کد خبر: 756117
تاریخ انتشار: ۰۴ آذر ۱۳۹۴ - ۱۶:۳۶
روايتي ديگر از زمينه‌ها و پيامدهاي اختلاف حزب برادران شيراز با دولت دكتر محمدمصدق
در مورخه 14/7/1394مقالي با موضوع رويكرد حزب برادران شيراز به دولت دكتر مصدق در صفحه تاريخ «جوان» منتشر شد كه بازتاب‌هايي نمايان يافت.
دكتر غلامحسن اسكندري
در مورخه 14/7/1394مقالي با موضوع رويكرد حزب برادران شيراز به دولت دكتر مصدق در صفحه تاريخ «جوان» منتشر شد كه بازتاب‌هايي نمايان يافت. از جمله اين بازتاب‌ها، نقدي است كه درباره برخي فرازهاي آن مقاله، از سوي مؤسسه انديشه و بصيرت شيراز به دست ما رسيد كه متن آن در ادامه مي‌آيد. «جوان» اين نقد را در تكميل و تتميم آن مقاله تلقي و از ارسال آن توسط اين مؤسسه محترم، سپاسگزاري مي‌كند.
 ***
احتراماً مطلبي در صفحه ۹ شماره ۴۶۴۴ آن مطبوعه محترم به تاريخ سه‌شنبه ۱۴ مهرماه ۱۳۹۴ با عنوان «مصدق مي‌خواهد به زور سرنيزه و قلدري حكومت كند» منتشر شده است كه در آن، گوشه‌اي از زندگي و زمانه آيت‌الله العظمي مرحوم سيدنورالدين حسيني الهاشمي شيرازي مورد مداقه قرار گرفته است. ليكن گردش قلم در اين نوشته به‌گونه‌اي است كه خواننده پس از مطالعه مطلب مذكور، در تشخيص خط فكري نگارنده محترم دچار ترديد مي‌شود و به واقع نمي‌توان تعيين نمود كه مقاله فوق در مقام تأييد كدام يك از جريان‌هاي فكري و كنشگران عملياتي آن مقطع تاريخي است. تشتتي كه در اين نوشته مشاهده مي‌شود، در پايان خواننده را با اين سؤال تنها مي‌گذارد كه بالاخره نتيجه اين مقاله چيست؟ به طور مثال از يك طرف اقدامات آشوب‌افكنانه مدافعين جبهه ملي در ايجاد اغتشاش در شهر شيراز و اهانت به مقدسات به نمايش گذاشته مي‌شود و از طرف ديگر در انتهاي مقاله در اقدامي عجيب اينگونه نتيجه گرفته مي‌شود كه «آنچه از نظرتان گذشت، داستان پشت كردن يكي از احزاب مذهبي ايران به دكتر مصدق و در نگاهي كلي‌تر نهضت ملي ايران بود كه به سهم خود، موجب تضعيف جناح مذهبي اين نهضت و در نهايت شكست محمد مصدق شد.» گويي نويسنده محترم جملاتي را كه خود در سطور قبل نوشته‌اند فراموش نموده‌اند.
الغرض، پس از تشريف فرمايي مقام معظم رهبري به شيراز در سال ۱۳۸۷، تأييدات صريح ايشان از مرحوم سيد نورالدين حسيني الهاشمي جمعي از جوانان شيراز ـ كه در مؤسسه فرهنگي، پژوهشي انديشه و بصيرت فعاليت مي‌نمودند ـ را ترغيب نمود كه تحقيقات مفصلي را در مورد اين شخصيت مذهبي، علمي، سياسي و تاريخي ساماندهي نمايند. در اين ديدار مقام معظم رهبري در مورد آيت‌الله شيرازي فرمودند:
«بخصوص در سال‌هايي كه حاج سيدنورالدين، روحاني شجاع، سازمانده، فعال و زمان‌شناس وارد ميدان بود، حزب توده را شايد تشويق هم كردند براي پنجه انداختن با اين روحاني. چون كه مي‌ديدند زمينه نفوذ روحانيت و دين در اين شهر زياد است... مرحوم سيدنورالدين حسيني، در همين شهر شيراز عضو سفارت بيگانه را - كه به مقدسات مردم اهانت كرده بود - خواباند و با دست خودش به او شلاق زد و حد الهي را جاري كرد و با دستگاه جبار، با شجاعت تمام به مبارزه سياسي و اجتماعي برخاست.»
اين جملات سرآغاز يك تحقيق مفصل بود كه ابتدا گمان مي‌كرديم حداكثر در عرض يك سال به نتيجه خواهد رسيد اما متوجه شديم كه متأسفانه تاريخ در مورد ايشان كه بحق مهم‌ترين چهره سياسي سده اخير شيراز مي‌باشند و تمامي علماي مبارز مابعد ايشان بر خوان گسترده كادرسازي ايشان نشسته‌اند، بسيار كوتاهي كرده و هيچ گونه مطلبي كه در‌خور ايشان باشد وجود ندارد. يكي دو منبع موجود هم آنقدر ناقص بودند كه تنها براي ايجاد شناخت اوليه از ايشان مفيد بود. در اثناي اين كوتاهي تاريخي، كه دست مغرضين و معاندين را به وضوح مي‌توان در آن ديد و ان‌شاء‌الله در موعدي مناسب از اين دسته كه در مقاطعي از تاريخ قبل و بعد از انقلاب دستي وسيع بر آتش اتفاقات شيراز داشته‌اند سخن خواهيم گفت، تحريفات تاريخي بسياري در مورد ايشان به وجود آمده و در سطح وسيعي منتشر شد. اينگونه بود كه جوانان مؤسسه انديشه و بصيرت شيراز تاكنون نزديك به شش سال در اطراف اين شخصيت بزرگ و شناخته نشده به تحقيق وسيع پرداخته و به توفيق الهي موفق به جمع‌آوري اسناد بسيار و مصاحبه با جمع كثيري از مخالفين و موافقين هم دوره ايشان شده‌اند كه ان‌شاء‌الله در اولين فرصت و پس از تدوين و تحليل مطالب گردآوري شده، منتشر مي‌شود و غبار را از چهره درخشان اين عالم سازمان‌ده و زمان‌شناس خواهد زدود.
نكته بسيار مهمي كه در تحليل‌هاي تاريخي بايد بدان توجه ويژه نمود و بدون آن تحليل‌هاي تاريخي مخدوش خواهند بود آن است كه نمي‌توان براي تحليل حوادث تاريخي در گذشته، از شرايط و معيارهاي امروزي استفاده نمود. در مورد آيت‌الله شيرازي بايد دانست كه ايشان به لحاظ مباني انديشه معتقد به انديشه مشروطه مشروعه بوده‌اند. در اين نوع تفكر كه ماحصل مبارزات نهضت مشروطيت و مورد توافق همه علماي مشروطه بوده است، سلطنت مهم‌ترين ركن انسجام اجتماعي و حفاظت از آن ضامن بقاي كشور است. در آن مقطع هيچ جايگزيني براي سلطنت تصور نمي‌شده و حتي در نهضت نفت نيز هدف، مبارزه با استكبار خارجي بوده است و نه استبداد داخلي. بوسيدن دست ثريا همسر محمدرضاشاه توسط دكتر محمد مصدق نيز نمادي از پذيرش سلطنت توسط رهبر جبهه ملي بوده است. اين انديشه تا ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ كه حضرت امام (درود و رحمت جوشان و بي‌پايان خدا بر روح بلند ايشان باد) طرحي نو در‌انداختند، بر ذهن قاطبه مبارزين و سياسيون حاكم بود. به ويژه طرفداران مصدق تا سال‌ها پس از ۱۵ خرداد نيز بر همين عقيده بودند و تا چند روز قبل از پيروزي انقلاب نيز بر شعارهاي «قانون اساسي قديم» و «شاه بايد سلطنت كند نه حكومت» اصرار داشتند. اما از عجايب روزگار آن است كه همين افراد و دنباله‌هاي آنان در شيراز و استان فارس، آيت‌الله شيرازي را به جرم اعتقاد به اين انديشه، آن هم در دوران آيت‌الله شيرازي، مورد عتاب قرار مي‌دهند. شرايط سياسي ايران در آن روزها به گونه‌اي بود كه چون آلترناتيوي براي سلطنت مدنظر نبود، مبارزه با سلطنت برابر بود با سپردن مملكت به دست ابرقدرت‌هاي حاكم در ايران كه هم پايگاه اقتصادي داشتند، هم در بين سياسيون نفوذ داشتند و هم دربار و وزرا را در كنترل خود داشتند. حوادثي مثل غائله خودمختاري آذربايجان و شورش كارگري اصفهان در فاصله سال‌هاي ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰ به سياسيون و مذهبيون بابصيرت اثبات كرده بود كه هرچند مدل حكومتي مبتني بر مشروطه (سلطنتي) ايرادات فراواني دارد، اما در شرايط تاريخي آن زمان و با وجود مبارزاتي كه در عمق جامعه ايران عليه استكبار خارجي در شرف قوام گرفتن بود، مبارزه با دربار هم معنايي جز فروپاشي ايران و تبديل آن به ايرانستان نخواهد داشت، يعني درست همان بلايي كه بر سر امپراتوري عثماني و بعدها اتحاد جماهير شوروي آمد. لذا انتخاب سطح مبارزه، شيوه مبارزه و هدف مبارزه نياز به بصيرت بسيار داشت. از طرفي، مصدق كه مبارزه خود را عليه انگليس ساماندهي كرده بود اين اميد را داشت كه بتواند در اين مبارزه نفسگير از كمك امريكا بهره گيرد و مرحوم آيت‌الله شيرازي اين انحراف را از همان ابتدا تشخيص داد و بر روي منبر آن را افشا نمود كه «امريكا و انگليس ندارد. سگ زرد برادر شغال است». آيت‌الله شيرازي كه از ابتداي نهضت نفت تمام تلاش خود را براي تقويت اين نهضت مقدس ضدانگليسي به كار بسته بود و حتي اولين اوراق قرضه ملي دولت دكتر مصدق در شيراز را شخص ايشان خريداري نموده بود، به وضوح مي‌ديد جرياناتي در اين نهضت كه با خون مقدس مردم مسلمان ايران نضج گرفته است دست به كارند كه تنها نام استكبار را از انگلستان كهنه و رو به ضعف به امريكاي جوان و رو به رشد تغيير دهند و اين دور زدن مردم و خيانت به خون مقدس شهداي نهضت نفت بود. عملكرد مصدق و اطرافيان هم روز به روز شك و شبهه را از اهل تحليل مرتفع مي‌كرد و در نهايت هم ديديم كه با همه تلاش‌هاي آيت‌الله كاشاني، مصدق و ياران جبهه ملي‌اش راه خود را كاملاً جداي از جريانات مذهبي تعريف كرده بودند كه اين تقابل در نامه‌‌نگاري آخر ردوبدل شده بين آيت‌الله كاشاني و دكتر مصدق، درست يك شب قبل از ۲۸ مرداد كاملاً مشهود است. بر هر تحليلگر منصف تاريخي، فارغ از اينكه متعلق به كدام جريان فكري است، پوشيده نيست كه عامل تضعيف نهضت نفت و جريان روحانيت نه انتقادهاي منطقي و مستدل افرادي همچون آيت‌الله شيرازي، بلكه عملكرد اطرافيان مصدق و به ويژه سيدحسين فاطمي و همكارانش در روزنامه‌هاي جبهه ملي و همگنانشان در حزب توده بود.
همان گونه كه بيان شد، حمايت آيت‌الله شيرازي از سلطنت به دليل اعتقاد ايشان به انديشه مشروطه مشروعه شيخ فضل‌الله نوري بود. اما پس از حوادث مابعد مرداد ۱۳۳۲ و مشخص شدن چهره جديد حكومت پهلوي، كم‌كم ايشان خط خود را از اين انديشه جدا كردند و تقابل‌هاي جدي با حكومت پيدا كردند كه اين مسئله همزمان بود با تشكيل ساواك و بعيد نيست كه فوت مشكوك و ناگهاني مرحوم سيدنورالدين (كه به شهادت اطباي اطراف ايشان نشانه‌هاي مسموميت از سياه شدن زير ناخن‌هاي ايشان قابل اثبات بوده است) نيز از اولين تحركات حكومت پهلوي براي بازگرداندن سلطنت مشروطه به همان سلطنت مطلقه رضاشاهي، پس از فضاي تك‌قطبي پسا ۲۸ مرداد بوده باشد. ايشان فضاي بعد از ۱۵ خرداد را درك نكردند تا بتوان در مورد مواضع ايشان نظر دقيق تاريخي داد. اما عملكرد اهل بيت و ياران آن مرحوم و به ويژه فرزندان برومند آن بزرگوار، مرحوم آيت‌الله سيدمنيرالدين حسيني الهاشمي و نيز يادگار حي ايشان حجت‌الاسلام والمسلمين سيدمعزالدين حسيني الهاشمي، نوه‌هاي بزرگوار آن مرحوم همچون شهيد سيدحميدرضا و شهيد سيدعليرضا رضازاده و نيز شاگردان برومند و فاضل آن مرحوم همچون عمار انقلاب، آيت‌الله حاج عبدالرحيم رباني شيرازي، حجت‌الاسلام و‌المسلمين سيدحسين ساجدي و آيت‌الله بهشتي امام جمعه فعلي فسا نشان مي‌دهد كه مكتب سياسي آيت‌الله شيرازي نه مكتب سازش، كه مكتب برنامه‌ريزي استراتژيك بوده كه بسته به شرايط زمان انتخاب مي‌شده است.
