کد خبر: 736541
تاریخ انتشار: ۰۹ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۶:۳۲
محقق و كارشناس نهج‌البلاغه:
بي‌شك بعد از قرآن بيشترين آثار و تأليفات در ارتباط با كتاب شريف و ارزشمند نهج‌البلاغه نوشته شده است، زيرا نهج‌البلاغه تجلي شخصيت و عظمت امام‌ علي(ع) است.
معصومه طاهري
بي‌شك بعد از قرآن بيشترين آثار و تأليفات در ارتباط با كتاب شريف و ارزشمند نهج‌البلاغه نوشته شده است، زيرا نهج‌البلاغه تجلي شخصيت و عظمت امام‌ علي(ع) است. به‌همين خاطر اغلب نهج‌البلاغه را برادر قرآن مي‌دانند كتابي ارزشمند كه محصول سخنان امام‌علي(ع) در زمينه‌هاي مختلف است اما مطالبش با يكديگر تناقضي ندارند و هرچه بيشتر اين كتاب را بخوانيم بيش از پيش به ابعاد شگرف آن پي مي‌بريم؛ كتابي كه مانند قرآن نه تنها هيچ‌گاه كهنه نمي‌شود بلكه فرازماني است. مسعود امانلو محقق وكارشناس نهج‌البلاغه داراي كارشناسي ارشد از دانشگاه امام صادق(ع) در رشته علوم قرآني و حديث است كه در حال حاضر در مقطع دكتري علوم و معارف نهج‌البلاغه از دانشگاه كاشان مشغول به تحصيل مي‌باشد. وي مسئول دبيرخانه جبهه فرهنگي حجاب و عفاف نيز است. به دليل شناخت و مطالعه امانلو درباره كتاب ذي‌قيمت نهج‌البلاغه با وي گفت‌وگوي كوتاهي درباره اين كتاب ارزشمند انجام داديم.

آقاي امانلو! چرا از بين تمام گرايش‌ها و رشته‌هاي ديني و قرآني سراغ نهج‌البلاغه رفتيد و چه چيزي شما را به اين سمت هدايت كرد؟
اين كتاب ارزشمند، بي‌نظير وخاص است و نمي‌شود گفت مثل كتاب‌هاي ديگري چون اصول كافي، ‌وسايل الشيعه، مستدرك الوسايل و... است. نهج‌البلاغه داراي ساختاري منحصربه‌فرد است كه سيدرضي آن را هنرمندانه گردآوري و تنظيم كرده كه باعث تمايز آن از ساير كتب شده است. همين من را هدايت كرده تا درباره نهج‌البلاغه بيشتر بدانم و هر بار كه تحقيق و مطالعه پيرامون آن انجام مي‌دادم عطش و شوقم بيشتر مي‌شد.

اين وجه تمايز كه باعث منحصربه‌فرد بودن آن شده است چيست؟
سيدرضي با هنر خاصي كه داشته شرايط و مقتضيات زمان را در نظرگرفته و به كتاب ساختار و چينش خوبي داده است. كتاب درحوره فقه، معرفت، اخلاق و عقايد بيشتر نمود دارد. همين منجرشده تا نهج‌البلاغه بيشتر كتابي عقيدتي و اخلاقي باشد. او درحوزه فقه بسيار ورود پيدا نكرده است شايد اين به‌خاطر نگاه خاصش بوده است. سيدرضي هنرمندان نهج‌البلاغه را سه بخش كرده؛ خطبه‌ها، ‌نامه‌ها و حكمت‌ها كه درهربخش موضوعات سياسي، ‌اخلاقي، ‌اعتقادي و تربيتي مختصراً اشاره شده است.

