ديروز همچنان كه انتظار ميرفت رئيسجمهور محترم مثل اغلب سخنرانيهاي دو سال گذشته، به زير وعدههاي برجامي زد و ناتوانيهاي مديريتي دولت و مشكلات معيشت و توليد و اقتصاد را به گردن «وهم و خيال» انداخت و با تقليد از رئيسجمهور پيشين كه به «رئيسجمهور بگم بگم» معروف شده بود، در يك بگم بگم عجيب مدعي شد: «يك دستگاه فاسدي كه نام آن را نميبرم، با قاچاق كالا مانع رشد و توليد در كشور ميشود.»
چرا چنين سخني از رئيسجمهور محترم در آخرين فرصت رسانههاي مكتوب قبل از جشن مردمي 22 بهمن انتظار ميرفت؟ رئيسجمهور در راهپيمايي روز 22 بهمن سخنران ويژه ميدان آزادي است. او به خوبي ميداند كه در مقابل انقلابيوني كه به صحنه دفاع سنتي از انقلاب در روز 22 بهمن آمدهاند، بايد نسبت به ركود اقتصادي و فساد مديريتي، رفع و رجوعي داشته باشد، پس براي زمينهسازي، آنچه را كه نميتواند مقابل چشمهاي باز جمعيت راهپيمايان بر زبان آورد، در فرصتي به زير مكانهاي سربسته خودماني ميگويد تا به زعم خود تا حدي كه ميتواند چاره كار را كرده باشد. روحاني پيش از برجام به مردم وعده رفاه ميدهد. مجموعهاي از سخنرانيهاي او در لحظاتي كه مذاكرات به نقاط دشوار خود ميرسيد، سرشار از پيامهايي است كه تهديد ميكند بدون نتيجه دادن مذاكرات، چرخ اقتصاد نميچرخد و رفاه نميآيد و معيشت چنان و چنين ميشود. اين پيامها در وقت خود، قوت قلبي براي 1+5 بود تا محكمتر مقابل مذاكرهكنندگان ايراني بايستند. پس از برجام اما روحاني در سخني كه غالب كاربران شبكههاي اجتماعي آن را واجد نوعي تمسخر و كنايه دانستند، اينچنين ميانه برجام و رفاه را به هم ميزند: «ميگويند دولت با برجام براي ملت رفاه بياورد. مگر برجام را ما آورديم، برجام را خدا آورد!» خلاصه اينكه برويد رفاه و معيشت را از خدا طلب كنيد!
حالا رئيسجمهور محترم ميداند بايد دوباره آن پيوندي را كه طي دو سال ميان رفاه و برجام بسته بود، پاره كند. پس با قبول فساد، آن را از دايره قدرت خود خارج ميكند و در شباهت رفتاري و گفتاري عجيبي با رئيسجمهور پيشين ـ كه مغضوب روحاني و دولت يازدهم است ـ فساد را به گردن يك دستگاه مياندازد!
روحاني علاوه بر اين به پيامهاي تبليغاتي و روزنامهاي براي انتخابات پيشرو نياز دارد و چارهاي نيست تا در فرصتي كه قواي نظام سرود همدلي و همراهي در راهپيمايي را تمرين ميكنند و لاجرم از سخنان وهمانگيز تفرقهافكن پرهيز ميشود، ذهن مخاطب خود را كه در جستوجوي آثار برجام و مديريت دولتي اقتصاد است، به سمت و سوي ديگري غير از كانون دولت يازدهم ببرد. اين همه اما براي رئيسجمهور يك كشور مقتدر قباي برازندهاي نيست و فضايي منفي نيز عليه رئيسجمهور ايجاد ميكند و ناخواسته بسيار بيشتر از انتظار سودي كه ميرود، خسران و خسارت به بار خواهد آورد. مردم ميپرسند چرا رئيسجمهور محترم شهامت معرفي دستگاه فاسد را ندارد؟! اگر رئيسجمهور پيشين از نظر دولتمردان يازدهم فاقد شهامت براي بگمبگمهاي خود بود، چرا شما هم چنين شهامتي را از خود دريغ ميداريد؟! با مردم به صراحت بگوييد، كدام دستگاه كالاي قاچاق وارد ميكند و فساد ميآورد؟ اين كالاها دقيقاً چيست؟ دقيقاً از چه مبادي وارد ميشود؟ دقيقاً به چه مصارفي ميرسد و حدود حجم و ميزان آن چقدر است؟
مردم از رئيسجمهور محترم شفافيت و شهامت ميخواهند تا سخنان شناسنامهدار بگويد وگرنه هر فرد غير رئيسجمهور نيز از اين سخنان كه «فساد در مملكت كار كساني است كه نميخواهم بگويم» ميتواند بر زبان آورد.
اما رئيسجمهور محترم پرسشهاي مذكور را بيپاسخ گذاشت و رسانههاي لندن و نيويورك، سخنان او را كامل كردند!
آيا دولت يازدهم انتظار دارد مردم قسمت پاياني و يا قسمتهاي پنهان و مبهم سخنان دولتمردان را از انگليس بشنوند؟!