کد خبر: 768666
تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۱:۳۲
يادداشت محمدتقي فهيم به مناسبت اعلام موجوديت مجمع نويسندگان و منتقدان سينماي انقلاب
انقلاب اسلامي در هرگام رو به جلو، رويش‌هايي را پشت سر گذاشته و مي‌گذارد. از همين روست كه همواره باطراوت و تازه جلوه مي‌كند
انقلاب اسلامي در هرگام رو به جلو، رويش‌هايي را پشت سر گذاشته و مي‌گذارد. از همين روست كه همواره باطراوت و تازه جلوه مي‌كند. شاهديم كه انقلاب در ميانه چهارمين دهه حياتش برنا و پويا، خار چشم دشمنان و حسودان است. سينماي انقلاب نيز به رغم فرودهايي، همواره پله‌هاي صعود را پيموده و امروز به يمن عوامل متعددي، سرآغاز دوران تازه‌اي از عمر سينماي ايران است. نخستين رويكرد همواركننده اين مسير، چرخش و سمت‌گيري مردمي آن است. تجربه نشان مي‌دهد كه سينماي محفلي – شبه‌روشنفكري (و ايضاً سينماي سطحي و متكي به فرمول‌هاي فيلمفارسي) بازدارنده ايفاي نقش مردمي آن بوده و است و لذا جهت سينما براي ماندن در دايره مناسبات اجتماعي و هنر و صنعت مملكت بي‌بروبرگرد، بايد به استقبال از سوي مردم منجر شود. سينماي بي‌مردم، شلخته است. سينماي محدود به چند فستيوال و جايزه، اگرچه در جاي خود غيرقابل اجتناب است ولي همه سينما نيست و نبايد باشد كه برعكس، سينماي مردم پسند و مقبول، شاكله افتخار و اعتبار هر كشوري را تشكيل مي‌دهد.
براي رسيدن به سينماي مردمي و غلبه بر گرايش‌هاي انحرافي در عرصه هنر هفتم كشور، به سياق تجربه جهاني بايد تغيير اساسي و بنيادي در محتواي سينما صورت گيرد. اين تغيير محتوايي اصلاً به معناي ناديده گرفتن فرم و ساختار مناسب و جذاب نيست. كاملاً مبرهن و واضح است كه فرم و محتوا بال‌هاي پروازند. همچنان كه در جاي جاي نظرات شهيد آويني تأكيد بر فرم جاري است وتنها كم‌دانان و بي‌هنرانند كه نافي فرم و كاربست ظرف شكيلند. اما به همين نسبت نيز تجربه سينماي جهان و جنبش‌هاي شكل گرفته، نشان مي‌دهد كه آنچه باني طرحي نو درافكندن شده، تغيير در محتوا با تأكيد در فرم سينما بوده است. رويكردي كه جريان شبه‌روشنفكري سعي كرده (و البته توفيق هم داشته) تا اصل موضوع را قلب و تحريف كند. درحالي كه اين جريان به خوبي مي‌داند كه مثلاً موج نو سينماي اروپا با نفي محتواي گذشته و دستمايه قرار دادن محتواي جديد تبديل به جريان جهاني شد. موج نو وقتي مبادرت به عقب راندن محتواي قديمي كرد و خواست تا محتواي تازه‌اي را به پرده بكشد، طبعاً نيازمند به كارگيري تكنيك‌هاي جديد و فرم‌هاي تازه بود چراكه نمي‌شد به سوي مردم كوچه و بازار رفت و موضوعات ملتهب اجتماعي را سرفصل قرار داد ولي در قالب‌هاي كهنه گذشته ماندگار بود. بنابراين سينماي موج نو، چيزي شد كه در همه اجزاي آن تفاوت و تغيير به چشم مي‌خورد.