يكي از سؤالاتي كه پيش مي‌آيد اين است كه سيدرضي چندسال بعد از امام علي(ع) مي‌زيست و دست به اين كاربزرگ و ماندگار زد چرا در زمان ائمه اطهار يا نواب خاص امام زمان(عج) چنين كاري انجام نگرفت؟
سيدرضي اولين كسي نيست كه اقدام به گردآوري و تنظيم سخنان و خطبه‌هاي امام علي(ع) كرده است. قبل از او هم كتاب‌هايي در اين‌باره نوشته شده ولي همان طوركه گفتم هنر خاص سيدرضي باعث منحصربه‌فردي و ماندگاري اثر گرديده است. او ساختار و شكل جديدي به كتاب داده كه آن را متمايز ساخته است. از جمله اينكه سيدرضي از نظر بلاغي بودن و زيبايي شناختي، كار را رعايت مي‌كند. انسان فطرتاً خواهان زيبايي است، لذا وقتي كلامي زيبا و آراسته باشد بيشتر جذب آن مي‌شود. شايد نويسندگان كتاب‌هاي قبل از نهج‌البلاغه سيدرضي كمتر به اين اصل و جنبه زيبايي شناختي پرداخته‌اند. مسئله ديگر اينكه سيدرضي برخي مطالب را در كتاب گردآوري و چيدمان كرده است. او بخشي از خطبه‌ها را در كتاب آورده؛ يعني بخش‌هايي كه مورد چالش مردم است خودش خطبه‌ها را مطالعه كرده و بعد آنهايي كه بيشتر با مردم دوران‌هاي مختلف سر و كار دارد را جدا نموده و همين نهج‌البلاغه را جذاب‌تر كرده است.

عمدتاً خطبه‌هاي امام علي(ع) را چه كساني نوشته‌اند و چقدر صحت دارند؟
يكسري افراد به نام كاتب بودند كه سواد خواندن و نوشتن خوبي داشتند. اينها در زمان پيامبر اسلام سخنان و احاديث حضرت را مي‌نوشتند. حتي در واقعه كربلا هم كاتباني بودند كه اتفاقات آن روز را نوشته‌ وثبت كردند. در كنار اين افراد حفاظ و قراء هم بودند. آنها حافظه‌هاي بسياري خوبي داشتند و كلام و خطبه‌هاي پيامبر و اهل بيت را خوب گوش مي‌دادند و حفظ مي‌كردند و براي كاتبان مي‌گفتند تا بنويسند. به نوعي مانند خبرنگاران امروز كه در نشست‌ها و سخنراني‌ها مي‌روند و مطالب را ثبت مي‌كنند.

سنديت كتاب نهج‌البلاغه تا چه ميزان است؟
يكي از مشخصه‌هاي بارز نهج‌البلاغه همين است كه سيدرضي اسناد را در كتاب نياورده است و همين باعث شده تا براي خيلي‌ها اشكال و ترديد ايجاد كند كه اين سخنان چه ميزان سنديت دارند و اصلاً مربوط به اميرالمومنين هستند يا نه. برهمين اساس علمايي آمده‌اند از روي نهج‌البلاغه كار تحقيقي انجام داده‌اند؛ يعني مطالب را پيدا كرده و مقايسه نمودند تا صحت و سقم آنها را بررسي كنند. اسنادي هم به دست آوردند؛ البته جداي از اين خود خطبه‌ها، نامه‌ها و حكمت‌ها به دليل محتواي قوي و تأثيرگذاري كه دارند براي انسان جاي شك نمي‌گذارند كه يك فرد عادي آنها را نگفته است.

از علماي مشهور قديم يا معاصر چه كساني بيشتر روي نهج‌البلاغه كار كرده‌اند؟
از اول پيدايش كتاب افرادي در زمينه‌هاي مختلف فعاليت داشتند مثلاً عده‌اي در زمينه شرح و‌ يكسري در عرصه تأييد اسناد مطالب. افرادي مانند ابن ميثم، ‌ميرزا حبيب‌الله خويي، علامه قطب‌الدين راوندي و... از معاصرين هم آيت‌الله مكارم شيرازي و علامه جعفري را مي‌توان نام برد.

