کد خبر: 744463
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۳۹۴ - ۱۶:۴۵
بررسي تحولات سوريه، يمن و فلسطين در گفت‌و‌گو با سيد‌احمد دستمالچيان، سفير سابق ايران در لبنان و اردن

سرويس بين‌الملل

به دنبال حضور نظامي بي‌سابقه روس‌ها در سوريه، برخورد غرب نيز نسبت به دولت دمشق تغيير يافته است. مقامات واشنگتن ابتدا با صدور بيانيه‌هاي شديداللحن عليه حضور نظامي مسكو در سوريه موضع گرفتند ولي شكست آموزش گروه‌هايي كه امريكا آنها را مخالفان ميانه‌رو مي‌نامد، ائتلاف به رهبري امريكا را مجبور كرد نحوه برخورد خود را تغيير دهد. كشورهايي كه هر يك به نوعي در وخيم شدن اوضاع سوريه در پنج سال گذشته نقش داشته‌اند در حال تغيير رويه و قبول بشار اسد هستند. سيد‌احمد دستمالچيان، سفير سابق جمهوري اسلامي ايران در لبنان و اردن، مي‌گويد:‌«حضور نظامي روسيه بر اساس اجماع جهاني براي مقابله با تروريست‌ها انجام شده و عمليات نهايي عليه تكفيري‌ها استراتژيك است». به گفته دستمالچيان، ماهيت نظام سوريه و بشار اسد يكي است و اگر اسد كناره‌گيري كند شيرازه نظام از هم فروپاشيده و تروريست‌ها قدرتمندتر خواهند شد. او درباره يمن نيز معتقد است كه عربستان در باتلاق يمن فرو رفته و در عرصه ميداني كاري از پيش نخواهد برد. گفت‌و‌گوي «جوان» با دستمالچيان را بخوانيد.

همانطور كه مي‌دانيد روسيه حضور نظامي خود را در سوريه براي كمك بيشتر به دولت دمشق تقويت كرده است. به نظرتان در شرايط كنوني دليل حضور تمام عيار مسكو در سوريه چيست؟ چراكه سه سال پيش زماني كه احتمال سقوط دمشق به دست تروريست‌ها وجود داشت روسيه وارد فاز نظامي نشد و فقط به حمايت ديپلماتيك از دولت سوريه اكتفا كرد ولي اكنون بدون توجه به مخالفت‌هاي غرب وارد سوريه شده است؟

باتوجه به تحولات متعددي كه در منطقه رخ داده و بحران‌هايي كه تروريست‌هاي داعش در منطقه به وجود آورده‌اند پايان دادن به اين بحران‌ها لازم است و به نظر مي‌رسد كل جامعه بين‌المللي موافق اقدام عليه تروريست‌هاست تا اين موج بي‌ثبات‌كننده در منطقه تحت كنترل قرار بگيرد. غرب، روسيه و متحدانش از جمله ايران روي اين موضوع توافق دارند كه مسئله تروريسم را بايد از بين ببرند. براي اينكه چگونه اين كار انجام شود كشورهاي مختلف و صاحب نفوذ نقش‌هاي مختلفي را بازي مي‌كنند ولي اجماعي به وجود آمده است كه مسئله تروريسم به طور جدي مورد بررسي قرار گيرد كه چگونه داعش را كنترل كنند. دليل اينكه روسيه در سوريه وارد فاز نظامي شده براي اين است كه بندر طرطوس در سوريه پايگاه قديمي و تنها بندري است كه روسيه توسط آن به آب‌هاي آزاد راه دارد و سعي مي‌كند با همه توان آن را حفظ كند. حضور نظامي مسكو هم تضميني براي بقاي نظام سوريه و هم در راستاي مبارزه با داعش است.

برخي معتقدند روس‌ها با ورود نظامي به سوريه، به طور اعلام نشده‌اي مي‌خواهند از بشار اسد عبور كنند. به اين معني كه ديگر ماندن و رفتن اسد براي روسيه بي‌معنا مي‌شود، چون ماهيت نظام تغيير‌ناپذير است. اين تحليل را چقدر قبول داريد؟

بحث‌هاي مختلفي در اين زمينه وجود دارد ولي آخرين مواضعي كه روسيه در قبال تحولات سوريه نشان داده اين است كه تا زماني كه تروريست‌ها در سوريه حضور دارند بحث‌ها بر سر تغيير بشار اسد كار عبث و بيهوده‌اي است و به نتيجه نخواهد رسيد. زيرا مبارزه با تروريست‌هاي تكفيري بايد توسط دولت سوريه و به ويژه اسد انجام شود و الان نمي‌توانند حين مبارزه با تروريست‌ها مهره‌اي را تغيير دهند. اين چيزي است كه همه روي اين مسئله متفق‌القول هستند و حتي غربي‌ها هم روي اين موضع اتفاق نظر دارند. حتي غرب بر سر ماندن اسد تا زمان دوره انتقالي نيز توافق كرده است.

اگر آنطور كه روس‌ها مطرح مي‌كنند طرحي براي دوره انتقالي وجود داشته باشد، پيش‌‌بيني شما از نقش اسد در چنين دوره‌اي چيست؟

مسلم است كه بشار اسد سركار باقي مي‌ماند تا بتواند به مبارزه با تكفيري‌ها بپردازد و با حفظ يكپارچگي نظام مبارزه را به سرانجام برساند. اگر اسد در شرايط كنوني كنار گذاشته شود شيرازه نظام از بين خواهد رفت. در شرايط كنوني اسد بهترين گزينه براي مبارزه با تروريست‌ها است. اينكه در آينده چه اتفاقي رخ مي‌دهد بايد منتظر ماند و ديد.

اساساً شخص اسد براي ايران چقدر مهم است؟ آيا آنطور كه برخي مطرح مي‌كنند، نمي‌شد از ابتداي بحران با حفظ ماهيت نظام سوريه، تغيير اسد را ساماندهي كرد؟

هيچ فرقي بين اسد و ماهيت نظام سوريه وجود ندارد و اين دو به هم وابسته هستند. اسد از لحاظ خانداني يك كاريزمايي دارد و اين كاريزما در داخل حزب بعث كاملاً جاافتاده است و چون نظام سوريه اصالتاً بعثي است بين اسد و نظام بعثي هيچ فرقي وجود ندارد و اين حزب است كه امور را اداره مي‌كند. چرا مهره‌اي كه كار را به پيش مي‌برد بايد عوض شود؟ در شرايط فعلي كوچكترين تغيير در نظام سوريه بحران‌هاي بزرگي را در دستگاه نظام سوريه به وجود مي‌آورد كه نمي‌توان آن را كنترل كرد. اگر نظام اسد از هم فروبپاشد كاملاً مسئله معارضان مسلح و تكفيري‌ها روي زمين باقي مي‌ماند و حوادثي در منطقه رخ مي‌دهد كه آينده آن نامعلوم است. نمونه بارز چنين تحولي را در ليبي مشاهده كرديم و اگر دو كشور را با هم مقايسه كنيم متوجه اهميت قضيه مي‌شويم. زماني كه معمر قذافي، رهبر سابق ليبي در اين كشور به دست انقلابيون كشته شد ساختار ليبي از هم پاشيد و الان معلوم نيست چه كسي در ليبي حكومت مي‌كند و اگر اسد تغيير كند اين مسئله در سوريه نيز تكرار خواهد شد.