 چهره تابناك آيت‌الله سيد‌نورالدين حسيني الهاشمي آنچنان در تاريخ شيراز مشعشع است كه به جرأت مي‌توان گفت شيراز طي 50 سال گذشته در حسرت رؤيت خورشيد ديگري در همان سطح سوخته است و همه افراد بزرگ ديگري كه پس از ايشان در شيراز ظهور يافته‌اند، ستارگان كهكشاني بوده‌اند كه حول اين خورشيد مي‌چرخيده‌اند.
در فرجام اين مقال، جهت روشن شدن اين مطلب، كه چه چيز عامل شكست نهضت نفت بود، به بازبيني سخنان مقام معظم رهبري در جمع دانشجويان در تاريخ ۱۲ آبان ۹۴ مي‌پردازيم و سخن را به پايان مي‌بريم:
«دولت مصدق كه نفت را- منبع ثروت ملي كشور- از چنگ انگليسي‌ها و از دست انگليسي‌ها با كمك افرادي كه بودند - مرحوم آيت‌الله كاشاني و ديگران- توانست خارج كند، يك اشتباه تاريخي انجام داد و آن تكيه به امريكا بود. در مقابلِ دشمني انگليس‌ها، فكر كرد بايد يك پشتيباني در عرصه بين‌المللي داشته باشد، اين پشتيبان آن روز از نظر او امريكا بود؛ به امريكايي‌ها اعتماد كرد؛ اميد او به امريكايي‌ها بود. از اين خوش‌بيني و ساده‌انديشي، امريكايي‌ها استفاده كردند، [كودتاي‌] بيست‌وهشتم مرداد را به راه انداختند.
يك مأمور امريكايي با نام و نشان مشخص كه كاملاً مضبوط [است] و ما مي‌شناسيم، مي‌دانيم - اسمش هم در تاريخ هست- بلند شد آمد اينجا؛ امريكايي بود، رفت در سفارت انگليس يا در سفارت يك كشور غربي يا شايد هم كانادا مستقر شد و پولي را كه آورده بود تقسيم كرد، افرادي را با خودش همراه كرد؛ عناصر و عوامل داخلي خائن هم وجود داشتند؛ كودتاي بيست‌وهشتم مرداد را راه انداخت و همه زحماتي را كه ملت ايران در ظرف دو سه سال - دوران ملي شدن صنعت نفت- كشيده بودند، بر باد داد. مصدق را هم گرفتند، بردند زنداني كردند و محمدرضاي پهلوي را كه از ايران فرار كرده بود، برگرداندند، به سلطنت نشاندند و ۲۵ سال از سال ۳۲ تا سال ۵۷ اين ملت، زير يوغ حكومت تحميلي و وابسته پهلوي به انواع خفت‌ها، انواع فشارها، انواع سختي‌ها مبتلا شد؛...چقدر انسان‌ها كشته شدند، چقدر انسان‌ها زندان رفتند، چقدر انسان‌ها شكنجه شدند، در داخل كشور چه سياست‌هاي خائنانه‌اي عليه ملت ايران انجام گرفت كه همه در سايه حضور امريكايي‌ها و حضور دولت دست‌نشانده امريكايي‌ها در ايران [بود] و به‌خاطر اعتمادي كه آن روز، آن آقا از روي ساده‌انديشي به امريكا كرد».
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار