هفته گذشته روزنامه انگليسي گاردين به بهانه بازگشايي سفارت انگليس در ايران فهرست بلندي از جنايات دولت فخيمه بريتانيا عليه مردم مسلمان ايران و ديگر كشورهاي منطقه را اعلام و مطرح كرده بود كه بايد دولت انگليس نسبت به آنها عذرخواهي كند. در اين فهرست از بنيانگذاري خاندان آل سعود در دهه 1920 ميلادي كه به انحرافي عظيم در حركت مسلمانان تبديل شد تا كودتاي 28 مرداد 1332 (1953 ميلادي) كه به تقويت رژيم بيرحم و سفاك پهلوي انجاميد و حمايت امريكا و انگليس در هشت سال جنگ تحميلي صدام عليه ايران تا فجايع اين دو كشور در راهاندازي جنگهاي فرقهاي در منطقه غرب آسيا اشاره رفته است. در صحنهاي ديگر اما اوباما تلاش دارد در نامهنگاري با نمايندگان كنگره براي جلب نظر آنان براي تصويب «برجام» چهرهاي خطرناك، سركوبگر و حامي تروريسم از ايران به تصوير كشيده كه نه تنها امنيت رژيم صهيونيستي را تهديد ميكند كه ناقض حقوق بشر مردم خويش نيز هست.
حفظ ظرفيت عمليات رواني عليه مردم ايران به رغم به سرانجام رساندن مذاكرات هستهاي، از ويژگيهاي اصلي فضاي تبليغي و رسانهاي است كه اين روزها به بهانه زمينهسازي براي تصويب برجام، به تكيه كلام دولتمردان غربي به ويژه امريكا و انگليس تبديل شده است. در زمينه چرايي اين رفتار اگرچه به كرات سخن رفته است ولي ترديدي نميتوان داشت كه ريشه اصلي اينگونه برخوردها به نقطه ثقل اقتدار و عزت ايراني معطوف ميشود كه دشمنان به رغم يافتههايشان در روند مذاكرات هستهاي تلاش دارند با بهرهگيري از روشهاي ديگر آن را جبران كنند كه شاهد مثال آن عطش انگليسيها در بازگشايي سفارت يا درخواست امريكاييها براي گشايش دفتر حفظ منافع است كه متأسفانه با نظر مساعد برخي مسئولان نيز مواجه شده است. مقام معظم رهبري در سخنان هفته گذشته خود در جمع دولتمردان با رمزگشايي از اهداف دشمنان در دوران پسابرجام بر اين نكته تأكيد ميكنند كه اهداف خصمانه و صريح دشمنان در حرفها و نوشتههاي آنها قابل درك است و هيچكس نبايد فراموش كند كه جبهه دشمن با سلاح آماده در مقابل ملت و كشور موضع گرفته است و ما نيز بايد با جبههبندي دقيق به اقتضاي موقعيتهاي مختلف در مقابل دشمنان تصميمگيري و اقدام كنيم. ايشان سپس ميافزايند: اگر غفلت شود، ناگهان متوجه ميشويم كه دشمن در جاهايي رخنه كرده و مشغول كارهاي خطرناك فرهنگي، اقتصادي و سياسي است، بنابراين بايد كاملاً مراقب بود.
مبتني بر رهنمودهاي رهبري بايستههاي جبهه انقلاب را در عرصه پيشرو در چند مؤلفه اساسي ميتوان برشمرد:
1- عدم غفلت نسبت به دشمني امريكا و اهداف دشمن.
2- روشهاي دشمن ممكن است نو و جديد باشد، مسئولان سياسي، اقتصادي و فرهنگي توجه كنند كه مطلقاً در نقشه طراحي شده دشمن قرار نگيرند.
3- هوشياري نسبت به نفوذ دشمن؛ مسئولان هيچ توجهي براي اينكه نفوذ دشمن را سد نكنند و يا متوجه مصاديق آن نشوند نخواهند داشت و بايد به طور كامل نسبت به اين امر خطير حساسيت و آگاهي نشان دهند. ايشان حتي يكي از عرصههاي اين نفوذ را از مهد كودكها ميدانند.
4- لزوم مواضع انقلابي و صريح و بدون رودربايستي در مقابل دشمن. ايشان تأكيد ميكنند كه بايد در هر شرايطي در اتخاذ مواضع انقلابي صراحت داشت و صريح و بدون رودربايستي،در مقابل دشمن مواضع انقلابي و مباني امام بزرگوار را بدون ترس و خجالت بيان كرد.
5- لزوم حفظ يكپارچگي مردم، حفظ وحدت از پايههاي اصلي نظام اسلامي و از آرمانها و از عوامل اصلي پيروزي انقلاب اسلامي و تداوم آن بوده و هست. هر امري وحدت را خدشهدار كند و مردم را در برابر هم قرار دهد امري خطرناك و غيرقابل قبول است.
6- لزوم پرهيز از حاشيهسازي و تشتتآفريني،رهبري تأكيد مينمايند كه براي مراقبت از يكپارچگي جامعه، بايد از حاشيهسازي و تشتتآفريني دوري كرد و هيچ حرف و سخني كه وحدت را خدشهدار كند بر زبان نياورد. انقلاب اسلامي ايران به دليل ابتنا به ايمان و باور نيروهاي انقلاب و عمل هوشمندانه آنها، با تمامي حركتهاي انقلاب معاصر متفاوت است و به همين دليل آرمانهاي انقلاب نيز جز با عمل صادقانه و عمل به رسالت الهي اجزاي حكومت محقق نخواهد شد. به همين دليل و در شرايطي كه تمامي ظرفيتهاي نظام سلطه براي «مهار حركت انقلاب» و «تغيير در نظام اسلامي» بسيج شده است، طرح مطالبات بخشي و تحركات زودرس انتخاباتي تنها مخدوشكننده وحدت و انسجام ملي است و مفهومي جز بازي در ميدان دشمن نخواهد داشت.