برخي معتقدند ولاديمير پوتين، رئيس‌جمهور روسيه از جانب اوكراين تا حدي خيالش راحت شده و فرصت را مناسب ديده تا در سوريه نيز نقش مؤثري ايفا كند. شما تا چه حد اين تحليل را قبول داريد؟ اساسا آيا مي‌شود اوكراين و سوريه را به هم ربط داد؟ البته ممكن است جواب دهيد كه در روابط بين‌الملل همه متغير‌ها به هم وابسته است، ولي منظورم ارتباط جدي است؟

سوريه از آخرين پايگاه‌هاي روسيه در خاورميانه است كه به دليل جايگاه استراتژيك و بسيار مهمي كه در تحولات خاورميانه دارد به همين خاطر، از همان روز اول شروع بحران سوريه، مسكو به خصوص شخص پوتين اعلام كرد كه ما به هيچ وجه سوريه را رها نمي‌كنيم و اين حاكي از اهميت دمشق براي روسيه است. پايگاه دريايي طرطوس تنها پايگاه خاورميانه‌اي روسيه است كه در آب‌هاي آزاد قرار دارد و روسيه از طريق اين بندر مي‌تواند تمامي تحركات و رفت‌و‌آمدها را در منطقه كنترل كند. اگر اين بندر از دست روسيه خارج شود بسياري از تحركات در منطقه از ديد روسيه مخفي خواهد ماند و از اين‌رو حفظ اين پايگاه، استراتژيك است. پوتين براي اينكه بتواند در معادلات خاورميانه جايگاهي داشته باشد سوريه را در اختيار گرفته و با اين برگ مهم بازي مي‌كند و طبيعي است كه در رابطه با سوريه حساسيت لازم را انجام بدهد. اينكه پوتين اهميت اوكراين و سوريه را همتراز كرده باشد بستگي به تحولاتي دارد كه در آينده رخ مي‌دهد.

الان حضور روسيه در سوريه صرفاً به خاطر اين است كه دولت بشار اسد را حفظ كرده و تقويت كند تا تروريست‌ها را نابود كنند. طبيعي است كه در بسياري از محافل كارشناسي از نگراني نسبت به آينده سوريه صحبت‌هايي مي‌شود ولي در حال حاضر اين مسئله در همين حد است. ايران نيز با روسيه هماهنگي لازم براي عمليات ميداني دارد و دو كشور يك اتاق عمليات مشترك عليه تروريست‌ها ايجاد كرده‌اند.

برخي مقامات روس اعلام كرده‌اند كه احتمالاً عمليات ضد تروريستي نيروهاي روسيه در سوريه از ماه اكتبر سال جاري ميلادي شروع خواهد شد. به نظرتان اين عمليات در چه سطحي خواهد بود؟ آيا تمام عيار خواهد بود يا اينكه مستشاران روسيه به ارتش سوريه تنها مشاوره‌هاي نظامي خواهند داد؟

به نظر مي‌رسد در مرحله اول تا آنجايي كه ممكن است روس‌ها دولت سوريه را تقويت كنند و خودشان به طور مستقيم وارد عمل نمي‌شوند. اما چيزي كه مهم است تصميمي كه روس‌ها براي نابودي تروريست‌ها گرفته‌اند استراتژيك است كه به مرحله ظهور مي‌رسد و در مقطع زماني خاصي انجام خواهد شد. اين تصميم براي نابودي نهايي تروريست‌ها اتخاذ شده است.

چقدر احتمال مي‌دهيد ايران بعد از پرونده «برجام» با امريكا بر سر سوريه وارد گفت‌و‌گو شود؟ اصلاً به نظر شما در شرايطي كه وارد همكاري امنيتي با روس‌ها و... در سوريه (و عراق) شده‌ايم، ورود به مذاكره با امريكا به نظرتان به نفع ما است؟

اين مسئله بارها از طرف مقامات مسئول اعلام شده است كه چنانچه امريكا در پرونده هسته‌اي همكاري كند از اينكه در بعضي پرونده‌ها از جمله سركوب تروريست‌ها در منطقه وارد عمل شود، بستگي به نوع رفتار امريكا دارد. در شرايط فعلي چون هنوز چيزي مشخص نيست پس سخن گفتن از اين همكاري و هماهنگي زود است.

