کد خبر: 720334
تاریخ انتشار: ۰۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۲۶
شرايط كنوني مصر و راه‌هاي پيش روي دولتمردان ايران در گفت‌و‌گوي «جوان» با آيت‌الله سيد‌هادي خسروشاهي
رهبري اخوان با توجه به سازماندهي خاص و «بيعت» با «مرشد» منتخب «مكتب الارشاد» ـ كميته مركزي ـ نوعاً به طور يكپارچه و جمعي عمل مي‌كند و اگر عضوي خارج از تصميم نهايي مكتب الارشاد و رهبري ـ مرشد عام ـ اقدام كند، بلافاصله «اخراج» مي‌شود!... يعني سانتراليزم حاكم بر جمعيت، اجازه پيدايش اختلافات عميق يا انشعاب جدي نمي‌دهد.
محمدرضا كائيني

عالم انديشمند و فرهيخته، حضرت آيت‌الله سيد هادي خسروشاهي، از جمله كارشناسان مبرز مسائل كشورهاي حوزه بيداري اسلامي، به ويژه كشور مصر به شمار مي‌رود. به ويژه دوره نسبتاً طولاني مأموريت ديپلماتيك در مصر، به ايشان درباره مسائل اين كشور، اشرافي ويژه پرداخته است.

با ايشان در باب وقايع اخير مصر، به ويژه صدور حكم اعدام محمد مرسي، گفت و شنودي انجام گرفته كه نتيجه آن در پي مي‌آيد.

نظرتان درباره اخوان و رهبرانش چيست؟ آيا فكر مي‌كنيد كه اخوان‌المسلمين جمعيتي يكپارچه است يا در درون آن اختلاف نظر ميان اعضا وجود دارد؟

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم. رهبري اخوان با توجه به سازماندهي خاص و «بيعت» با «مرشد» منتخب «مكتب الارشاد» ـ كميته مركزي ـ نوعاً به طور يكپارچه و جمعي عمل مي‌كند و اگر عضوي خارج از تصميم نهايي مكتب الارشاد و رهبري ـ مرشد عام ـ اقدام كند، بلافاصله «اخراج» مي‌شود!... يعني سانتراليزم حاكم بر جمعيت، اجازه پيدايش اختلافات عميق يا انشعاب جدي نمي‌دهد.

البته اين، به آن معني نيست كه هيچ نوع اختلاف نظري در بين اعضاي مكتب ارشاد به وجود نمي‌آيد، بلكه در مورد اختلافي، پس از مشاوره و گفت‌وگوهاي درون سازماني، نظريه اكثريت و تصويب «مرشد»، به عنوان تصميم نهايي و «فصل‌الخطاب» پذيرفته مي‌شود.

آيا مي‌توان اخواني‌ها را مسئول شرايط جاري ايجاد شده در مصر دانست؟ سهم واقعي اخوان در وقايع اخير مصر چيست؟

در اينكه اخوان با «تماميت‌خواهي» و حذف و طرد همه يا اغلب گرايش‌ها و سازمان‌هاي سياسي موجود در كشور، دچار اشتباهي استراتژيك گرديد، شكي نيست. سوء‌مديريت، در دوران حكومت آقاي دكتر محمد مرسي و تصميم‌گيري‌هاي متضاد در امور جاري كشور هم اخوان را دچار «اشتباهات مضاعف» نمود و در نهايت، زمينه را براي پيدايش شرايط ويژه و كودتاي ژنرال‌ها آماده ساخت، ولي بايد پذيرفت كه در اصل، توطئه‌هاي دشمنان رشد اسلام‌گرايي و پيدايش حكومت اسلامي، اعم از امپرياليسم و صهيونيسم و ارتجاع عرب و در رأس آنها «بني سعود»، موجب پيدايش و ايجاد عمدي اين چالش‌ها و شرايط شد. در واقع علاوه بر اشتباهات غيرقابل انكار دولت آقاي مرسي، نقشه‌هاي غربي و دلارهاي نفتي شيوخ مرتجع حاكم بر بعضي از بلاد عربي، شرايط موجود را به وجود آورد.