برخي معتقدند مرحوم دشتي با ترجمه خاصي كه از نهج‌البلاغه داشته، انقلابي در اين اثر ارزشي ايجاد كرده است، نظر شما چيست؟
 بله بايد گفت دشتي ترجمه به روزي از نهج‌البلاغه ارائه كرده است. اينكه او مخاطب را خوب شناخته و كلام اهل بيت را با مهارت و زيبايي به او انتقال داده و به خوبي توانسته است ترجمه‌اي متناسب با محتوا و درك و فهم مخاطب داشته باشد همين هم باعث توفيق او بوده است.

شكي نيست كه كتاب، كتاب ارزشمندي است كه كلام شخص باارزشي را هم درون خود دارد.
به عنوان محقق چه چيزي در نهج‌البلاغه شما را بيشتر مجذوب مي‌كند؟
از يك طرف معارف عميق نهج‌البلاغه و از طرف ديگر مباحث توحيدي، فلسفي و اعتقادي كه در آن وجود دارد كتاب را جامعيت بخشيده و همين جامع و مانع بودن، نهج‌البلاغه را بسيار تأثيرگذار كرده است. از خواندن آن احساس خستگي نمي‌كنيم بلكه به دليل عمق و محتواي كتاب، شيريني و جذابيت خاصي در مطالب آن وجود دارد اين براي من خيلي جذاب است. مثلاً توصيف حيوانات براي من جالب است. حضرت علي (ع) به زيبايي و ظرافت خاصي ملخ يا مورچه را تشريح كرده‌اند كه انسان ناخودآگاه پي به عظمت و بزرگي خدا مي‌برد.

به عنوان محقق نهج‌البلاغه موانع آشنايي و ارتباط با اين كتاب نفيس را درچه مي‌دانيد؟
موانع متعددي وجود دارد. مهم‌تر از همه بايد زيبايي سخن اهل بيت را درك كنيم. امام رضا (ع) مي‌فرمايند: زيبايي سخن ما را به مردم برسانيد مردم ناخودآگاه جذب مي‌شوند. لذا بايد رسانه‌ها و مسئولان فرهنگي و ديني اين زيبايي را انتقال دهند. بنابراين از يكسو بايد فرهنگ كتابخواني تقويت شود و ازسوي ديگر روحانيون نقش مهمي دارند آنها بايد در منبرها و صحبت‌هاي خود اين زيبايي نهج‌البلاغه را به مردم انتقال دهند. بزرگترين مانع، غفلت ماست چرا بايد كتاب‌هاي عرفاني متقاضي زيادي داشته باشد، اما نهج‌البلاغه غريب بماند. بايد موضوعات مختلف نهج‌البلاغه را تشريح كرد و به كار برد.

چرا افرادي مثل جرج جرداق به قدري با نهج‌البلاغه مانوس بوده‌اند كه به گفته خودش 200 بار نهج‌البلاغه را خوانده است ولي اغلب ما با وجود اعتقاد و ارادت به امام علي (ع) كمتر سراغ نهج‌البلاغه مي‌رويم؟
اين يك حقيقت است ماهي تا زماني كه در آب است قدر آن را نمي‌داند. ما هم غرق در نعمت هستيم و از وجود معارف غني و باارزش اهل بيت و قرآن غافليم به‌ گونه‌اي كه اين منابع مهم مهجور مانده‌اند. حتي روايت داريم قرآن شكايت مي‌كند كه مهجور مانده است لذا تا وقتي كه تشنه نباشيم مانند جرداق مسيحي نهج‌‌البلاغه را عميق 200 بار نمي‌خوانيم و سراغ چنين آثاري نمي‌رويم. بايد احساس تشنگي و نياز كنيم اين يك حقيقت است كه موعظه و حكمت امام علي (ع) انسان را احيا مي‌كند. مطمئناً غير از نهج‌البلاغه و معارف اهل بيت چيز ديگري ما را سيراب نمي‌كند اگرهم سيراب شويم احساسي كاذب است نه واقعي. بنابراين وقتي اين مسئله را درك كنيم ناخودآگاه زنده مي‌شويم و انس مي‌گيريم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار