چندي قبل در يادداشتي با عنوان «تأملي بر دوران پساتوافق» بيان شد كه دوران پس از توافق ويژگيهايي دارد و به برخي از آنها از قبيل تندرو خواندن نيروهاي ارزشي، برداشت گشايش فرهنگي به مفهوم پذيرفتن آزاديهاي غربي از توافق و زير سؤال رفتن مبارزه با امريكا و طرح ايجاد رابطه با امريكا اشاره شد. اگر دوره مذاكرات تعدادي از كشورهاي غربي و ايران تا روز جمعبندي و احتمالاً توافق آتي، دوران توافق ناميده شود كه اهميت به سزايي را نيز دارا است، دوره بعد از توافق يا به تعبيري دوران پساتوافق از اهميت بسيار ويژه و استراتژيك- در نوع برداشتهاي فكري و گفتماني از آن- برخوردار خواهد بود. از ابتداي انقلاب پرشكوه اسلامي همواره در كنار خط امام، جريان انقلابي و حركت ارزشي مقابله با استكبار شرق و غرب يك جريان سازش، كوتاه آمدن در برابر دشمن و پيمودن مسيرهاي ديگر به جز مبارزه با امريكا و داراي اعتقاد به عدم وجود امكان زيست مسالمتآميز با انديشههاي انقلابي در دنياي امروز و اصالتاً عدم اعتقاد به مبارزه با استكبار و نمودهاي اصلي آن يعني امريكا و غرب وجود داشته است. جريان مذكور از همان روزهاي ابتداي انقلاب در قالب دولت موقت به دنبال برقراري رابطه با شيطان بزرگ و حداقل عدم تعريف تقابل با امريكا به صورت مبنايي بود تا حدي كه يك روز پس از تسخير لانه جاسوسي، دولت مهندس بازرگان استعفا مينمايد كه به عقيده صاحبنظران اصليترين دليل اين استعفا، اتفاق روز قبل آن بوده است. به رغم تسخير لانه جاسوسي امريكا توسط دانشجويان و وجود احساسات ضدامريكايي در كشور در طول دوران دفاع مقدس و پس از آن، جريان مذكور اما دست از كار نكشيد و گاه و بيگاه از عدم تقابل و چه بسا مذاكره و رابطه با امريكا و كوتاه نمودن ديوار بياعتمادي ميان انقلاب اسلامي و شيطان بزرگ دم زد تا جايي كه پس از گذشت حدود يك دهه از تسخير لانه جاسوسي تعدادي از مؤثرين اين واقعه عملاً صحبت از پشيماني از بالا رفتن از ديوار سفارت امريكا در تهران نموده و تلاش كردند ديگران را نيز در اين گفتن «غلط كردم» همراه خود سازند. اين طيف و طرفداران آن گاهي پا را فراتر گذاشته و بيان داشتند در انقلاب اسلامي از ابتدا استكبارستيزي وجود نداشته است و امريكاستيزي پس از تسخير لانه جاسوسي وارد ادبيات انقلاب شده و ناظر به زمان خاص بوده است، پس در زمان حاضر نيز ميتوان ناظر به امروز در خصوص مبارزه يا مذاكره و انتخاب مذاكره و رابطه با امريكا اخذ تصميم نمود.
در اين مدت و با جهتدهي جريان سازش همه و همه چيز در خدمت منكوب نمودن جريان تقابل با استكبار و توجيه خط سازش با امريكا و غرب به سركردگي شيطان بزرگ قرار گرفته است، از بهرهگيري غلط و غيرعلمي از تاريخ اسلام كه گاهي تنه به تنه تحريف تاريخ ميزند.
به هر صورت امروز در دوران پسا توافق قرار نيست توافق هستهاي كه به اذعان كارشناسان فني و سياسي از درجات تزلزل و اما و اگرهاي بسياري حداقل در حوزه اجرا برخوردار است، باعث تغيير ريل در مسير انقلاب در عرصه مبارزه با استكبار به سركردگي امريكاي جنايتكار شود. بهره، ميوه و ثمرهاي كه جريان سازش به دنبال استحصال از مذاكرات در دوران پسا توافق است، همانا القاي شكست جريان مقاومت و خط مبارزه با استكبار به بهانه توافق اخير است. النهايه اينكه نبايد و نميتواند جمعبندي يا توافق اخير بهانه بازگشت از اصول و مباني انقلاب مردمي اسلامي قرار گيرد.