كمك‌هاي چند ده ميلياردي شيوخ ارتجاع عرب ـ همان‌هايي كه قرآن مجيد آنها را «أشدّ كفراً و نفاقاً» مي‌نامد ـ به رژيم كودتايي ژنرال سيسي، مي‌تواند ماهيت توطئه را نشان دهند. . . ولي بي‌ترديد، پس از پيروزي انقلاب مردم مصر، بر ضد رژيم 30 ساله حسني مبارك و روي كار آمدن دولت قانوني، با انتخاب مردم، نگه‌داشتن عناصر و اركان اصلي حاكميت قبلي در مراكز حساس قدرت و حكومت، به ويژه ژنرال‌هاي پرورش يافته در دامن رژيم قبلي، در پيدايش شرايط موجود، نقش خاص خود را داشت. . . وقتي در كشوري انقلاب شد، بايد عناصر كليدي رژيم قبلي را كنار گذاشت وگرنه از توطئه تخريبي آنها نمي‌توان در امان ماند و اين را تجربه‌هاي تاريخي عصر ما، ثابت كرده است.

نظر شما درباره رويكرد كشورهاي غربي و عربي درباره تحولات اخير مصر چيست؟ موضعگيري اين كشورها در شرايط كنوني را چگونه مي‌توان تحليل و تفسير كرد؟

كشورهاي عربي و غربي، درباره تحولات مصر، رويكرد ويژه خود را داشته‌اند. امپرياليسم غربي در كليت خود و اغلب شيوخ ارتجاع عرب در منطقه، با رژيم كودتايي ژنرال سيسي همكاري كردند و اكنون هم با آن تفاهم و تعامل مطلق دارند. . . آنها هيچوقت و هرگز دور انديشه ملت‌هاي مظلوم نبوده‌اند تا اين بار درباره مردم مصر هم رويكرد و روش «حقوق بشري واقعي» داشته باشند.

آنها در فكر منافع خود هستند و به همين دليل، رويكرد انساني مناسبي در قبال حوادث اتخاذ نمي‌كنند.

فاجعه يمن و قتل عام يك ملت و ويران ساختن يك كشور، با بمباران بي‌وقفه و 60 روزه، توسط فاسدترين و مرتجع‌ترين رژيم قرون وسطايي منطقه با كمك همين محافل عربي و غربي و سكوت مطلق حقوق بشري‌ها و پشتيباني بي‌شرمانه غرب، به خوبي نشان مي‌دهد كه نبايد در انتظار پيدايش رويكرد مناسبي از اين وحوش ضدبشر و جانوران كودك‌خوار باشيم. ويران كردن زيرساخت‌هاي يك كشور و قتل عام مردم غيرنظامي و بمباران‌هاي كور، چه توجيهي انساني مي‌تواند داشته باشد؟ اين همان منطق رژيم صهيونيستي، پسرعموهاي رژيم بني سعود است كه اين بار به جاي غزه، در سراسر يمن اجرا مي‌شود.

پيش‌بيني شما درباره آينده مصر در دوره رياست جمهوري «سيسي» چيست؟ از منظر شما چه چيزهايي در انتظار اين رئيس‌جمهور خواهد بود؟

مصر در صورت استمرار سلطه حكومت كودتايي ژنرال‌ها و در دوره به اصطلاح رياست جمهوري ژنرال سيسي، آينده درخشاني نخواهد داشت. . . اما من بر اين باور هستم كه حكومت ژنرال‌ها مدت زمان درازي دوام نخواهد يافت و دير يا زود و به نحوي، سرنگون خواهد شد و نتيجه قتل عام چندهزار نفر از مردم مسلمان مصر و سركوب همه نهادها و سازمان‌هاي مردمي و زنداني نمودن چند ده هزار نفر و تشكيل دادگاه‌هاي فرمايشي نظامي و اعدام عناصر فرهيخته از اخوان المسلمين و ديگران، چيزي جز شكست نهايي عاملين آن به بار نخواهد آورد.

