چندي قبل و در يادداشتي صحبت از كلاه گشادي نمودم كه مدعيان اصلاحات در جامعه خواهان گذاشتن آن بر سر مردم هستند و آن اينكه با سياهنمايي بيش از حد از فساد و اتهامزني حداكثري در حوزههاي اقتصادي به دو دولت قبل به دنبال زدن و تخطئه حضور حاميان نظام ارزشي و طرفداران بازگشت به ارزشهاي مطروحه انقلاب اسلامي و احياي گفتمان ارزشمند آن هستند.
هنوز يكي دو روزي از انتشار مكتوب فوق نگذشته بود كه ديروز شاهد مثالي از انبوه مصاديق آن عرايض با اظهارنظر جناب وزير محترم راه و شهرسازي در خصوص يارانهها و مسكن مهر از غيب رسيد! جناب آخوندي كه از ابتداي دولت يازدهم سكان وزارت راه و شهرسازي را در يد اختيار گرفتهاند و همواره حرف و حديثهاي بسياري در خصوص وجود جريانهاي سياسي خاص با نگاه خاص در وزارتخانه متبوع ايشان بر سر زبانها بوده و حتي برخي دغدغههاي سياسي حوزه اطرافيان جناب وزير را بيشتر عرض اندام در موضوعات جناحي- بخوانيد فتنهگون- ارزيابي ميكردند تا رسيدگي به امورات تخصصي راه و مسكن، در اظهارنظري استثنايي يارانهها و مسكن مهر را اقتصادبرانداز توصيف نمودند! ايشان كه طرفداريشان از يكي از سران فتنه و حضور و اعترافشان به عدم وجود تقلب در انتخابات 88 در جلسه مقام معظم رهبري با مسئولان ستادهاي كانديداهاي انتخابات 88 و عدم اعلام عمومي آن اظهارات و عمل به آنها در دوران حوادث، خيانتها و اقدامات براندازانه پس از انتخابات 88 بر كسي پوشيده نيست، با اين اظهارنظر غيرمنصفانه نگاه سياسي و نه فني خود به موضوع را براي چندمين بار عرضه نمودند. شائبه اين اظهارنظر سياسي در خصوص مسكن مهر و يارانهها وقتي بيشتر ميشود كه اين سياهنمايي در شرايطي صورت ميپذيرد كه با گذشت نيمي از زمان دوره وزارت ايشان هنوز هيچ جايگزيني براي مسكن مهر و رفع مشكلات خانهدار شدن مردم مطرح نشده است. تنها و تنها در باغ سبزي كه تلاش شده است نشان داده شود عبارت دو كلمهاي «مسكن اجتماعي» است كه در طول دو سال گذشته از سوي جناب آقاي وزير مطرح شده است ولي نه كسي ميداند چيست و نه اثري و ثمري از آن ديده شده است! واژهاي كه در جهت رفع دغدغههاي مردم در اين خصوص نه تنها راهگشا نبوده است كه بلكه ابهامات زيادي را نيز ايجاد كرده است.
فارغ از مباحث تخصصي اقتصادي در خصوص موضوعات مذكور كه مناسب است در فضايي علمي و آكادميك و نه سياسي و مطبوعاتي طرح موضوع شوند و آنچنان كه شايسته شعار اعتدال است در فضايي علمي، منطقي و غيرجناحي به آنها پرداخته شود و به نظر ميرسد در نظر گرفتن قدري انصاف هم خوب باشد! تاخت و تاز اينچنيني آن هم به دو اقدام اساسي كه انتفاع آن حداقل به اقشار محروم و پاي كار انقلاب اسلامي قابل كتمان نبوده و نيست در عين نداشتن جايگزين و اقدامي خاص در جهت رفع اين مشكل نميتواند جهتي جز برخورد سياسي و فاصله گرفتن از انصاف داشته باشد.
لازم به ذكر است بعد از گذشت نيمي از زمان و فرصت خدمت دولت يازدهم هنوز كليدواژههاي اقتصادي دولت در جهت رفع موانع و مشكلات مردم ناپيداست و طرحهاي خاص دولت در اين خصوص وجود خارجي ندارد.
در چنين شرايطي و بدون ارائه راهكار، از انصاف به دور است كه بيمحابا به اقدامات اساسي قبلي تاخته شود كه اثري به جز ايجاد شائبه سياسي و دلسردي مردم از كليت قوه مجريه، ايجاد حس نااميدي- در خلاف جهت شعار اميد دولت يازدهم- و دلسردي مردم از دستاندركاران نظام اسلامي را در پي ندارد و اينجاست كه بايد گفت خدا را، خدا را؛ قدري انصاف!