در هفته‌هاي اخير مواضع غربي‌ها نسبت به بشار اسد تغيير يافته و آنها از خروج آبرومندانه اسد از قدرت سخن گفتند. اصلاً تا چه حد به چيزي به اسم خروج آبرومندانه اسد اعتقاد داريد؟

تا چندي پيش همه غرب خواستار حذف اسد از صحنه قدرت سوريه بودند ولي براي حفظ آبروي خودشان طرح خروج آبرومندانه را مطرح مي‌كنند. آنچه مسلم است در شرايط كنوني اسد بايد باشد تا روند مبارزه با تروريست‌ها به خوبي انجام شود و هيچ راه‌حل ديگري وجود ندارد.

چه عواملي در تغيير نگرش غرب و متحدان منطقه‌اي‌اش نسبت به سوريه مؤثر بوده است؟

مهم‌ترين دليل اين است كه تروريست‌هاي داعش به شدت منطقه را ناامن كرده‌اند و نشان داده‌اند كه نيروي قابل اتكايي نيستند و اين نگراني به وجود آمده كه اگر آينده سوريه در دستان اين گروه‌ها قرار گيرد كل منطقه بي‌ثبات و ناامن خواهد شد و تمام منافع غرب مورد تهديد قرار خواهد گرفت. لذا در وسط راه به اين نتيجه رسيدند كه نبايد از تروريست‌ها حمايت كنند. به نظر مي‌رسد امريكا با توجيهات بسيار غلط و خطاهاي استراتژيكي كه عربستان انجام داد و نسبت به سيگنال‌هايي كه به واشنگتن مي‌رسيد فريفته و وارد معركه سوريه شد.

واشنگتن بر اين باور بود كه با كمك عربستان مي‌تواند معادلات سوريه را تغيير دهد ولي پس از مدتي ديد كه عربستان از تشكيلات تروريستي حمايت مالي و لجستيكي مي‌كند و به همين خاطر در وسط راه تغيير نگرش داد. وزن استراتژيكي هم نداشت كه منطقه را به دست بگيرد و اينكه بتواند در سوريه دولت‌سازي كند. از طرفي، بين گروه‌هاي مسلح نيز اختلافات اساسي وجود دارد و آنها با همديگر درگير هستند و به اين جمع‌بندي رسيدند كه نمي‌توانند روي تروريست‌ها سرمايه‌گذاري كنند.

در روزهاي اخير اخباري منتشر شده است كه نشان مي‌دهد چين نيز براي كمك به نيروهاي روسيه و سوريه يك ناو هواپيمابر به طرطوس فرستاده است. به نظرتان چين در سوريه به دنبال چيست؟

الان يك اجماع بين‌المللي براي مبارزه با تروريست‌ها ايجاد شده است و حتي گروه 1+5 خواسته است كه با ايران جلسه‌اي درباره سوريه برگزار كند و علاوه بر برنامه هسته‌اي ايران، تحولات سوريه را نيز مورد بررسي قرار دهد. الان اجماعي انجام شده كه دولت سوريه را تقويت كنند تا تروريست‌ها را نابود نمايند و حضور چين در سوريه نيز در حمايت از موضع روس‌ها در مقابل تكفيري‌هاست.

اگر اين فرضيه را مطرح كنيم كه اگر روسيه با كمك ايران و حزب‌الله بتواند تروريست‌ها را از سوريه عقب رانده و ثبات را به اين كشور بازگرداند آيا در آن صورت مسكو حاضر به پذيرش خواسته‌هاي غرب و متحدانش خواهد شد يا نه؟ زيرا در اين صورت دليلي بر پذيرش خواسته‌هاي غرب وجود ندارد؟

سياست يك امر سيالي است و منافع كشورها در اين جريان سيال تعريف مي‌شود و متغير است. هر كشوري بايد منطبق با منافع ملي خودش تصميم بگيرد و نقاط قوت، ضعف، تهديدات و فرصت‌ها را شناسايي و بر اساس آن برنامه‌ريزي كند. اينكه صرفاً به يك كشور اعتماد كامل داشته باشيم از پختگي و تجربه سياسي به دور است و مسلماً منافع روسيه با ايران و سوريه و ساير كشورها متفاوت است. الان منافع مشترك كشورها اين است كه تكفيري‌ها را سركوب كنند تا خاورميانه امنيت بيشتري داشته باشد و اينكه در آينده چه رخ مي‌دهد بايد منتظر بمانيم.

در روزهاي اخير منابع روسي و عراقي اعلام كرده‌اند كه يك ستاد اطلاعاتي و امنيتي بين ايران، روسيه و سوريه براي مقابله با داعش در بغداد تشكيل شده است. هدف از تأسيس اين ستاد چيست؟

طبيعي است كه براي مبارزه با تروريست‌ها اتاق عملياتي تشكيل شده تا هماهنگي كامل بين نيروهايي كه در صحنه ميداني حضور دارند ايجاد شود و عمليات موازي و اشتباهي انجام نشود. اين اتاق عمليات بيشتر براي هماهنگي ميداني و فرماندهي است كه خطوط كلي را با هم هماهنگ كنند.

همانطور كه مستحضر هستيد نيروهاي ائتلاف عربي در هفته‌هاي اخير نبرد زميني عليه نيروهاي يمني را آغاز كرده‌اند ولي تاكنون به نتيجه دلخواه كه همان اشغال صنعا، پايتخت يمن بود نرسيده‌اند و حتي در استان مأرب كه كانون تجمع نيروهاي ائتلاف است تلفات زيادي را متحمل شده‌اند. به نظرتان آيا عربستان و متحدانش صنعا را اشغال خواهند كرد يا اين يمني‌ها هستند كه نيروهاي ائتلاف را زمين‌ گير كرده و آنها را به عقب‌نشيني از مواضع خود وادار خواهند كرد؟

عربستان از هفته اول متوجه شد كه خطاي بسيار بزرگي در يمن مرتكب شده است. عربستان با بحراني كه در سوريه ايجاد كرد و برخي كشورها مثل تركيه را با خود هماهنگ كرد محاسباتش اين بود كه با حمايت از گروه‌هاي تروريستي بشار اسد را تحت فشار قرار دهد كه در نهايت موفق به انجام آن نشد. در ادامه اختلافات عميقي بين عربستان، تركيه و قطر رخ داد و ائتلاف اول عليه سوريه شكست خورد و پس از آن تحولات مصر باعث دوري تركيه و عربستان از يكديگر شد. مقاومت خوبي كه نيروهاي سوريه و عراقي در مقابل تروريست‌ها بروز دادند عربستان را براي رسيدن به اهدافش در منطقه ناكام گذاشت.

همه تحركات عربستان در منطقه باعث ضعف آل‌سعود و نفرت مردم منطقه عليه اين رژيم شده است. رژيم سعودي‌ در يمن نيز خطاهاي خود را تكرار كرد و در ابتدا فكر مي‌كرد در عرض يك هفته با بمباران هوايي مي‌تواند پيروز شود ولي الان با گذشت شش ماه از حملات هوايي و نابودي تأسيسات زيربنايي در يمن تنها نتيجه جنگ كشتار مردم بي‌گناه بوده است و هيچ كس با جنايات اين رژيم مخالفت نمي‌كند. به نظرم، عربستان يك حالت رواني پيدا كرده و خودش را به در و ديوار مي‌زند و به هيچ وجه نمي‌تواند در عرصه زميني در يمن پيروز شود. چون با توجه به موقعيت جغرافيايي و سوق‌الجيشي يمن نمي‌تواند عمليات زميني را انجام دهد و عربستان نيز به اين مسئله آگاه است.

با توجه به افسران ترسويي كه عربستان دارد امكانات خود را از دست خواهد داد و نمي‌تواند با نيروي زميني اهدافش را پيش ببرد. از طرف ديگر، نيروهاي انصارالله روي زمين مسلط هستند و با هشياري كامل برخورد مي‌كنند و جواب قاطع و كوبنده‌اي به حملات نيروهاي ائتلاف داده‌اند. حمله موشكي دقيق يمني‌ها به مواضع نيروهاي ائتلاف در استان مأرب ضايعه دردناكي براي عربستان و متحدانش بود كه سردرگمي ائتلاف عربي را در پي داشت. حملات انصارالله حساب شده و دقيق است و حتي عمليات زميني در استان‌هاي جيزان و مرزهاي جنوبي عربستان انجام مي‌دهند و بر اوضاع ميداني مسلط هستند و عملاً استان‌هاي جنوبي عربستان سقوط كرده‌اند.

با ادامه حملات نيروهاي ائتلاف عليه يمن آيا انصارالله گزينه‌هاي استراتژيك را عملي خواهد كرد؟ همان چيزي كه عبدالملك الحوثي رهبر انصارالله پيشتر آن را مطرح كرده بود؟

هر چه عربستان بيشتر در يمن بماند برايش بسيار خسارت بار خواهد بود. عربستان هم از لحاظ حيثيتي و اعتباري خود را تضعيف مي‌كند و هم اينكه ادامه جنگ هزينه‌هاي مالي به همراه دارد. تاكنون چيزي حدود 120 ميليارد دلار در اين شش ماه صرف جنگ يمن شده است و اين مسئله فشارهاي اقتصادي ايجاد كرده و كسري بودجه را به همراه خواهد داشت و در نهايت مردم به مشكلات واكنش نشان خواهند داد.

الان اختلافات جدي بين شاهزادگان داخلي سعودي براي عدم ادامه جنگ در يمن ايجاد شده است و امريكا سعودي‌ها را تحت فشار قرار داده كه هر چه زودتر بحران يمن را تمام كند. زيرا پس لرزه‌هاي جنگ يمن رژيم آل سعود را از درون دچار فرسايش خواهد كرد و عربستان به دنبال اين است كه آبرومندانه از جنگ يمن خارج شود.

به تحولات فلسطين نيز نگاهي بيفكنيم. در هفته‌هاي اخير دور جديدي از حملات صهيونيست‌ها به مسجدالاقصي شروع شده و صدها تن از فلسطينيان در درگيري با نظاميان صهيونيست زخمي و دستگير شده‌اند. هدف اسرائيل از يورش به مسجدالاقصي چيست؟ آيا همانطور كه فلسطينيان مي‌گويند رژيم صهيونيستي به دنبال تقسيم زماني و مكاني مسجدالاقصي است يا دلايل ديگري در پس اين يورش‌ها نهفته است؟

طبيعي است كه رژيم صهيونيستي در فضاي غبار‌آلودي كه در منطقه ايجاد شده بتواند طرح‌هاي خود را به سرانجام برساند. از ديرباز رژيم صهيونيستي چشم طمع به مسجدالاقصي داشت و الان بهترين فرصت براي اين رژيم فراهم شده تا بتواند در فضاي ناامن و بي‌ثبات خاورميانه اهدافي را عملي كند. در شرايط كنوني به جاي اينكه توجهات جهان اسلام به طرف رژيم صهيونيستي و خطراتي كه از سوي اين رژيم وجود دارد متمركز شود و نيروهاي مقاومت اين رژيم را مهار كنند با هماهنگي اسرائيل و عربستان اين توجهات به سوي جامعه اسلامي و مقابله با تكفيري‌ها متمركز شده است. مي‌بينيم كه درگيري داخلي در منطقه نيروهاي مردمي و محور مقاومت را روز به روز تضعيف مي‌كند و تواني كه بايد عليه جنايات رژيم صهيونيستي به كار گرفته مي‌شد براي مقابله با منازعات داخلي و تروريست‌ها صرف مي‌شود. ﻣﻨﻂﻘﻪﺩﺭﺣﺎﻝ ﮔﺬاﺭ اﺯ ﻧﻆﻢ ﻗﺪﻳﻢ ﺑﻪ ﻧﻆﻢ ﺟﺪﻳﺪ است. ﺩﺭاﻳﻦ ﺷﺮاﻳﻄ ﻫﻤﻪ ﻛﻨﺸﮕﺮاﻥ ﻣﻮﺛﺮ ﻣﻨﻂﻘﻪ اﻱ ﻭﺑﻴﻦ اﻟﻤﻠﻠﻲ اﺯﺟﻤﻠﻪ اﻳﺮاﻥ ﺳﻌﻲ ﺩاﺭﻧﺪ ﺩﺭ ﺷﻜﻞ ﮔﻴﺮﻱ این ﻧﻆﻢ ﺟﺪﺑﺪ ﺟﺎﻱ ﮔﻴﺮﻱ ﻛﻨﻨﺪ. ﻟﺬا ﺑﻪ اﻳﻦ ﺯﻭﺩﻱ ﻣﻨﻂﻘﻪ ﺭﻭﻱ ﺁﺭاﻣﺶ ﻭ ﺛﺒﺎﺕ ﺑه ﺨﻮﺩ ﻧﺨﻮاﻫﺪﺩﻳﺪ. ﺗﻮاﺯﻧﺎﺕ ﺟﺪﻳﺪ ﺑﺎ ﻣﺤﻮﺭﻫﺎﻱﺟﺪﻳﺪﻱ ﺩﺭﺣﺎﻝ ﺷﻜﻞ ﮔﻴﺮﻱ اﺳﺖ. ﺪﺭ اﻫﻤﻴﺖ ﺗﺤﻮﻻﺕ ﻫﻤﻴﻦ بس ﻛﻪ ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﻣﻨﻂﻘﻪﺩﺭ ﮔﺮﻭ ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﺗﺤﻮﻻﺕ ﺳﻮﺭﻳﻪ ﻭ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻳﺎﻓﺘﻦ ﻣﺎﺟﺮاﻱ ﺗﺮﻭﺭﻳﺴﺘﻲ ﺗﻜﻔﻴﺮﻳﻬﺎ اﺳﺖ.اﻤﺮﻭﺯﻩ، ﻣﺤﻮﺭ «ﺧﻴﺮ» ﺩﺭﺑﺮاﺑﺮﻣﺤﻮﺭ «ﺷﺮ» ﺗﻤﺎﻡ ﻗد ﻭ ﺑﻪ ﺷﻜﻞ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻴﺎﺭ ﺭﻭﺩﺭ ﺭﻭﻱ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮاﻳﺴﺘﺎﺩﻩ اند ﻭﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻧﺒﺮﺩﻱ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻴﺎﺭﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ.ﻣﺤﻮﺭﺷﺮ ﺑه ﺰﻋﺎﻣﺖ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﺳﺎﻳﺮ کشورهای مرتجع ﻣﻨﻂﻘﻪ ﻭ ﺑﺎ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻭﻫﺪاﻳﺖ اﻣﺮﻳﻜﺎ ﻭ اﺳﺮاﻳﺒﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭﻣﺤﻮﺭﺧﻴﺮ ﻭ ﻳﺎﻣﺤﻮﺭﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺑه ﺰﻋﺎﻣﺖ اﻳﺮاﻥ ﻭ ﺑﺎ ﻛﻤﻚ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﻴﺮﻭﻫﺎﻱ ﺟﻬﺎﺩﻱ ﺩﺭ ﺑﺮاﺑﺮ ﺁﻥ ﻣﺤﻮﺭ ﺷﺮ اﺯﺣﻴﺜﻴﺖ ﻭ ﻣﻮﺟﻮﺩﻳﺖ ﺧﻮﺩ ﺩﻓﺎﻉ می ﻜﻨﺪ ﻭﺗﻤﺎﻡ ﺩاﺩﻩ ﻫﺎﻱ ﻣﻴﺪاﻧﻲ ﺩاﻝ ﺑﺮ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺗﺮ ﻣﺤﻮﺭﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺩﺭ ﺑﺮاﺑﺮ ﻣﺤﻮﺭ ﺷﺮ اﺳﺖ.

 

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار