وزارت ورزش و در رأس آن گودرزي، اين روزها تأكيد زيادي دارد به بسته بودن دست وزير براي اعمال نظر در مسائل فدراسيون فوتبال. وزير ورزش در واقع انتظار دارد اجازه هر گونه عزل و نصبي را در اين فدراسيون داشته باشد خصوصاً در حوزه رياست آن. حال آنكه در هيچ كجاي دنيا اين اجازه به دولتها براي اعمال نفوذ در امور فدراسيونها داده نميشود.
حساسيت فيفا
استقلال فدراسيونهاي فوتبال نسبت به دولتها، مهمترين مسئلهاي است كه فيفا روي آن تأكيد و حساسيت خاصي دارد و تخطي از آن، به معناي تعليق از فوتبال بينالمللي است. در واقع فيفا ميگويد اهالي فوتبال بايد براي فوتبال تصميم بگيرند نه دولتها يا هر شخص ثالثي. طبق اين مسئله كه به قانوني نوشته شده از سوي فيفا در آمده كه در اساسنامه فدراسيونهاي فوتبال كشورها نيز گنجانده شده، دست دولتها براي هرگونه اعمال نفوذ يا دخالتي كوتاه ميشود. بر اين اساس، انتخابات فدراسيونها، توسط مجمع برگزار ميشود و هرگونه عزل و نصبي نيز به همين روش انجام ميگردد و اگر غير از اين باشد، فيفا فوتبال آن كشور را تعليق خواهد كرد. در واقع ميتوان گفت فيفا جزيرهاي ساخته كه در آن تنها فوتبال است كه ميتواند فوتبال را اداره كند و حاضر نيست در اين زمينه از دستگاههاي دولتي، گروههاي سياسي و حتي صنعتي استفاده كند يا بهره ببرد و شايد همين نگاه تك محوري باعث شده تا امروزه فوتبال خود به يك صنعت تبديل شود؛ صنعتي پولساز و مستقل از هرگونه حمايتهاي دولتي.
انتخابات مستقل
اين مسئله باعث شده تا كشورهاي صاحب سبك در فوتبال، دخل و خرج خود را از دولت جدا كرده و به طور كاملاً مستقل اداره شوند. در واقع اكثر كشورهاي عضو فيفا به صورت كاملاً خصوصي اداره ميشوند. در اين كشورها رئيس فدراسيون طبق اساسنامهاي كه فيفا آن را تأييد ميكند براساس رأي اعضاي مجمع انتخاب ميشود. يعني به اين شكل كه انتخابات برگزار شده و اعضاي مجمع از بين كانديداهاي مستقل شركتكننده، يكي را براي نشستن بر صندلي رياست برميگزينند. شخصي كه هيچ ارتباطي به دولت ندارد و به طور مستقل توسط اعضاي مجمع انتخاب و به كار گمارده ميشود.
درآمدهاي غير دولتي
انتخاب شخصي مستقل از حمايتهاي دولتي و احزاب سياسي يا اقتصادي، باعث ميشود كه چشم فدراسيونهايي كه به اين شكل اداره ميشوند براي تأمين نيازهاي مالي ديگر به دست دولتها و احزاب مختلف نباشد. در واقع اين فدراسيونها با توجه به تكريم از قوانين فيفا، براي تأمين هزينههاي خود درآمدزايي ميكنند و از اين طريق به خودكفايي ميرسند تا نيازي به حمايتهاي دستگاههاي دولتي نداشته باشند. اين درآمدزايي از طرق مختلف چون فروش بليت، رايت و... تأمين ميشود كه گاه نه تنها ميتواند نيازهاي مالي و هزينههاي خود را تأمين كند، كه حتي ميتوانند از طريق دولت به ورزشهاي ديگر نيز كمك كنند. البته اداره شدن فدراسيونهاي فوتبال در كشورهاي اروپايي به اين معنا نيست كه دولتها هيچ گونه اعمال نفوذ يا كمكي به آنها نميكنند. گاه پيش ميآيد كه دولتها دخالتهايي نيز ميكنند اما اين به دور از چشم فيفاست كه محروميتي در پي نداشته باشد. هر چند اين دخالتها عموماً در خصوص انتخاب سرمربي تيم ملي يا نفر اول فدراسيون نيست اما كمكها، ميتواند در زمينه احداث ورزشگاه به عنوان پروژهاي ملي باشد كه نوعي كمك دولتي محسوب ميشود كه البته برخلاف قوانين فيفا نيز نيست.
پرداخت حق دولت
اداره شدن فدراسيونها به صورت خصوصي نه تنها باعث ميشود كه دست فوتبال از جيب دولت كوتاه شود، كه از طرق مختلف چون پرداخت ماليات، بهرههاي مالي نيز براي دولتها در پي دارد. اين بهرهبرداري مالي گاه فراتر هم ميرود به طور مثال در آلمان فوتباليها بايد هزينه نيروهاي امنيتي كه براي برقراري نظم در رقابتهاي فوتبال حاضر ميشوند را بپردازند. مسئلهاي كه نه تنها ثابت ميكند دست آنها از جيب دولت كوتاه است، كه نشان ميدهد فوتبال ميتواند به منبعي از درآمدهاي دولت تبديل شود آن هم بدون اينكه هيچ اعمال نفوذ و دخالتي را از دولت بپذيرد.