بخشي از توان پليس همواره صرف جمع آوري معتاداني ميشود كه براي بازگشت آنها به زندگي اميدي نيست. بيثمري اين بازداشتها زماني نمود پيدا ميكند كه هر كدام از دربندشدگان در مدتي كوتاه بار ديگر سياهي خود در خيابانها را به رخ ميكشند. طرح اين پرسش كه آيا براي حل معضل مواد مخدر راهحلي وجود دارد، ذهن بسياري از افراد را با خود درگير كرده است. در اين باره گفتوگوي ما با آرزو بلالي، جامعهشناس در ادامه ميآيد .
خانم بلالي! پليس تاكنون طرحهاي بسياري را براي جمعآوري افراد معتاد اجرا كرده است. معتادان ولگرد در جغرافياي ثابتي در تهران حضور دارند. مثل ميدان شوش، مولوي، دروازه غار و... جالب اينجاست كه پليس و متوليان اين امر از اين موضوع با خبر هستند. حضور اين افراد در اين جغرافيا چه پيامدهايي را براي ساكنان اين مناطق به همراه دارد؟
حضور دائم و ثابت معتادان در مناطق خاص آثار و عواقب بسياري را به دنبال دارد. به طوري كه معتادان به راحتي ميتوانند با يكديگر تبادل اطلاعات داشته باشند. در نتيجه تهيه و عرضه مواد راحتتر صورت ميگيرد. معتادان فرصت بهتر و راحت تري براي آموزش به يكديگر دارند. احساس تعلق به يك جغرافياي مشخص باعث ميشود كه يك فرد معتاد احساس هويت، وابستگي و تعلق داشته و با اطمينان و پشتگرمي بيشتر به اعتياد خود ادامه دهد. برچسب خوردن بعضي از محلهها و مناطق موجب ميشود تا ساير معتادان در هر كجاي شهر كه باشند براي گذاشتن قرار با يكديگر، خريد و فروش مواد، محل مصرف و... توجهشان به اين مناطق جلب شده و به سمت اين منطقهها سرازير شوند.
بدنامي نقاطي از شهر چه پيامد سوئي براي جامعه به همراه دارد؟
زماني كه منطقهاي برچسب بدنامي خورده يا پاتوق معتادان شود، از آن پس بزهكاران و خلافكاران آن منطقه را محل مناسبي براي انجام جرائم خود ميبينند. مناطق مذكور علاوه بر افراد درگير پديده اعتياد، محل تجمع خلافكاران ديگري همچون سارقان، جاعلان، قاچاقچيان و جيببرها ميشود. وجود مناطق خاص به طور غيرمستقيم اين پيام را ميرساند كه اگر كساني ميل به خلاف مثلاً اعتياد را دارند جايي براي آنها در نظر گرفته شده و معتادان و قاچاقچيان نگران محل كار خود نباشند. براي مبارزه با مواد مخدر و پديده اعتياد استراتژي اجتماع محور لازم است. ستاد مبارزه با مواد مخدر يا حتي دولت به تنهايي نميتوانند نسبت به مبارزه با اين معضل اقدام كنند، بلكه بسيج تمامي آحاد جامعه ضروري است.
جمع آوري اين افراد و سپردنشان به كمپهاي ترك اعتياد تاكنون نتوانسته اين معضل را به خوبي و آنطور كه بايد و شايد برطرف كند، چراكه پاك كردن هر كدام از اين افراد هزينههاي بسياري را بر دوش جامعه ميگذارد. به باور شما چرا اين دور باطل همواره تكرار ميشود؟
به نظر من بدون حركت جهادي ملت و دولت عملاً كار مفيدي در اين راستا انجام نخواهد شد. بايد برنامههاي منسجمي در خصوص جلب حمايت و مشاركت مردمي اتخاذ شود. البته مشاركت موضوعي نيست كه شهروندان بتوانند بدون هماهنگي انجام دهند بلكه بايد با كارگزاران ارتباط برقرار كنند. در اينجا رسانهها وسايل ارتباط جمعي بسيار مهمي هستند. در اين راستا نحوه مشاركت بايد به مردم آموزش داده شود. رسانهها با دادن انگيزه به شهروندان ميتوانند در تداوم اين مشاركت نقش بسزايي ايفا كنند. براي مبارزه با پديده گستردهاي چون اعتياد اقدامات زيربنايي و اساسي چون شناسايي ريشههاي اعتياد لازم است. بهتر است هر چه زودتر پژوهشگران بسيج شده و با انجام پژوهشهاي لازم در شناسايي ريشهها و زمينههاي اصلي كمك كنند.
به طور كلي اعتياد يك بيماري زيست شناختي، روانشناختي و اجتماعي است. عوامل متعددي در سوء مصرف مواد و اعتياد مؤثر هستند كه در تعامل با يكديگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتياد ميشوند. عوامل مؤثر بر فرد عوامل درهم بافتهاي هستند كه بر يكديگر تأثير ميگذارند. درك اين علل و عوامل موجب ميشود تا روند پيشگيري، شناسايي، درمان و پيگيري به طور هدفمند طرحريزي شود.
كمي درباره رويكرد اجتماعي كردن مبارزه با مواد مخدر توضيح ميدهيد؟
رويكرد اجتماعي كردن مبارزه با مواد مخدر و اعتياد در جهت پيشگيري، يك استراتژي مهم است كه عزم ملي ميطلبد. بنابراين اگر اقشار مختلف جامعه اعم از خانواده، رسانهها و خود نوجوانان و جوانان به اين رويكرد بپيوندند و براي موفقيت و پايداري آن تلاش كنند ميتوان از بابت مصونسازي جامعه در برابر خطر مواد مخدر و غول اعتياد اميدوار بود.
مبارزه با اعتياد در جهان به سه روش كلي مبارزه با عرضه مواد، درمان معتادان و فعاليتهاي پيشگيري در جهت كاهش تقاضا استوار است. اگر چه مبارزه با عرضه مواد بسيار ضروري است اما اين تلاش مشكل سوء مصرف و اعتياد را از بين نبرده است. در يك بازار بزرگ با تقاضاي زياد نميتوان حتي به ميزان كم مواد را كمياب يا قيمت آن را اضافه كرد. از طرف ديگر هم رويكرد درماني نيز با موانع بسيار زيادي مواجه است. هزينه و زمان زيادي بايد براي درمان يك معتاد صرف شود و هيچ ضمانتي وجود ندارد كه اين فرد دوباره به دام اعتياد نيفتد. مراكزي مانند درمانگاه ويژه معتادان، مراكز سم زدايي و بازپروري داراي ساختارهاي پيچيدهاي هستند كه به درمان معتادان ميپردازند.
از ديدگاه شما رويكرد پيشگيري به چه معناست؟
پيشگيري به معناي مداخله مثبت و علمي براي مقابله با شرايط مضر است، البته قبل از اينكه به اختلال يا ناتواني تبديل شود. رويكرد پيشگيري در جهان عمر كوتاهتري دارد و از 30 سال پيش به تلاش و مبارزه عليه اعتياد اضافه شده است. پژوهشها و تجربههاي صاحبنظران اين حوزه نشان ميدهد كه در كنار رويكرد درماني بايد رويكرد پيشگيري را نيز اتخاذ كرد.
در اين راستا چه استراتژي هايي بايد اتخاذ شود؟
شناسايي بازار مواد، اجراي فعاليتهاي پيشگيري از طريق محلهاي كار و مكانهاي مجتمع، آگاهسازي مديران، مسئولان و كارفرمايان، ايجاد امكانات مشاوره و درمان، وضع و اجراي قوانين مربوط به سوء مصرف، محل يا فروش مواد آموزش و تقويت بهداشت عمومي اجراي فعاليتهاي پيشگيرانه از طريق مدرسه و معلمان و فعاليتهاي پيشگيري متمركز بر آموزش و آگاهسازي والدين.
آيا براي حل اين معضل راهكاري هم وجود دارد؟
بله، برنامهريزي براي اوقات فراغت جوانان، چون آنها نسبت به گروههاي ديگر بيشتر در معرض خطر هستند، پلمب كردن كمپهاي غيرقانوني و جلوگيري از فعاليت آنها، از بين بردن خرده فرهنگهاي بر جا مانده در گوشه و كنار كشور كه هنوز استفاده از مواد مخدر را نهتنها جايز كه ارزش ميدانند، برنامهريزي براي آموزش مهارتهاي زندگي و برخورد قاطع با افراد در معرض خطر از راهكارهاي اين معضل است.