«تجارت سلامت» سالهاست كه در ادبيات پزشكي كشورمان هم وارد شده و ديگر مفهوم تازهاي نيست. رونق اين تجارت در بخش دارو آنقدر زياد است كه موجب شده مافياي دارو در دنيا شكل بگيرد؛ مافيايي كه در كشور ما هم به اشكال گوناگون فعاليت دارد. حالا با برداشته شدن تحريمها سودآوري اين تجارت كمپانيهاي چندمليتي و غولهاي داروسازي را به كشورمان كشانده و براي تصاحب بازار بكر 80 ميليوني ايران با يكديگر سخت در رقابتند. با تغييراتي كه طي دو سه دهه اخير در سبك زندگي مردم كشورمان ايجاد شده و سياستهاي نادرست اتخاذ شده در حوزه محيطزيست و سلامت روز به روز آمار بيماريها بالاتر ميرود و نياز به درمان و دارو بيشتر ميشود. هر روز داروهاي تازه و گرانقيمت وارداتي به بازار دارويي كشور وارد ميشود و دورههاي درماني هزينههاي بالاتري را براي بيمار و خانواده او در بر دارد. با تمام اينها سالانه 45 هزار نفر بر اثر بيماري سرطان جان خود را از دست ميدهند. اگر داروهاي جديد و گرانقيمتي كه براي درمان سرطانها تجويز ميشود ميتواند در درمان بيماري سرطان اثرگذار باشد، پس دليل اين همه مرگ بعد از طي دوران درماني چيست؟ پروفسور محمداسماعيل اكبري، رئيس مركز تحقيقات سرطان دانشگاه شهيد بهشتي معتقد است نبود راهنماي ملي سلامت موجب شده بيش از 80 درصد آزمايشها و امآرآيهايي كه براي بيماران تجويز ميشود بيهوده باشد. وي تصريح ميكند: «امروزه ما شاهد آن هستيم كه ميليونها تومان براي داروهاي سرطان هزينه ميشود، در حالي كه در بهترين شرايط اين داروها حداكثر 11 درصد تأثير دارويي دارد اما برخي مواقع عوارض آن نيز بيشتر است ولي متأسفانه همه ما تسليم اين داروها هستيم.» از نگاه رئيس مركز تحقيقات سرطان داروهاي ساده قديمي مانند آسپيرين تا 43 درصد طول عمر بيماران مبتلا به سرطان را افزايش ميدهد. يا كمبود ويتأمين D كه اتفاقاً در كشور ما 40 درصد بالاتر از نرم جهاني است يكي از عواملي است كه خطر ابتلا به سرطان را افزايش ميدهد و با مصرف مناسب اين ويتامين ميتوان از ابتلا به بيماري سرطان نيز پيشگيري كرد.
بنا به تأكيد ايرج حريرچي، قائم مقام وزير بهداشت نيز در كشور ما ميزان مصرف داروهاي شيمي درماني از نرم معمول راهنماهاي موجود و معتبر جهان بالاتر است. بنابراين برخلاف تصور برخي پزشكان، مصرف زياد داروهاي شيميدرماني خيلي هم مناسب نيست. بنا به تأكيد وي گاهي تأثير شيميدرماني در بقاي فرد تنها 2درصد است. از نگاه حريرچي وفادار نبودن پزشكان به راهنماهاي باليني دليل بالا بودن مصرف داروهاي شيمي درماني در كشورمان نسبت به نرم جهاني است؛ امري كه وزارت بهداشت و بيمهها هم بايد در نظارتهايشان آن را در نظر بگيرند تا بتوان مصرف اين داروها را به نرم جهانياش نزديك كرد؛ داروهايي كه تأثيرشان در بقاي بيمار گاهي 2 درصد است اما عوارض زيادي را در بيمار باقي ميگذارند.
با در نظر گرفتن اين اظهارات يك سؤال جدي در ذهن شكل ميگيرد؛ چرا بايد با وجودي كه علم اثبات كرده داروهاي گران قيمت تأثير چنداني در درمان بيماريهاي سختي نظير سرطان ندارند و حداكثر 11 درصد و گاهي حتي 2 درصد بر روند بهبود بيماري تأثير ميگذارند بايد درهاي كشور را به روي واردات چنين داروهايي باز گذاشت؟ آيا بودجه 30 تا 40 درصدي دارويي كشور را كه به ازاي تنها 3 درصد از داروها هزينه ميشود، نميتوان با تدوين راهنماهاي ملي درمان بيماريهاي صعبالعلاج و از آن مهمتر نظارت بر اجراي اين راهنماهاي باليني با مديريت بهتري هزينه كرد؟ وقتي ميشود تا 40 درصد سرطانها را پيشگيري كرد با رها كردن مؤلفههاي مؤثر در سلامت همچون آلودگي هوا، آلودگي آب و همچنين آلودگيهاي موجود در خوراكيها عملاً جامعه به سمت و سوي افزايش بيماري پيش ميرود. به گواهي آمار و ارقام شايد به سونامي سرطان نرسيده باشيم اما شتاب اين بيماري در كشورمان از دنيا پيشي گرفته است. افزايش بيماري از يك طرف و تجويز داروهاي گرانقيمتي كه عوارضشان بيشتر از اثرگذاريشان است از سوي ديگر مردم را تحت فشارهاي مالي و رواني قرار ميدهد. گره ماجرا را ميتوان در اين گفته پروفسور اكبري پيدا كرد«ما گرفتار تجارت شدهايم.»