بازگرديم به مطلع مطلب. اعلام موجوديت مجمع نويسندگان و منتقدان سينماي انقلاب از جمله رويش‌هاي تشكيلاتي انقلاب اسلامي در عرصه فرهنگي و خصوصاً حوزه سينماست. پر واضح است كه ضرورت و نياز از سويي و وجود ظرفيت لازم از سوي ديگر عامل شكل‌گيري اين مجمع در دوران كنوني است. واقعيت غيرقابل انكار اينكه امروزه بيش از پيش وجود سينمايي تأثيرگذار و مردمي احساس مي‌شود. انقلاب اسلامي مفتخر به حمايت از سينماي مردم‌‌پسند و انديشه‌ورز است خصوصاً كه در سال‌هاي اخير بيش از پيش به داشتن و رونق سينمايي مؤثر اهتمام نشان داده است ولي به همين نسبت، خطر تداوم سينمايي خنثي و ناكارآمد وجود دارد. آنچه امروزه سينماي مردمي را در منگنه قرار داده، رويكردهاي سياه، پوچ، زرد، سطحي و (در تداوم راه گذشته) فستيوال‌پسند است. بنابراين شكل‌گيري مجمع ... اجتناب‌ناپذير بود. وجود ظرفيت قابل اعتنا (كمي و كيفي) در هر دو سوي سينماگر و رسانه‌هاي انقلاب، شكل گرفتن مجمع را ناگزير مي‌كرد. به ويژه در مقوله مرتبط با رسانه‌ها و خبرنگاران سينماي انقلاب، امروز با مثلاً ميانه دهه ۷۰ تا اواسط ۸۰ تفاوت ماهوي به وجود آمده است. خوشبختانه امروزه تعداد زيادي از رسانه‌هاي انقلاب (با تمام تفاوت سليقه) فعال در عرصه سينما هستند كه مطابق حضور در نظرسنجي‌هاي چند سال گذشته رقم نويسندگان، منتقدان و خبرنگارانش از ۵۰ نفر عبور كرده‌اند. البته اين تعداد منهاي فعالان رسانه‌اي نزديك به اين طيف و نيروهاي بي‌تفاوت و خاكستري است. بدين صورت كه اگر (مثلاً) فهرست سينمايي‌نويس‌ها را حدود ۴۰۰ نفر بشماريم، تنها كمتر از ۳۰ نفرشان در جبهه فرم‌گراها و جشنواره‌پسندها قرار دارند (كه البته همزمان در چند نشريه و سايت قلم مي‌زنند). لذا ۳۲۰ نفرشان را نيروهايي تشكيل مي‌دهد كه نسبت‌شان با سينماي مردمي است. بنابراين كما اينكه با مروري بر فعاليت چند ساله اين جريان (به رغم نداشتن وحدت كنوني)، نشان‌دهنده تأثيرگذاري آن است. مثلاً نقش‌آفريني در تثبيت موقعيت فيلم شيار ۱۴۳و ... .
اما آسيب‌هايي مانند هر رويداد و جريان ديگري، مجمع را تهديد مي‌كند كه بيان و ايراد بخشي از آن درون تشكيلاتي است و بخشي از آن مي‌تواند تريبوني شود و انتظار مي‌رود كه فعالان اين طيف از قلمفرسايي كوتاهي نكنند. مثلاً خطر بالقوه موجود همانند آنچه بر سر خود سينما آمد و همچنان مستمر است فشار به انواع حيل از سوي جريان منورالفكرها و شبه‌روشنفكران است‌. به ويژه آنجا كه اتهام محتواگرايي مجمع و صاحب قلمان آن را سيبل خواهند كرد. اين جريان با علم به اينكه كعبه آمالشان يعني موج نويي‌هاي نويسنده در «كايه دو سينما» توانستند با تغيير در محتوا به فرم لازم دست پيدا كنند، پيدا و پنهان مبادرت به نفي و تحقير فعالان رسانه‌هاي انقلاب خواهند كرد. مطابق يك پژوهش، نتيجه مقاله‌ها و تحليل‌هاي چهار ساله «كايه دو سينما» ثابت كرد كه سه چهارم مطالب آن پيرامون محتواي سينما بوده است. همچنين بر اساس خاطرات تعدادي از فيلمسازان مطرح آموزش ديده در مدرسه معروف «فميس»، دقايق اندكي از وقت اين كلاس‌ها به طرح فرم و ساختار مي‌گذشته، درحالي كه اعم وقت اساتيد اين مدرسه بحث محتوا و خصوصاً نگاه فيلمساز را در بر مي‌گرفته است يا با مروري ذهني مي‌توان به عناوين فيلم‌هايي رسيد كه به خاطر محتواي مد نظرشان و غناي در اين رويكرد موفق به كسب تنديس و مجسمه و جايزه شده‌اند. چرا جاي دور برويم. برخي از جوايز اهدايي خارجي‌ها به فيلمسازان داخلي را مد نظر قرار دهيد. يك نمونه فيلم بسيار ضعيف مخملباف «دختر» درباره اتفاقات سال ۸۸ كه در چند فستيوال مطرح شد و... .
آنچه در بالا آمد سرفصل‌هايي از مباحث و تحليل‌هاي لازم پيرامون تشكيل مجمع نويسندگان و منتقدان سينماي انقلاب است. ادامه آن همت مي‌طلبد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار