داغي كه كوچ نابهنگام هادي نوروزي، كاپيتان جوان پرسپوليس بر دل خانواده آن مرحوم، جامعه ورزش، مردم و هوادارانش گذاشت، هنوز تازه است و سرد نشده است. اين را ميتوان به وضوح از حضور مردم در مراسم آن مرحوم ديد اما اين روزها، تنها همدردي مردم با خانواده آن مرحوم را شاهد نيستيم. در مقابل عدهاي كه داغي بزرگ دلشان را به درد آورده، عدهاي هم هستند كه جو گير شدهاند؛ عدهاي مثل همان هواداراني كه روزي روي سكوها شعارهاي دردآور نثار نوروزي ميكردند و امروز، شعارهاي جانگداز برايش سر ميدهند؛ عدهاي مثل آنهايي كه با قلمشان او را به نقد ميگرفتند و گاه مغرضانه انصاف را ناديده ميگرفتند و امروز، چنان از آن سوي بوم افتادهاند كه مقايسه نوشتههايشان عرق شرم بر پيشاني مينشاند. اما اين رسم زمانه است. اينكه تا شخصي زنده است، برايمان اهميتي ندارد و همين كه چشم از اين جهان بست، ميشود عزيز، اما اين آتش تند هم به زودي خاكستر ميشود و آبها از آسياب ميافتد. به زودي اين جو آرام ميشود وتب و تابها فروكش ميكند. اما برخي جوگيريها داغ اين غم را هميشه تازه نگه ميدارد و مانع از فراموشي يا سرد شدن آن ميشود؛ اتفاقي كه بعد از رفتن كاپيتان پرسپوليس، به وضوح شاهد آن هستيم. فوت كاپيتان سرخپوشان در اوج جواني، احساسات هر شخصي را تحريك كرد، خصوصاً آنها كه از نزديك با او در ارتباط بودند؛ نفراتي مثل بازيكنان، مربيان و مديران تيم. همين مسئله باعث مطرح شدن مسائلي شد كه با فروكش كردن اين احساسات، عملي كردن آن بدون شك با موانع و مشكلات زيادي مواجه خواهد شد و درد خانواده آن مرحوم را سنگينتر ميكند.
اين اتفاق البته براي هر شخص ديگري هم كه رخ دهد به همين شكل است. شرايط احساسي به وجود آمده ابتدا بحث سياهپوش شدن پرسپوليس تا آخر سال را به ميان كشيد. تصميمي احساسي كه شدني نبود و به همين دليل زمان آن تا چهلم نوروزي كاهش يافت كه باز هم با اما و اگرهايي مواجه است. بايگاني كردن پيراهن او از ديگر مسائل مطرح شده در اين شرايط حساس بود كه ميتوان گفت آن هم شدني نيست؛ چراكه بعد از اين، چنين توقعي به وجود ميآيد كه در پي تكرار چنين اتفاق تلخي براي هر بازيكني، شماره او دست نخورده باقي بماند و با توجه به محدوديت شمارهها، چنين چيزي در عمل امكانپذير نيست. به همين دليل هم بسياري از بزرگان پرسپوليس در مقابل چنين پيشنهاداتي موضعگيري كردند و خواستار پرداخت حق و حقوق نوروزي به خانوادهاش به جاي انجام اين حركات سمبليك شدند. اما برخي مسئولان باشگاه پرسپوليس همچنان احساساتي اين مسئله را دنبال ميكنند و هر روز وعدهاي تازه ميدهند؛ وعدههايي كه در چنين اوضاعي زيبا به نظر ميآيد اما با آرام شدن جو مشخص ميشود دردي از خانواده نوروزي دوا نميكند؛ پيشنهادي مثل تمديد قرارداد نوروزي براي يك سال ديگر، آن هم در حالي كه كاپيتان تازه درگذشته پرسپوليس تا به امروز يك ميليارد تومان از باشگاه بابت قرارداد امسال و سالهاي قبل طلب دارد و به نظر ميرسد پرداخت حق و حقوق او به مراتب ميتواند كمك بيشتري به خانواده داغديدهاش بكند تا مطرح كردن اين تزهاي فانتزي.
اوضاع كه آرام شود و كمكم همه از دور و بر خانواده نوروزي متفرق شوند، تازه سنگيني بار فراق او بر دوش خانوادهاش سنگيني ميكند؛ بر دوش زني كه حال بايد به تنهايي دو فرزندش را بزرگ كند. آن زمان است كه مشخص ميشود بايگاني كردن پيراهن نوروزي، تمديد قرارداد او براي يك سال ديگر يا عضويت هاني، پسر او در پرسپوليس نميتواند دردي از اين زن و فرزندانش دوا كند و تنها پرداخت حق و حقوق كاپيتان پرسپوليس است كه ميتواند روزهاي سخت آينده را اندكي قابل تحملتر كند. شعارهاي زيادي اين روزها با توجه به جو حاكم از زبان مسئولان پرسپوليس شنيده ميشود. شعارها و وعده و وعيدهايي كه به گوش جامعه ورزش آشناست و كاملاً مشخص كه به زودي به دست فراموشي سپرده ميشود. اما اي كاش به جاي اين وعدههاي رنگارنگ، آقايان امروز، همين امروز حق و حقوق نوروزي را به خانوادهاش ميدادند. حق و حقوقي كه براي باشگاه چندان سنگين نيست اما ميتواند كمكي باشد براي همسر داغديده نوروزي كه بايد بعد از اين بار زندگي را به تنهايي به دوش كشيده و فرزندانش را در فقدان شريك زندگياش بزرگ كند و در اين راه به حق و حقوق شوهرش نياز دارد. در واقع باشگاه پرسپوليس همين كه حق واقعي نوروزي را بدهد، كفايت ميكند و برنامههاي فانتزي كه آقايان يكي پس از ديگري مطرح ميكنند پيشكش خودشان باشد.