«ديپلماسي عمومي» براي جا انداختن رابطه با امريكا!
اين شرح مختصري است براي تهرانگردي واليباليستهاي امريكايي. پذيراييهاي خاص از مهمانان غربي در هفتههاي اخير هم از جنس همين نوع ديپلماسي است.
ما به پاسپورت ملتهاي غربي اعتبار و فضيلتي خاص و تام و تمام ميبخشيم و آنها هم پاسپورت ما را البته مچاله ميكنند. غربزدگي و غربپرستي، فقط نام كتاب جلال آلاحمد نيست كه او اگر اين بدبختي را در خون گروهي از خواص و روشنفكران ما نميديد، «غربزدگي» را نمينوشت و از «خدمت و خيانت روشنفكران» سخن نميگفت.
واليباليستهاي امريكايي را برديم بالاي برج ميلاد تا تهران را ريز ببينند! آنها هم همان حرفهاي تكراري را زدند: «ما تصور ديگري از ايران داشتيم؛ كشوري بدون اينترنت، با خانههاي كاهگلي، بدون خودرو و با شتر!»
نه! آقاي روشنفكري كه پيش خودت فكر ميكني چقدر زرنگي كه داري امريكا را براي ما عادي ميكني.
براي ملت ما امريكا، واليباليستهايش نيستند كه فقط توي سر توپ ميزنند، امريكا براي ما نماد سياستمداراني است كه 70 سال است ملت ايران را به توپ كودتا، تجاوز و دشمني بستهاند. در هشت سال جنگ تحميلي به شهرهايمان توپ شليك ميكردند. در پايان جنگ هواپيماي مسافربريمان را با توپ زدند و حالا هم در مذاكرات هستهاي زير توپ ميزنند!