کد خبر: 744514
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۳۹۴ - ۲۰:۴۸
نفيسه ابراهيم‌زاده‌ انتظام
امروز روز جهاني معلم است و به همين مناسبت بسياري از افراد به گونه‌اي خواسته‌اند اين روز را پاس بدارند و به مناسبت اين روز پيام صادر كرده‌اند اما كساني كه روز جهاني معلم را به جامعه فرهنگيان كشور و مردم يادآوري مي‌كنند، خود به نقش معلم مسلمان ايراني در مختصات جهاني تعليم و تربيت بي‌توجهند.
بهتر است قبل از طرح موضوع، به اين سؤالات منصفانه پاسخ دهيم. آيا حداقل در طول سال‌هايي كه تلاش كرديم نظام تعليم و تربيت را اسلامي كنيم، به نقش و جايگاه معلمان ايراني و مسلمان فراتر از مرزهاي جغرافيايي و فرهنگي توجه شده است و رسالت آنها را در گسترش فرهنگ اسلامي و ايراني ترسيم و تفهيم كرده‌ايم؟ آيا براي معلمان كشور ما جايي و نقشي در برنامه‌ها و سياستگذاري‌هاي تمدن‌ساز و برنامه‌هاي بالادستي ديده شده است؟ آيا وقتي از اهميت دوران ابتدايي و اثرگذاري تربيتي معلمان پايه‌هاي ابتدايي و مقطع دبستان سخن مي‌گوييم با تعيين يك جايگاه در‌خور، براي اين اثرگذاري در عمل اقدامي كرده‌ايم؟
در مقابل تا جايي كه امكان داشته معلمي را از عشق خالي و به يك حرفه تبديل كرده‌ايم. شغلي كه در شرايط حاضر كه استخدام رسمي در دولت نيست، به عنوان تنها گزينه خانواده‌ها براي اشتغال تضمين شده فرزندان‌شان مطرح مي‌شود و كارجويان در پذيرش اين شغل جنبه‌هاي معيشتي و تأميني آن را در نظر مي‌گيرند تا مسئوليت‌هاي قدسي، انسان‌ساز، الهي و تربيتي آن را.
البته مواردي كه ذكر شده يا مي‌شود در مورد تمام معلمان صدق نمي‌كند و هستند معلماني كه باور دارند معلمي شغل انبيا است و براي آن از جان و دل مايه مي‌گذارند اما وجود يك مورد از تناقضات در زمينه ماهيت معلم در جامعه‌اي كه در سر سوداي بازسازي تمدن ايراني – اسلامي و پرچمداري علم و فرهنگ و اخلاق را دارد بايد مورد مطالعه قرار گيرد. معلم چنين جامعه‌اي نبايد به عنوان كارمند رسمي اعتبار خود را در ازاي دريافت مبلغي گرو دريافت تسهيلات بانكي سايرين بگذارد.
معلم چنين جامعه‌اي نبايد مدام دغدغه بيمه تكميلي و بيمه طلايي و پاداش پايان خدمت و در برگيري قانون مديريت خدمات كشوري را داشته باشد. معلم چنين جامعه‌اي نبايد بدون برنامه و از بين متقاضيان فارغ‌التحصيل دانشگاه‌ها انتخاب شود كه بدون برنامه و هدف و البته انگيزه مدركي گرفته‌اند و الان دنبال كاربرد آن در بازار كار مي‌گردند. اين شيوه جذب و پذيرش براي مشاغلي كه از حساسيت كمتري برخوردارند هم منسوخ شده است. براي معلمان چنين جامعه‌اي نبايد حق سكوت تعريف كرد كه در مقابل هر بار اعتراض به شرايط، پايه‌اي به سقف حقوق و مزاياي آنها افزوده شود.
نتيجه حاكميت اين نگاه اين است كه معلم از يك فرد به عنوان كسي كه رسالت پيامبري دارد و خلاق و پويا است و متخلق به اخلاق و ادب اسلامي است و در عمل دانش‌آموزانش را به علم و ادب اسلامي تشويق مي‌كند، به موجودي ديواني، منفعل و فرهنگ‌پذير تا تأثيرگذار فرهنگي تبديل مي‌شود.  معلم مستقل مبتكر شرايط را تغيير و قدرت بسط يد به آموزش و پرورش مي‌دهد. اعتبار و صلاحيت اجتماعي وي فراتر از اين است كه به يك مواجب‌بگير براي خدماتش تبديل شود. حد كارمندي براي معلم سقوط است.
از طرف ديگر تا اسمي از جهاني شدن مي‌آيد احراز معيارهاي جهاني مسئله ما مي‌شود، يعني هنوز ترسيمي كاربردي از جهاني كه ايده‌آل ما است نداريم تا در آن نقش هر يك از اجزا را متصور شده و تعيين كنيم. براي ما هنوز جهاني شدن با جهاني فكر كردن يك معنا را مي‌دهد و اين در مورد دستگاه تعليم و تربيت يك تهديد است؛ تهديدي كه كافي است دامن معلمي را بگيرد تا ديگر چيزي از آموزش و پرورش نماند، يعني اگر يكي از تهديدهاي بالقوه (كه اتفاقاً در اين مورد به خصوص داخلي‌اند) در مورد معلمي به صورت بالفعل درآيند ما خيلي بيشتر از آنچه در تصور بيايد، باخته‌ايم. هر چقدر هم پيشينه انديشه‌اي و مباني قوي داشته باشيم و هر‌چقدر هم كه مقصد اين انديشه‌هاي ناب، مستعد و سلامت باشند، مسير درست انتقال را از دست داده‌ايم. فكر مي‌كنيد تا چه اندازه مجريان و برنامه‌ريزان عرصه تعليم و تربيت راهبردي نقش معلمي را در عمل جدي گرفته‌اند؟
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار