محيط سياسي، امنيتي، اقتصادي و حتي اجتماعي افغانستان، همچنان تحت تأثير طالبان و تحولات پيراموني آن است. هر چند با آغاز دور جديد گفتوگوهاي صلح ميان دولت افغانستان و طالبان با ميانجيگري پاكستان، احتمال برچيده شدن زمينههاي ناامني و بيثباتي در افغانستان به وجود آمد، اما با اعلام مرگ ملاعمر در آستانه دومين مرحله از مذاكرات صلح، به نوعي نه تنها گفتوگوهاي صلح به تعويق افتاد بلكه حملات و عملياتهاي انفجاري توسط طالبان جهت اثبات تداوم موجوديت خود افزايش يافت و حتي طالبان به تصرف ولسؤاليها (فرمانداري) و مناطقي از ولايات جنوب و شمال افغانستان دست زدند، البته پيش بينيهاي اوليه پس از اعلام مرگ ملاعمر اين بود كه اختلافات بر سر رهبري طالبان موجب تنشهاي دروني و انشعابات داخلي خواهد شد، چراكه افرادي نظير عبدالمنان هوتك و ملا يعقوب برادر و پسر ارشد ملاعمر و ديگر رهبران ارشد طالبان در ابتدا نسبت به شيوه برگزاري و نتيجه انتخابات براي تعيين رهبر جديد اين گروه را رد ميكردند اما به هر حال، بيعت اين افراد با ملا اختر منصور، به نوعي زمينه براي تثبيت رهبري جديد طالبان را فراهم ساخت، البته پس از مرگ ملاعمر، به هر دليل قومي يا سياسي، گروههايي كه خود را مستعد رهبري طالبان تلقي ميكنند، همچنان با رهبري ملااختر مخالفت خواهند كرد، هر چند اين احتمال وجود دارد كه موضعگيري چنين گروههايي بيارتباط با مديريت سرويسهاي اطلاعاتي كشورهاي منطقه نباشد.
واقعيت اين است كه احتمال انشعاب طالبان به دو يا چند گروه موافقان و مخالفان رهبري ملااختر منصور وجود دارد، اما با توجه به حمايتهاي سازمان اطلاعات پاكستان از رهبري ملا اختر منصور، طالبان همچنان به حيات خود ادامه خواهد داد، اما در كنار شاخه اصلي گروههايي از طالبان نيز فعال خواهند بود، به عنوان مثال گروه محاذ فدايي و گروه وابسته به ملادادالله و عبدالقيوم ذاكر و. . . مخالف مذاكرات صلح هستند و با رهبري ملااختر منصور نيز مخالفند؛ ولي گروههايي كه به دنبال مصالحه سياسي با دولت افغانستان به رهبري معتصم آغاجان و عبدالمنان نيازياند، طرفدار رهبري ملامنصور نيز ميباشند.
اين تحليل كه مرگ ملاعمر آغاز فروپاشي و نقطه پايان طالبان است، دور از واقعيت است و طالبان حداقل تا يكي دو سال آينده، همچنان در صحنه نبرد نظامي و سياسي افغانستان قدرت كنشگري خود را حفظ خواهند كرد، ولي تحولات محيطي به نوعي انعطافپذيري در رويكرد طالبان را به دنبال خواهد داشت. مهمترين تحولات محيطي مربوط به رويكردها و نوع بازي پاكستان در به كارگيري طالبان است كه بسيار تأثيرگذار است، البته اين اعتقاد هم وجود دارد كه به تدريج و در طول اين دو سال به ويژه پس از به نتيجه رسيدن مذاكرات صلح طالبان با حكومت افغانستان، داعش يا هر گروه افراطي ديگر به نوعي از طريق تبليغات و عمليات رواني، بتواند فضاي گفتماني و سپس عملياتي طالبان را در افغانستان به نفع خود مصادره كند، بنابراين طالبان افغانستان تا دوسال آينده، در محور تحولات اين كشور باقي خواهد ماند و پاكستان نيز طالبان افغانستان را فضاي حياتي و تنفسي خود دانسته و همچنان به حمايت آن خواهد پرداخت، اما احتمال دارد بخشي از طالبان مخالف رهبري ملا منصور را در قالب گروه تروريستي داعش يا هر گروه ديگري ساماندهي، هدايت و كنترل كند. مطلب آخر اينكه با توجه به پرشتاب بودن تحولات منطقه، نميتوان به طور قطعي تحولات آينده را پيشبيني كرد، اما با اين حال شواهد فعلي نمايانگر چنين چشماندازي خواهد بود، البته به نظر ميرسد افغانستان هدف نهايي گروه تروريستي داعش نخواهد بود بلكه از آن به عنوان گذرگاهي استراتژيك براي رسيدن به آسياي مركزي و به ويژه تاجيكستان و سپس تركمنستان بهرهبرداري خواهد كرد.