شناخت پيشينه و كاركرد جريانات سياسي كشور، از اولويتهاي صفحه تاريخ «جوان» به شمار ميرود، به ويژه اينكه آن تشكل، همچنان دركانون سياست و تحولات آن قرار داشته باشد. بيترديد تشكل«جامعه مدرسين حوزه علميه قم» از شاخصترين و مؤثرترين تشكلهاي روحاني در نيم قرن اخير است كه همين امر، اهميت شناخت آن را دوچندان ميسازد. مقالي كه پيش روي داريد با اين هدف به رشته تحرير درآمده است. اميد آنكه مقبول افتد.
بينياز از تذكار است كه «جامعه مدرسين حوزه علميه قم» باسابقهترين و يكي از مؤثرترين مجامع روحاني است كه پيشينه شكلگيري آن به پيش از دهه 1340 برميگردد. نقطه عطف فعاليتهاي اين گروه قبل از انقلاب اسلامي است كه سبب شد نام اين گروه در معادلات سياسي اسلامگرايي مطرح شود، معرفي امام خميني به عنوان مرجع عليالاطلاق جهان تشيع پس از درگذشت آيتالله بروجردي بود. حركت جامعه مدرسين حوزه از آن جهت اهميت دارد كه رژيم تلاش ميكرد براي تضعيف روحانيت منتقد داخل كشور و ممانعت از گسترش روزافزون اسلام انقلابي به رهبري امام خميني مرجعي در خارج از حوزههاي علميه داخل ايران به جامعه شيعيان معرفي كند تا بدين ترتيب روحانيت انقلابي را به انزوا بكشاند. اقدام جامعه مدرسين حوزه در معرفي مرجعيت مستقر در حوزه علميه قم برنامه رژيم براي انتقال مرجعيت و قدرت روحانيت شيعه از ايران به نجف را با شكست مواجه ساخت.
در نگاهي كلي به ادوار فعاليت اين گروه ميتوان تبارشناسي تاريخي آن را در سه دوره مجزا بررسي كرد: دوره نخست به شروع فعاليتهاي اين گروه در دهه 1340 اشاره ميكند، دوره دوم، دوره تداوم مبارزات سياسي است كه حاكي از تلاش مبارزاتي گروه در طول تبعيد امام خميني براي ادامه حركت نهضت اسلامي است و دوره سوم به فعاليتهاي اين گروه در جمهوري اسلامي اشاره ميكند.
پيدايش و آغاز فعاليت
آغاز فعاليت جامعه مدرسين همزمان با اعلام مرجعيت امام خميني در سال 1340 بود كه تا تبعيد امام به تركيه و عراق را دربرميگيرد. در سال 1340 جامعه مدرسين توسط گروهي از روحانيون و اساتيد حوزه علميه قم پايهگذاري شد. اهداف تأسيس چنين گروهي را ميتوان در اين ابعاد خلاصه كرد: تحقيق و پژوهش در علوم و معارف ديني و قرآني، تبليغ و ترويج آموزههاي اسلامي در داخل و خارج از كشور، تلاش در جهت اجراي احكام و قوانين شرع در شئون سياسي اجتماعي جامعه، تلاش براي تربيت و پرورش طلاب، اصلاح برنامه درسي حوزههاي علميه و سرانجام دفاع از ارزشهاي اسلامي جامعه در برابر هجوم ارزشهاي غربي و اقدامات ضدديني رژيم پهلوي.
آيتالله محمد يزدي از اعضاي جامعه مدرسين درباره تشكيل اين گروه ميگويد: «وقتي امام وارد مبارزه سياسي شدند، اولين تشكلي كه به امام پيوست و پشت سر ايشان قرار گرفت و تا آخر هم همراهشان حركت كرد، جامعه مدرسين بود. اعضاي جامعه در اين مرحله خود به خود كارشان را به شكل منضبطتر و منسجمتر شروع كردند. به عبارت ديگر اساسنامه و مقرراتي نوشته و از افراد امضا گرفته شد، عضويت اشخاص تثبيت و وقتيكه بايد براي اين تشكل بگذارند و كارهايي از اين قبيل تنظيم و مشخص شد. البته هنوز مكان و بودجه و اين قبيل كارها در ميان نبود. وقتي ما ميگوييم تشكل، بعضيها تصور ميكنند مقصودمان چيزي شبيه تشكلهاي امروزي است كه با زرق و برق و امكانات راه ميافتند، درحاليكه چنين نبود و تعدادي از فضلا قبلاً با هدف اصلاح حوزه، كار را شروع كرده بودند و حالا هدفشان را پيگيري نهضت اسلامي و همراهي با حضرت امام قرار داده بودند».
آيتالله محمدتقي مصباح يزدي نيز در روايت خويش از نحوه شكلگيري جامعه مدرسين حوزه علميه قم، اين روند را اينگونه روايت كرده است: «بهتدريج اين جلسات شكل منظمي به خود گرفتند؛ بدين ترتيب كه ابتدا به شكل هفتگي برگزار ميشد و بعدها اگر ضرورتي به وجود ميآمد، جلسات فوقالعادهاي هم تشكيل ميشد. اين مجالس بهتدريج مديريت و برنامهاي پيدا كردند اما در مجموع رنگ مردمي و خودجوش داشتند و هنوز بهصورت يك تشكل منظم درنيامده بودند. هنگامي كه مدرسين بزرگ و فضلاي جوان اعلاميهاي را صادر كردند امضاي پاي آن را «هيئت مدرسين» يا «جامعه مدرسين» مينوشتند ولي حقيقت اين است كه هنوز بر تشكيلات نظم مشخصي حاكم نبود. تا سرانجام عدهاي به اين فكر افتادند كه خوب است روحانيت هم در مقابل گروههاي مختلف سياسي كه تشكيل ميشدند ازجمله گروههاي چپ، ماركسيست، مليگراها، ناسيوناليستها و پان ايرانيستها و امثالهم كه برخي موافق نهضت و عدهاي مخالف بودند و لذا تصميم گرفتند براي اين جمعيت اساسنامهاي تهيه كنند. عدهاي كمك كردند و اساسنامهاي تهيه شد و اسم اين جمع را گذاشتند «هيئت مدرسين» و چون مؤسسين آن ۱۱نفر بودند، بعدها معروف شد به «هيئت يازده نفره». اعضاي اين هيئت عبارت بودند از مرحوم آقاي رباني شيرازي، آقاي منتظري، مرحوم آقاي مشكيني، مقام معظم رهبري، برادرشان آقاي سيدمحمد خامنهاي، آقاي هاشميرفسنجاني، مرحوم آقاي قدوسي، مرحوم آقاي دريقمي، آقاي حاجآقا مهدي تهراني و آقاي اميني، بنده هم در خدمت اين آقايان بيشتر نقش منشي و دبير جلسه را داشتم و صورتجلسهها را مينوشتم. اساسنامه اين هيئت بسيار دقيق و حسابشده بود. نسخههايي هم از آن تكثير شد كه نزد اعضاي هيئت بود.»
جامعه مدرسين همگام با ساير مبارزان انقلابي در چاپ، تكثير و پخش اعلاميههاي امام خميني و اعزام روحاني به مراكز مختلف كشور براي حمايت از نهضت اسلامي فعاليت ميكرد. در اثر قيام مردم و همراهي علما و مراجع و تلاش روحانيون جامعه مدرسين حوزه علميه قم، رژيم پهلوي در فروردين 1343 امام خميني را آزاد كرد و به قم بازگردانيد. امام مبارزات خود را ادامه داد و در چهارم آبان همان سال سخنراني شديدي عليه لايحه كاپيتولاسيون ايراد و آن را محكوم كرد. اين سخنراني باعث تبعيد امام خميني به تركيه و سپس عراق شد.
فعاليتهاي سياسي امام خميني و ايجاد تشكلهاي روحاني در ساختار حوزه علميه باعث سوق دادن روحانيت و مراجع به عرصه سياست شد كه در آن زمان حيطه ممنوعه براي روحانيون سنتي به شمار ميرفت. پيشتر آيتالله بروجردي مانع حضور روحانيت در امور سياسي ميشد و سعي ميكرد روابط بين نهاد روحانيت و سلطنت همواره حسنه باشد، اما پس از درگذشت وي جامعه مدرسين با حمايت از مرجعيت امام خميني و تأييد مبارزات سياسي ايشان، رويكرد سنتي حوزههاي علميه را به چالش كشيد. در حقيقت تأسيس تشكلهايي مانند جامعه مدرسين تأثير بهسزايي در شكست قبح رويكرد سنتي حوزهها در بين روحانيون داشت.
جامعه مدرسين درغياب رهبر انقلاب
رژيم پهلوي با تبعيد امام خميني تلاش ميكرد جريان مبارزه اسلامي را دچار مرور زمان و خاطره امام را از اذهان عمومي پاك كند. در چنين شرايطي جامعه مدرسين به عنوان تشكلي روحاني كه منادي رويكردي نوين در حوزههاي علميه بود، مسئوليت تداوم مبارزات و پاسداشت حمايت عمومي از نهضت اسلامي را به عهده داشت. در اين دوره جامعه مدرسين در مواقع لازم واكنش نشان ميداد و جريان مبارزه را زنده نگه ميداشت. در 19 دي 1356 به دليل توهيني كه در يكي از روزنامههاي رسمي كشور به امام خميني شده بود، (1) حوزه علميه قم تعطيل و تظاهرات وسيعي در اعتراض به اين حركت برگزار شد كه طي آن چندين نفر به شهادت رسيدند.
جامعه مدرسين با حفظ ارتباط با امام خميني و انتقال اخبار و اطلاعيههاي ايشان به مردم، ترويج افكار و عقايد ايشان و تلاش براي گسترش دامنه مرجعيت امام خميني و تقاضاي حمايت از علما و روحانيون و مدرسان حوزه، برنامهريزي و سازماندهي اعتصابات و راهپيمايي و سرانجام صدور اعلاميه خلع شاه از سلطنت و تأسيس حكومت اسلامي در اواخر آذر 1357 تلاش ميكرد سهم مهمي در مبارزات داشته باشد.
جامعه مدرسين دردهه آغازين تأسيس نظام اسلامي
پس از پيروزي انقلاب اسلامي مسئوليت جامعه مدرسين حوزه تغيير كرد و مبارزه با رژيم جاي خود را به مشاركت در ايجاد و تثبيت نظام اسلامي داد. در اين راستا جامعه مدرسين در نهادهاي مختلف حضور فعال پيدا كرد. مشاركت در تركيب شوراي انقلاب، مجلس خبرگان قانون اساسي، مجلس شوراي اسلامي، قوه قضائيه، مجمع تشخيص مصلحت نظام، شوراي انقلاب فرهنگي و مجلس خبرگان رهبري بخشي از مناصب و مسئوليتهايي است كه اعضاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم در بخشها و مراكز مختلف داشتهاند.
همچنين جامعه مدرسين سهم مهمي در گذار نظام از بحرانهاي اوايل انقلاب داشت. خلع آيتالله محمدكاظم شريعتمداري از مقام مرجعيت در پي مخالفت با نظام از جمله اقداماتي است كه اعضاي جامعه مدرسين در اوايل انقلاب انجام دادند. وي از روحانيون تراز اولي بود كه مبارزات قهرآميز مردم با رژيم را قبول نداشت و بر اقدامات مسالمتآميز تأكيد ميكرد. از اين رو با شيوه مبارزاتي امام خميني در نهضت اسلامي مخالف بود. وي پس از انقلاب اسلامي با ادامه رويكرد مخالفتجويانه خود با رهبري امام خميني تلاش ميكرد رهبري امام بر نهضت اسلامي را خدشهدار كند. آيتالله شريعتمداري در اواخر تير 1358 طي گفتوگويي با نشريه فرانسوي لوموند به صورت تلويحي با جايگاه امام خميني در رأس هرم قدرت جمهوري اسلامي به مخالفت برخاست و خواستار باقي ماندن امام در مقام ارشاد و راهنمايي نهضت اسلامي و كنار رفتن ايشان از رهبري نظام شد. (2) در اين راستا وي از گروههايي مانند خلق مسلمان كه در مخالفت و رقابت با گروههاي اسلامگراي پشتيبان انقلاب ايجاد ميشد، حمايت ميكرد.
حزب خلق مسلمان كه در اسفند ماه 1357 در منطقه آذربايجان ايجاد شده بود،(3) از جمله اقدامات حمايتي خارج از چهارچوب اهداف انقلاب از جانب وي بود. اين حزب كه در تعقيب آرمانهاي خود ديدگاههاي آيتالله شريعتمداري را ملاك حركت خود قرار داده بود(4) اهداف اساسي خود را استقرار نظام دموكراسي اسلامي، از بين بردن بسترهاي نظام تكحزبي و ايجاد زمينههاي شكلگيري گروهها و احزاب متكثر و متعدد در ايران اعلام كرد. اين حزب آشوبهاي عمومي متعددي را در منطقه آذربايجان و قم در مخالفت با نظام صورت داد كه در نهايت باعث ممنوعيت آن از ادامه فعاليت در سال 1358 شد.
جامعه مدرسين تلاشهاي بسياري براي قطع حمايتهاي آيتالله شريعتمداري از حزب خلق مسلمان انجام داد (5) اما اين تلاشها بينتيجه بود و وي همچنان بر مواضع خود باقي ماند. ماجراي صادق قطبزاده كه به اتهام طراحي كودتا عليه نظام در فروردين 1361 دستگير شد، بار ديگر نگاهها را متوجه آيتالله شريعتمداري كرد، چون بنا به اعترافات صادق قطبزاده وي از جريان كودتا آگاهي داشت.(6) به همين دليل جامعه مدرسين كه پيشتر بارها با آيتالله شريعتمداري گفتوگو كرده بودند، در 31 فروردين 1361 حكم عدم صلاحيت وي را براي ادامه مرجعيت صادر كرد. (7)
جامعه مدرسين پس از رحلت بنيانگذار جمهوري اسلامي
در دوره تثبيت نظام جمهوري اسلامي نسل جديدي از روحانيون در جامعه مدرسين رشد كرد كه در كنار نسل گذشته باعث سياسيتر شدن حوزه علميه قم شده است. همانند دورههاي قبل در دوره جمهوري اسلامي نيز جامعه مدرسين با بهرهگيري از نسل جديد در عرصهها و صحنههاي مختلف حضور داشته و به بيان مواضع خود پرداخته است. معرفي مراجع تقليد پس از درگذشت امام خميني در سال 1368، از جمله اقدامات تأثيرگذار جامعه مدرسين در فضاي سياسي كشور بوده است. ابتدا آيتالله اراكي و گلپايگاني به عنوان مراجع تقليد معرفي و پس از درگذشت ايشان هشت نفر از مجتهدان به عنوان مراجع تقليد به جامعه معرفي شدند. اين مراجع عبارت بودند از: آيات خامنهاي، مكارم شيرازي، بهجت، وحيد خراساني، شيخ جواد تبريزي، فاضل لنكراني، سيدموسي شبيري زنجاني.
جامعه مدرسين و ادوارگوناگون انتخابات رياست جمهوري
انتخابات رياست جمهوري از جمله مواردي است كه جامعه مدرسين در خصوص آن به اظهارنظر پرداخته است. در نخستين دوره انتخابات رياست جمهوري كه طيفبنديهاي مختلف در نتيجه آرايش نيروهاي سياسي به وجود آمده بود و امكان ائتلاف گروهها، احزاب و تشكلها پيرامون نامزد واحدي فراهم نشد، جامعه مدرسين پس از آنكه صلاحيت جلالالدين فارسي به دليل عدم تابعيت ايراني تأييد نشد، از نامزدي حسن حبيبي در برابر ساير رقبا حمايت كرد. (8) در حالي كه بسياري از گروههاي سياسي كشور از ابوالحسن بنيصدر حمايت ميكردند.
پس از اعلام عدم كفايت سياسي بنيصدر و بركناري وي از رياست جمهوري و تأييد اين موضوع از جانب امام خميني، (9) جامعه مدرسين در دومين دوره انتخابات از نامزدي محمدعلي رجايي كه به داشتن اعتقادات ديني و مكتبي معروف بود، حمايت كرد. (10) وي نخستوزير جمهوري اسلامي در دوره ابوالحسن بنيصدر بود، در دوره سوم انتخابات با توجه به برداشته شدن منع روحانيون براي حضور در نهادهاي اجرايي از جانب امام(11) جامعه مدرسين از نامزدي آيتالله خامنهاي ـ كه از طرف حزب جمهوري اسلامي معرفي شده بود ـ حمايت كرد. اين گروه در دوره چهارم نيز بر همين موضع بود.
در پي رحلت امام خميني در خرداد 1368 و انتخاب آيتالله خامنهاي به رهبري نظام انتخابات دوره پنجم سه ماه زودتر از موعد برگزار شد. در اين دوره جامعه مدرسين عليرغم اختلاف ديدگاههايي كه با اكبر هاشمي رفسنجاني در برخي مسائل مانند تجارت خصوصي و فساد اقتصادي و اداري داشت،(12) حمايت قاطع خود را از وي اعلام كرد. (13) در دوره ششم نيز جامعه مدرسين بهرغم برخي انتقادات به برنامههاي دولت اول سازندگي همچنان از وي حمايت كرد. در عين حال از دولت دوم سازندگي خواست تا اعضاي كابينه خود را از بين افرادي كه به مباني انقلاب و ولايت فقيه و مرجعيت و نيز ايستادگي در برابر امريكا معتقد هستند انتخاب كند. مقابله با شبيخون فرهنگي و اشاعه منكرات و ترويج فساد و تجملات از ديگر درخواستهاي جامعه مدرسين از وي بود. (14)
در انتخابات دوره هفتم رياست جمهوري كه منجر به پيروزي سيدمحمد خاتمي و گفتمان اصلاحطلبي شد، جامعه مدرسين از رقيب وي علياكبر ناطقنوري حمايت كرد. در نهمين دوره رياست جمهوري كه به دور دوم كشيده شد، اين تشكل از اكبر هاشمي رفسنجاني حمايت كرد. اين در حالي بود كه گروههايي كه همواره از نامزد مورد اجماع جامعتين (جامعه روحانيت و جامعه مدرسين) حمايت ميكردند، در اين دوره برخلاف رأي جامعتين از نامزدي علي لاريجاني حمايت ميكردند.
جامعه مدرسين و مواجهه با انحرافات احزاب و جريانات سياسي
علاوه بر موضعگيريهاي انتخاباتي و حمايت از نامزدهايي كه در چهارچوب مباني فكري و عملي جامعه مدرسين حركت ميكردند، اين تشكل مواضع تأثيرگذار ديگري نيز داشته است كه جايگاه مهم آن را در كشور نشان ميدهد. صدور بيانيهاي با امضاي آيتالله مشكيني به عنوان دبير وقت جامعه مدرسين در خصوص نامشروع اعلام كردن سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي از جمله اين مواضع است. نامشروع اعلام كردن اين سازمان در پي سخنراني هاشم آغاجري، عضو برجسته سازمان مجاهدين انقلاب در همدان صورت گرفت. (15) جامعه مدرسين با صدور اين اعلاميه متدينين و مردم مسلمان را از همكاري با سازمان مجاهدين انقلاب منع و وجود چنين گروهي را نامشروع اعلام كرد. همچنين جامعه مدرسين به دنبال الحاق ايران به معاهده محو كليه اشكال تبعيض عليه زنان در اسفند 1382 اين اقدام مجلس شوراي اسلامي را نامشروع اعلام كرد و آن را در شأن مجلس شوراي اسلامي ندانست. اين لايحه با مخالفت شوراي نگهبان مواجه و از دستور كار مجلس هفتم خارج شد.
جامعه مدرسين در مقطع اكنون
امروزه با سپري گشتن حدود نيم قرن از تأسيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم، بخش اعظم چهرههاي اوليه آن از دنيا رفتهاند و يا در سالخوردگي و كهولت به سر ميبرند. اين جامعه در دو دهه اخير توانسته است كه با عضوگيري از عالمان و مدرسان جوان حوزه، جاي خالي اعضاي قديم خود را تاحدي پر كند و به فعاليت خويش در مسير اوليه اين تشكل تداوم بخشد.
پينوشتها در دفتر روزنامه موجود است.