کد خبر: 722191
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۸:۰۰
بلندگوهاي ليبراليسم وطني چرا به اموات ايدئولوژيك لگد مي‌زنند؟!
ماهنامه علوم انساني «مهرنامه» در شماره اخير خود به بررسي نهضت‌هاي چپ ايران، نقد آراي ايشان و به طور خاص شخصيت بيژن جزني تحت عنوان «روشنفكران تروريست» پرداخته است.
محمد حسن صادق‌پور*

در اين پرونده كه البته مورد انتقاداتي از سوي جريان چپ داخلي و خارجي قرار گرفت، ضمن بررسي زندگي جزني به عنوان يكي از بنيانگذاران «چريك‌هاي فدايي خلق» در حقيقت مي‌كوشد به انتقاد از شيوه اعتراضي در جنبش‌هاي ماركسيستي كه ملهم از نوعي خشونت در اقدام است بپردازد. در قسمتي از اين پرونده مي‌خوانيم: «از بين ترورهايي كه در قرن نوزدهم و بيستم رخ داده، به جز ترورهاي آنارشيست‌ها و برخي ترورهاي كاملاً فردي كه جنبه انتقام‌جويي دارد، بقيه ترورها همه بايد در چارچوب ماركسيسم سنجيده شود كه بعدها در ادامه به جنگ‌هاي چريكي دهه 60 و 70 منجر مي‌شود يا به اقدامات چريكي كه از جمله در ايران رخ داد آبشخور اصلي اين ترورها عمدتاً ماركسيسم است.»

رويكرد متعرضانه به نگاه‌هاي ماركسيستي و سوسيال البته منحصر در يك پرونده و يك يادداشت نيست و همانطور كه عرض شد وجه غالب همت روشنفكران ليبرال آن است كه اين نگرش را به عنوان گفتمان رقيب خود مورد انتقاد قرار دهند. از قضا در همين شماره از نشريه مهرنامه پرونده ديگري با عنوان «آرمان سوسيال دموكراسي» به نقد نگاه سوسياليستي پرداخته است.

يكي از مقالات اين پرونده يادداشت سعيد حجاريان با عنوان «ضرورت مبارزه مصلحانه و رد تئوري فنا» است كه وي در اين مقاله، پيگيري «جنبش مصلحانه» به جاي «مبارزه مسلحانه» را - كه ديگر كارايي لازم براي تحقق آرمان را ندارد- راهبرد اساسي تحقق دموكراسي(!) در ايران دهه 90 برمي‌شمارد و مختصات اين جنبش را اينگونه معرفي مي‌كند: «جنبش مصلحانه كم شدت، درازمدت و كم‌هزينه است. رهبري جمعي دارد و رهبري آن كاريزماي لازم را ندارد. اين مبارزه قهرمان ندارد.» و در ادامه با توضيح اينكه مسئله امروز كشور و آرمان ما دموكراسي است، اين نوع مبارزه را شيوه‌اي سازش‌جويانه و بطئي قلمداد مي‌كند و از آن با عنوان جنبش شتري ياد مي‌كند: «تحقق آرمان گاه ممكن است سال‌ها به درازا بكشد. ممكن است رسيدن به هدف غايي (آرمان) در زنان ما و نسل ما ميسر نشود. حتي ممكن است يكي دو نسل بعد هم آن آرمان (دموكراسي) محقق نشود؛ اما بايد جنبش را با ثابت قدمي و حوصله پيش برد. جنبش مصلحانه به تعبيري جنبش شتري است با اشاره به اين شعر: اسب تازي دو تك رود به شتاب/شتر آهسته مي‌رود شب و روز»

بنا بر اين آرماني كه وي در اين مطلب به آن اشاره مي‌كند (دموكراتيزه و صنعتي شدن جامعه ايران) به زعم نگارنده مطلب مذكور نيازمند ابزاري است كه در شرايط كنوني به جاي متدهاي سخت و خشن اعتراض، از «ابزارهاي اعتراض نرم» بايد براي تحقق اين آرمان استفاده شود. و لذا دو طرف بازي تعريف شده، همچنان دوگانه تصنعي ليبرال- سوسيال‌هاي كنوني در جامعه ايراني هستند. آنچه وراي محتواي پرونده مذكور مورد توجه نگارنده است، آن است كه پرداخت به انديشه ماركسيسم و نقد مكرر آن و نيز توجه به مسائل سوسياليسم در ساختار سياسي و اقتصادي از مواردي است كه معمولاً به‌گونه پررنگي در نشريات نزديك به انديشه ليبرال نظير مهرنامه به چشم مي‌خورد و در اين شماره نيز به اوج رسيده است. چنين‌گرايشي اين سؤال را به ذهن متبادر مي‌سازد كه نقد جريانات ماركسيستي و انديشه‌هاي سوسياليستي به عنوان راهبرد نشريه در ساحت تعارض انديشه و اصرار بر آن با توجه به اينكه جريانات ماركسيستي سال‌هاست در ايران به كالبدي بي‌روح بدل شده و ماهيت كنشگر خود را از دست داده‌اند چه كاركردي مي‌تواند داشته باشد؟

