تيم هستهاي به سرعت باد در صفحات نخست رسانهها جا خوش كرد. اين خبر حاكي از آن بود كه رئيسجمهور از افتخارآفرينان مذاكرات هستهاي تقدير و تجليل نموده و به آنها نشان لياقت و شجاعت اعطا كرده كه براساس اين اتفاق دريافتكنندگان نشان درجه يك دولتي ۱۰۰ سكه بهار آزادي و دريافتكنندگان نشان درجه 2 و 3 دولتي به ترتيب ۷۵ و ۵۰ سكه بهار آزادي دريافت خواهند كرد.
با اين حال موضوع اين نوشتار برحق بودن يا ناحق بودن اين اقدام نيست، چراكه توصيه رهبري معظم در اين مقال نصبالعين است كه ميفرمايند: «هيئت مذاكره كننده ما حقّاً و انصافاً پرتلاش و جدّى هستند؛ ايستادگى ميكنند، با منطق حرف ميزنند، زير بار حرف زور نميروند، دارند كار ميكنند؛ اين را هم همه توجّه داشته باشند» پس ديگر جاي هيچ بحث و فحصي باقي نميماند اما حرف اصلي اين نوشتار توصيهاي است و سؤالي كه نقطه مقابل و متناقض اين حاتمبخشي است كه بر حسب وظيفه رسانهاي خطاب به رئيسجمهور محترم طرح ميشود و آن اينكه آيا جناب رئيسجمهور قدرشناس كه با چنين دقتي سعي در جبران زحمات تيم هستهاي دارند، شقالقمر قهرمانان واقعي اين داستان، يعني مردم شجاع ايران (كه جور 12ساله تحريمها را بر دوش كشيدهاند) را فراموش نكردهاند؟
حجت متبادر شدن اين سؤال و اين احتمال به ذهن اين است كه بهرغم اخبار چندين باره مبني بر بهبودي اوضاع مالي و افزايش حقوق مستمري بگيران و بازنشستگان تأمين اجتماعي، نه تنها اين وعدهها جامه عمل به تن نكردهاند، بلكه مواجب ماهانه آنان از هيچ نظم و نسق خاصي تبعيت نميكند و سيستم پرداخت حقوق اين قشر آسيبپذير حكم «هرچه پيش آيد خوش آيد» دارد و به تازگي كه مسئولان سازمان تأمين اجتماعي به مرتفع نمودن اين معضل اهتمام داشتهاند، اين بينظمي منتج به در پيش گرفتن رويهاي شده كه در آن حقوق ماهانه مستمريبگيران و بازنشستگان تحت پوشش اين سازمان كه 30سال حق بيمه پرداخت كردهاند، با سه روز تأخير پرداخت ميشود. به بيان ديگر اختيار چنين رويهاي در پرداخت حقوق و مزايا به اين معناست كه «ماه» مستمريبگيران و بازنشستگان نهتنها همواره در «عقرب» است، بلكه ماه آنان از33 روزتشكيل شده است، نه 30 روز! رويهاي كه درشيوه پرداخت يارانههاي ماهانه نيزمسبوق به سابقه است!
با اين حال اگر سخنان شيرين رئيسجمهور در نطقهاي پرطمطراق تلويزيوني را مرور كنيم، به تضاد و تقابلي خواهيم رسيد كه انشاءالله سهوي است و مصداق فراموشي و اهمالورزي و بيتعهدي دولتمردان بر آن حكم نميكند، چراكه ايشان در نطق تلويزيوني خود در ماه مبارک امسال با تأييد و تأكيد بر اين نكته كه موضوع هستهاي در حوزه اقتصادي با فشارهاي تحريمكنندگان شرايط سختي در جامعه بهوجود آورده بود و در زندگي مردم آثاري داشت، در خصوص مؤلفه اصلي پيروزي در توافقات هستهاي گفته بود كه از همه مهمتر ايستادگي، مقاومت و صبر و تحمل مردم شجاع ايران بود كه امسال بحمدالله صوم استقامت و مقاومت با افطار فتح و ظفر توأم گشت و اين ايستادگي و مقاومت مردم بود كه طرفهاي مقابل را پاي ميز مذاكره آورد.
ضمن آنكه ايشان در روز 25 آذر امسال نيز در نطق پاياني كه به مناسبت پيروزي در برجام بيان داشت، سخنان معمول و متعارف خود مبني بر ايستادگي و استقامت مردم در بحران تحريمها را تكرار كرده و گفته بود كه دولت يازدهم خدمت كردن به اين مردم بزرگ، را افتخاري براي خادمين ميداند.
با اين حال آيا جاي آن نبود كه رئيسجمهور قبل از تشويق دولتمردان بندهنوازي ميكرد و ابتدا به ساكن و در حد توان به اوضاع معيشتي مردم، به ويژه دو قشرآسيبپذير مستمريبگير و بازنشسته (که به تعبیر خودشان قهرمانان واقعی داستان تحریمها بودهاند) رسيدگي ميكرد؟ اگر اين رويه در پيش گرفته ميشد، نه تنها تقدير و تجليل از قهرمانان هستهاي شايستهتر و بايستهتر جلوه ميكرد، بلكه صدق گفتار رئيسجمهور محترم نيز در اين رهگذر به شيوهاي عليوار تأييد ميشد!
اما آنگونه كه از شواهد و قرائن برميآيد در عالم واقع زبان حال مردم نسبت به خادمين- يا بهتر است بگوييم مخدومين- دولتي بيتالمثلي است از زبان بيتعارف جناب حافظ كه ميفرمايد« بيمزد بود و منت هر خدمتي كه كردم / يا رب مباد كس را مخدوم بيعنايت»!