تاملي بر سفر خانم سياست خارجي

امروز موگريني مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا و هلگا اشميت معاون وي به تهران مي‌آيند.

اين سفر در حالي صورت مي‌گيرد كه محافل رسانه‌اي غرب تلاش دارند تا آن را اقدامي برگرفته از توافق هسته‌اي و راهي براي بهبود اقتصاد ايران عنوان نمايند كه براي نخستين بار روي مي‌دهد. اين اقدام براي ترويج غرب گرايي در حالي صورت مي‌گيرد كه پيش از موگريني مقامات بسياري از كشورهاي غربي به ايران آمده‌اند از جمله اشتون مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا پيش از موگريي، لذا سفر موگريني نمي‌تواند يك اقدام جديد باشد و ادامه حضور ايران در معادلات جهاني است.

روابط كشورها با ايران امري قديمي است كه برگرفته از جايگاه ايران و نياز جهاني به اين جايگاه است لذا غرب نمي‌تواند سفر موگريني را به عنوان يك امتياز به ايران بفروشد. نكته ديگر در باب اقتصاد اروپا است كه در شرايط نامطلوبي قرار دارد كه نمونه آن پرونده يونان است. اروپا اگر توان راهكار اقتصادي داشت كه براي خود مي‌داد.

موگريني در حالي به تهران مي آيد كه وي مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا است و از مسئولان مستقيم پرونده يونان. اگر او و البته اتحاديه اروپا طرح مناسب اقتصادي داشتند مسلما مسئله يونان را حل مي‌كردند حال آنكه طرح‌هاي وي و اتحاديه اروپا نه تنها مشكلي از يونان حل نكرده بلكه اين كشور را به خروج از اتحاديه سوق داده است.

نكته مهم در باب سفر فابيوس وزير امور خارجه فرانسه به تهران نيز آن است كه فرانسه در كنار آلمان از محورها و طراحان طرح‌هاي اقتصادي اجرا شده از سوي يونان بوده‌اند كه نتيجه آن غرق شدن يونان در بحران اقتصادي است.

با اين شرايط يك نتيجه مهم حاصل مي‌شود و آن اينكه غرب از جمله كشورهايي مانند فرانسه، آلمان، انگليس و ايتاليا و... در جزء و اتحاديه اروپا در جمع نمي‌توانند حاصلي براي اقتصاد ايران داشته باشند چنانكه آنان نتوانسته‌اند براي كشوري مانند يونان كه عضو اتحاديه اروپا است كاركرد مناسبي داشته باشند چه رسد به ايران كه سابقه خصومت و رفتارهاي مغرضانه در قبال آن را نيز در كارنامه دارند. البته آمريكا نيز كه خود را كدخدا جهان مي‌داند در وضعيتي مشابه اتحاديه اروپا قرار دارد و به اذعان جهانيان ديگر آن اقتصاد برتر جهان نمي باشد چنانكه از يك سو گزارش‌هاي نهادهاي مالي جهاني از گرفتاري اين كشور در بحران اقتصادي حكايت دارد و از سوي ديگر آمريكا از حاميان و متحدان اتحاديه اروپا در موضوع يونان بوده كه حاصلي جز بحراني تر شدن اقتصاد اين كشور نداشته است.

اگر قرار است تحولي در اقتصاد كشور روي دهد نه تنها غرب بلكه هيچ كشوري نمي‌تواند اهدا كننده آن به ما باشد و تنها گزينه خودباوري و گام برداشتن در قالب اقتصاد درون زا در عرصه اقتصاد مقاومتي است. اصلي كه در حوزه هسته‌اي و نظامي اجرا گرديد كه اذعان امروز جهانيان به ورود ايران به جمع دارندگان چرخه سوخت هسته‌اي و نيز اذعان آمريكا به ناتواني براي اقدام نظامي در برابر توانايي و ظرفيت‌هاي عظيم نظامي ايران، نمودي عيني از اين دستاوردها است كه مي‌تواند در حوزه اقتصادي نيز تكرار گردد.

اين امر قابل توجه است كه متحدان منطقه‌اي غرب نظير عربستان و تركيه در بحران به سر مي‌برند و غرب براي نيازهاي اقتصادي خود بويژه در حوزه انرژي و تامين امنيت نيازمند ايران است و لذا ادعاي نياز ايران به غرب صرفا سرپوشي بر اين حقيقت است.

لازم به ذكر است پيش از سفر به تهران موگريني به عربستان و اشميت به سرزمين‌هاي اشغالي رفته‌اند. اين نشان مي‌دهد كه غرب همچنان همان سياست‌هاي گذشته گوش دادن به سخن دشمنان منطقه را در دستور كار دارد كه عدم صداقت آنان را نشان مي‌دهد. غرب در حال طراحي بعد جديدي از روند سازش در منطقه است بگونه‌اي كه از يك سو به بهانه توافق هسته‌اي كشورهاي عربي را به سمت صهيونيست‌ها سوق مي‌دهد و از سوي ديگر با ادعاي همكاري منطقه‌اي با ايران سعي در القا همراه شدن ايران با اقدامات غرب در منطقه را در سر دارد چنانكه چنانكه معاون صدر اعظم آلمان هدف از سفرش به تهران را بررسي به رسميت شناختن رژيم صهيونيستي و تغيير رفتار منطقه‌اي ايران عنوان مي‌كند، موگريني و فابيوس نيز از ابعاد سفرشان اين امور عنوان مي‌شود.

همزمان نيز محافل رسانه‌اي و سياسي غربي پايان رفتارهاي بحران ساز ايران در منطقه و رويكرد به مذاكره و سازش شده‌اند. القا تصور دوري ايران از مقاومت هدف ترويج اين مواضع است تا در نهايت ايران را كشوري استحاله شده و خارج شدن از ارزشها و ارمانهايش معرفي نمايند تا با اين حربه ايران را از متحدان منطقه‌اي و جهاني اش دور ساخته تا ايران را منزوي و در نهايت از آن به عنوان كشوري تسليم شونده در برابر غرب بهره گيرند.

به هر تقدير سفر موگريني نه برگرفته از رويكرد دوستانه غرب بلكه به دليل ظرفيت‌هاي ايران و نياز غرب به ايران از جمله در حوزه انرژي و يافتن راهكاري براي حل مسائل منطقه است در حالي كه با ادعاي لزوم تغيير رفتار ايران و نيز نسبت دادن اين سفرها به توافق هسته‌اي به دنبال پنهان سازي اين حقايق و نمايش چهره مثبت از غرب هستند تا با اين هوچي‌گري‌ها با دادن كمترين امتيازات بيشترين امتيازات را كسب نمايند.