حقيقت آن است كه به نظر مي‌رسد پارادايم فكري بسياري از اساتيد علوم انساني حال حاضر كه خاستگاه روشنفكري دارند و به تبع آن نشريات مرتبط با تفكر ليبرال، نيازمند آوردگاهي هستند كه در شكل‌گيري ديالكتيك ميان دو طرف اين نزاع، ايدئولوژي مقبول خود را بسط دهند و بهترين رقيب براي تفكر ليبرال، ماركسيسم و نظامات سياسي و اقتصادي برخاسته از آن به عنوان يك دشمن فرضي مي‌تواند باشد –كما اينكه تاكنون بوده است- . لذا در اين صورت ماهيت «انقلاب» نيز در تعارض و تنش مستمر دوگانه «سوسيال- ليبرال» تبيين مي‌شود تا از اين رهگذر خود را به عنوان نمايندگان ليبراليسم وطني معرفي نموده و در مقابل انقلاب اسلامي كه به زعم افرادي مبتلا به صفاتي نظير اقتدارگرايي، انحصارجويي و تأييد خشونت است كه انديشه‌هاي سياسي تابعه ماركسيسم گاه به آن تن داده‌اند، قد علم نموده و در اين بلبشو نقش منجي و رهايي بخشي از وضعيت اكنون را ايفا كنند.

جالب اينجاست كه جريان روشنفكري كه اصرار بر تشكيل چنين دوگانه‌اي دارد، از ورود به ساحت نقد ايدئولوژي اسلامي به عنوان جريان رقيب اصلي ليبراليسم در كشور كه داراي مباني تئوريك قوي و مستقل نيز است احتراز دارد و ترجيح مي‌دهد انديشه‌هاي موجود متفكرين انقلاب اسلامي را هم در همان دوقطبي خود خواسته تحليل نمايد و نيز از طرفي اين جريان حتي طرح ديالوگ با جريان معتقد به آرمان‌هاي انقلاب را غيرعلمي مي‌انگارد، چراكه برخلاف انديشه‌هاي ماركسيستي كه ذيل فراروايت مدرنيته كاملاً قابل تحليل است و منطق حاكم بر مدرنيته را نيز مي‌پذيرد، منطق ايدئولوژيك اسلام به لزوم تجديد نظر در مباني مدرنيته اشاره مي‌كند. از اين حيث شايد بي‌دليل هم نباشد كه در ديالكتيك بين آرمانگرايان معتقد به اصالت انديشه انقلاب اسلامي و ليبرال مسلك‌هاي معتقد به اصالت انديشه مدرن به وضعيت انسداد مي‌رسيم چراكه آنها به‌رغم ادعاي عدم تعصب، حاضر نيستند پيش‌فرض‌هاي ديالكتيكي خود همچون نفي منابع شناخت فراتر از «ساينس» در تحليل علمي را كنار گذاشته و منابع معرفتي ديگري را نيز در مباحث علمي به رسميت بشناسد.

صرف نظر از مسائل فوق از نظر نگارنده مصيبت اصلي اين نيست كه چرا مهرنامه و بسياري از اساتيد حلقه‌هاي ليبرال براي گرم نگه‌داشتن بازيكنان خود تيم‌هاي دسته چندمي مثل «بيژن جزني» را از دل تاريخ بيرون كشيده و دعوت به بازي تداركاتي مي‌كنند، بلكه مايه دريغ آن است كه اين معتقدين به مسلك ليبراليسم مي‌كوشند تا هويت ايدئولوژيك خود را به انحاي گوناگون اخفا كنند و مدعي موضع كاملاً بي‌طرف و غيرايدئولوژيك در انعكاس و تحليلي وقايع باشند. يادداشت ثابت اين نشريه در صفحه نخست هر شماره نيز گوياي همين ماجراست: «مهرنامه از هيچ ايدئولوژي سياسي و اجتماعي جانبداري نمي‌كند و طرفدار هيچ جناح سياسي يا فكري نيست. گرچه نسبت ايدئولوژي به علوم انساني مانند نسبت تكنولوژي به علوم طبيعي است اما از آن جا كه ما به جاي كارل ماركس به جاي تغيير جهان در پي تفسير جهان هستيم راه تفكر عميق را در نقد ايدئولوژي‌هاي بشري مي‌دانيم.» حال آن كه در همين عبارت منقول هم شاهد نقض غرض هستيم و در جايي كه قرار است تصريح كند ما قاضي ايدئولوژي نيستيم، نسبت به يكي از مباني ايدئولوژيك ماركسِ ليبرال‌ستيز موضع مي‌گيرد!

به هر حال با شناسنامه حرف زدن فقط مخصوص نقل اين روزهاي محافل سياسي نيست و بد نيست اگر خود را نمايه و بلندگوي جريان ايدئولوژيكي خاص در كشور مي‌دانيم از ارائه پرچم مبين مرجع ضمير انديشه‌هاي برون‌داد خود، ابايي نداشته باشيم.

* دبير بخش انديشه

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر