يكم- تهديد ملت ايران به اقدام نظامي از سوي مقامات دولت ايالات متحده از سال 1382 تاكنون، بخش قابلتوجهي از ادبيات امريكاييها در قبال جمهوري اسلامي بوده است. متهمسازي ايران به تلاش براي ساخت سلاح هستهاي، بهانه تهديدات نظامي عليه جمهوري اسلامي بوده و امريكاييها در طول اين سالها، استفاده از گزينه نظامي را براي برچيدن صنعت هستهاي از كشورمان همواره مطرح ميساختند. در كنار امريكاييها، گهگاهي صهيونيستها با ادبيات تندتر در اين خصوص سخن گفته و با تأكيد بر به خطر افتادن امنيت رژيم صهيونيستي با پيشرفت برنامه هستهاي ايران، بمباران سايتهاي هستهاي جمهوري اسلامي را به عنوان تنها راه چاره به امريكاييها و اروپاييها گوشزد مينمودند. عاملان تهديد ايران به استفاده از گزينه نظامي، در مقاطعي از زمان طي 12 سال گذشته به گونهاي اظهارنظر ميكردند كه رسانههاي استكباري و صهيونيستي سخن از شمارش معكوس براي آغاز حمله به تأسيسات هستهاي و مراكز نظامي جمهوري اسلامي به ميان آورده و با انتشار اخبار تهاجم احتمالي براي فرارسيدن لحظه موعود، خود را آماده ميساختند.
دوم- به موازات به كارگيري ادبيات تهديد ايران از سوي امريكا و رژيم صهيونيستي، مقامات جمهوري اسلامي با صراحت و قاطعيت در قبال اين تهديدات واكنش نشان داده و اين واقعيت را نمايان ميساختند كه ملت ايران قادر به دفاع از خود در هر شرايطي است. به نمايش درآمدن عزم و اراده پولادين ملت مؤمن و انقلابي ايران در دوران دفاع مقدس در راستاي دفاع از خود، پيشرفتهاي دفاعي و نظامي جمهوري اسلامي مبتني بر تجارب دفاع مقدس در حوزههاي گوناگون و خصوصاً در قدرت موشكي و دستيابي به قدرت نظامي راهبردي در خليج فارس و درياي عمان، موقعيت خاص ژئواستراتژيك ايران، باز شدن ژئوپلتيك ايران از طريق اتحاد با عراق و سوريه و آشكار شدن قدرت جمهوري اسلامي در سواحل شرقي مديترانه، نمايش قدرت سرپنجههاي منطقهاي ايران در خلال جنگهاي 33روزه، 22 روزه، هشت روزه و 51 روزه و افزايش عمق راهبردي ايران با پديده بيداري اسلامي در منطقه مجموعه عواملي بود كه نشان ميداد جمهوري اسلامي از يك قدرت واقعي بازدارندگي نظامي برخوردار است و هر متجاوزي را از تجاوزش پشيمان خواهد ساخت. عبارت كوتاه رهبر حكيم و فرزانه انقلاب اسلامي از جايگاه فرماندهي كل قوا مبني بر اينكه اگر صهيونيستها دست از پا خطا كنند تلآويو و حيفا با خاك يكسان خواهد شد، از سوي تمامي كارشناسان غربي و صهيونيستي به عنوان يك «تهديد معتبر» ارزيابي شد.
واقعيت قدرت بازدارندگي جمهوري اسلامي، سبب شد امريكاييها و صهيونيستها، خود را ناتوان از رويارويي نظامي با ملت ايران ارزيابي و از هر نوع اقدام نظامي مستقيم عليه جمهوري اسلامي پرهيز كنند.
سوم- با آشكار شدن نشانههايي از عقبنشيني غرب از موضع پيشين خود مبني بر ضرورت برچيده شدن صنعت هستهاي ايران با پذيرش و تحمل چرخه سوخت در كشورمان در چارچوب يك توافق، سر و صداي مخالفان اين توافق به ويژه در امريكا بلند شد. مقامات كاخ سفيد طي ماههاي اخير، بخشي از وقت و انرژي خود را صرف توجيه مخالفان توافق هستهاي با ايران نموده و براي كار خود مبني بر پذيرش صنعت هستهاي در ايران رو به استدلال آوردهاند. مهمترين استدلال آقايان اوباما و جان كري در مصاحبهها، سخنرانيها و جلسات توجيهي با اعضاي كنگره، ناكارآمدي گزينه نظامي براي نابود كردن برنامه هستهاي ايران است. در واقع مقامات كاخ سفيد در حالي كه طي ساليان اخير همواره از روي ميز بودن گزينه نظامي سخن به ميان ميآوردند، اكنون خود بر غير معتبر بودن تهديدات ايالات متحده اعتراف و بر بيفايده بودن جنگ با ايران به منظور نابود كردن برنامه هستهاي جمهوري اسلامي تصريح مينمايند.
چهارم- بعد از اعلام جمعبندي مذاكرات وين و نزديك شدن زمان رسيدن به يك توافق هستهاي ميان ايران و گروه 1+5 با احتمال بسيار زياد، تهديدات امريكاييها مبني بر استفاده از گزينه نظامي عليه ايران به طور بيسابقهاي شدت يافت.
اگر در گذشته مقامات امريكايي هر چند هفته يا هر چند ماه يك بار، ايران را به استفاده از گزينه نظامي تهديد ميكردند و عمدتاً اين تهديدات نيز به شكل غيرمستقيم با بيان موجود بودن همه گزينهها روي ميز صورت ميگرفت، در روزهاي اخير هر روز يكي از مقامات كاخ سفيد از ادبيات تهديد عليه ايران استفاده مينمايد.
اما يك توافق اساسي ميان تهديد كنوني ايران در مقايسه با تهديدات قبلي وجود دارد و آن تفاوت در تعيين يك سررسيد 15 ساله براي عملياتي شدن تهديد است. تمامي كساني كه در امريكا اين روزها در راستاي توجيه توافق هستهاي با ايران از ناكارآمدي گزينه نظامي براي عقب راندن هستهاي جمهوري اسلامي سخن ميگويند، با تكرار عبارت «وجود گزينه نظامي همچنان روي ميز است»، ميگويند امريكا پس از 15 سال با پايان يافتن دوره توافق در موقعيت بهتري براي حمله نظامي به ايران قرار خواهد داشت!
پنجم- آيا اينچنين است و امريكاييهاي ناتوان و ضعيف در حمله نظامي به ايران طي 12 سال گذشته، با گذشت 15 سال از توافق هستهاي احتمالي در موقعيت بهتري براي تهاجم به ايران قرار ميگيرند؟ آيا امريكاييها در 15 سال ديگر قويتر از امروز بوده و در نقطه مقابل جمهوري اسلامي در 15 سال ديگر ضعيفتر از امروز خواهد شد؟ آيا اين پيشبيني مقامات كاخ سفيد داراي دلايل علمي و منطقي است.
نگارنده معتقد است در 15 سال آينده، جمهوري اسلامي به مراتب در حوزههاي گوناگون و از جمله در حوزه قدرت نظامي و دفاعي قويتر از امروز خواهد بود و در نقطه مقابل امريكاييها به مراتب ضعيفتر از امروز خواهند بود. براي اين نگاه، ذكر دو دليل به اختصار كفايت ميكند:
الف- استدلال اصلي مخالفان توافق در امريكا، تقويت ايران در منطقه و جهان در پي اين توافق است. مخالفان با ذكر مؤلفههاي قدرت ايران، شرايط منطقهاي در غرب آسيا و نفوذ ايران در كشورهاي منطقه، توافق را در راستاي منافع امريكا و رژيم صهيونيستي و ديگر متحدان ايالت متحده ارزيابي نميكنند. جالب است مقامات كاخ سفيد در ضرورت توافق با ايران، از ناكارآمدي گزينه نظامي و تحريمهاي بيشتر سخن گفته و براي قانع كردن مخالفان، جهت مهار ايران وعده سرخرمن با سررسيد 15 ساله ميدهند!
ب- روند تحولات در منطقه از يك سو و روند پيشرفتهاي ايران از سوي ديگر دلالت بر اين معنا دارد كه جمهوري اسلامي با قابليتهاي داخلي و متكي بر دو پديده مبارك مقاومت و بيداري اسلامي، قدرت منطقهاي خود را نه تنها تثبيت خواهد كرد، بلكه ايران برخوردار از عمق راهبردي در كل منطقه، طي 15 سال آينده به يك قدرت مؤثر بينالمللي تبديل خواهد شد. توافق احتمالي هستهاي فرصتي براي ايفاي نقش بينالمللي ايران خواهد بود و اين واقعيتي است كه بسياري از كارشناسان امور بينالملل آن را بيان ميدارند. اما در نقطه مقابل، روند تحولات نمايانگر افول قدرت امريكاست. بسياري از كارشناسان و صاحبنظران خود ايالات متحده، با اشاره به كارنامه پر از شكست امريكا طي 15 سال گذشته در منطقه غرب آسيا با صراحت بيان ميدارند اساساً دوران امپراتوري كشورشان در اين منطقه پايان يافته است. امريكاييها با راهاندازي جنگ ميان تمدني بر اساس نظريه جنگ تمدنهاي هانتينگتون با حمله مستقيم به افغانستان و عراق، با شكست سختي روبهرو شدند.
بهطور قطع و بر اساس شواهد موجود، جنگ درون تمدني يا جنگ نيابتي كه امريكا در منطقه و كشورهايي چون سوريه و عراق به راه انداخته است نيز با شكست مواجه خواهد شد. اكنون ملتهاي منطقه بيدار شده و روز به روز بر تنفر آنان از امريكا و رژيم صهيونيستي افزوده ميشود. اگر بيداري و به پا خاستن ملت يمن خواب را از چشمان غرب، صهيونيستها و آل سعود ربوده و آنان را بيقرار ساخته، طي 15 سال آينده ملتهاي بسياري در منطقه راه ملت يمن را خواهند رفت.
بنابراين پيشبيني آينده بر اساس تحليل روندها به عنوان يك روش علمي و تجربه شده، نشان ميدهد:
1- در مقطع زماني 15 سال پس از توافق، قدرت بازدارندگي نظامي و دفاعي جمهوري اسلامي ايران، به مراتب در سطح بالاتري نسبت به امروز قرار خواهد داشت.
2- در مقطع زماني 15 سال پس از توافق، امريكا در موقعيت بسيار ضعيفتر و شرايط بسيار سختتري براي حمله نظامي به ايران نسبت به امروز قرار خواهد داشت.
معناي اين دو گزاره آن است كه اگر امروز امريكا به اعتراف مقامات كاخ سفيد ناتوان از حمله به ايران براي دستيابي به اهداف است، 15 سال ديگر بسيار ناتوانتر از امروز خواهد بود.