به نظرتان چه ميزان از مردم مصر، همچنان از اخوان‌المسلمين حمايت مي‌كنند؟ به عبارت ديگر اين جريان سياسي تا چه حد توانسته ارتباط هم‌افزاي خود را با بدنه اجتماعي حفظ كند؟

ميزان حمايت مردم مصر از جمعيت اخوان‌المسلمين را نمي‌توان با «تخمين» و «ظن و گمان» سنجيد. انتخابات رياست جمهوري كه نخستين و آزادترين انتخابات در مصر بود، نشان داد كه حداقل 50 درصد مردم مصر، از اخوان پشتيباني مي‌كنند، اما شرايط بعدي و ناتواني دولت آقاي دكتر محمدمرسي در تحقق بخشيدن به خواست‌هاي مشروع مردم، به ويژه در مسائل اقتصادي، بي‌ترديد از ميزان اين حمايت كاسته است. اما بايد اين را پذيرفت كه اخوان‌المسلمين، ريشه 90 ساله در مصر دارد و سركوب به وجود آمده توسط سرهنگ‌ها و سپس ژنرال‌ها، هرگز نتوانسته است آن را از بين ببرد و وعده ژنرال كودتا، سيسي در مورد «نابودسازي كامل اخوان» هم كه آن را رسماً اعلام نمود، تحقق نخواهد يافت و آينده نه چندان دور نشان خواهد داد كه چه كساني بايد نابود شوند: ستمكاران يا ستمديدگان؟ تجربه‌هاي تاريخي معاصر، حقيقت را روشن مي‌كند.

به نظرتان حمايت قطر و تركيه از اخوان‌المسلمين مؤثر است؟ آيا فكر مي‌كنيد آنان مي‌توانند رابطه خود با دولت مصر را بهبود بخشند؟

حمايت همه‌جانبه قطر و تركيه از اخوان‌المسلمين خيرخواهانه، اصيل و به خاطر مردم مصر نيست. آنها به دنبال منافع و اهداف ويژه اربابان خود هستند. آنها اگر به طور جدي و واقعي از اخوان‌المسلمين پشتيباني مي‌كردند، زمينه را براي رشد تروريست‌هاي داعش و القاعده و ديگر باندهاي تبهكار جنايتكار آماده نمي‌ساختند...

شيخك قطر و سلطان عثماني تركيه اكنون هم به حمايت همه‌جانبه خود از تروريست‌ها ادامه مي‌دهند. . . يكي دلار مي‌دهد و ديگري راه را براي عبور هزاران تروريست از 85 كشور جهان براي قتل عام زن و مرد و كودك و پير و جوان كشورهاي اسلامي ـ عراق، سوريه، لبنان، ليبي، يمن و... ـ باز مي‌كند و چنين عناصري، چگونه مي‌توانند پشتيباني اخوان مسلمان مصر باشند؟ ظاهرسازي اسلام گرايانه سلطان عثماني و شيخ عرب، نيرنگي براي توجيه اقدامات ضد اسلامي ـ ضد انساني آنهاست.

آيا فكر مي‌كنيد اخوان مي‌تواند رابطه خود با دولت مصر را بهبود بخشد؟ اساساً چشم‌اندازي براي اين بهبود ارتباط مي‌بينيد؟

شرايط سركوب و كشتار بيرحمانه مردم، اجازه بهبود اوضاع و تجديد روابط اخوان با دولت كنوني مصر را نمي‌دهد. ژنرال سيسي هم همه پل‌ها را در پشت سر خود خراب كرده است و نمي‌توان تصور نمود كه اخوان بتواند با دولت او سازش كند و تعامل مثبتي داشته باشند. حوادث روزانه مصر و كشتار مردم در كوچه و خيابان، در شهرهاي مختلف، با عنوان اينكه اينها «هواداران اخوان تروريست» هستند، زمينه‌اي براي مصالحه و تعامل ايجاد نمي‌كند. اصولاً بافت رژيم كنوني مصر، نشانه‌اي از ايجاد تفاهم و حسن نيت و صلح و آرامش ندارد و نبايد توقع بهبود رابطه را داشته باشيم... رژيم ديكتاتوري كودتا، نه تنها اخوان را سركوب و رهبران آن را به زندان افكنده است، بلكه ده‌ها نفر از جواناني را كه در پيدايش انقلاب نقش داشتند و عضو اخوان هم نبودند زنداني يا تبعيد نموده است.

به عنوان يك ديپلمات باتجربه، به نظرتان مانع اصلي در راه رسيدن كشورهاي خاورميانه به خصوص مصر، به دموكراسي چيست؟ چرا حركت‌هاي آزادي بخش در اين نوع كشورها، به نتيجه مطلوب منتج نمي‌شود؟

دموكراسي واقعي، با ديكتاتوري سازگار نيست و مانع اصلي تحقق دموكراسي در كشورهاي خاورميانه، سلطه حاكميت‌هاي غيرمشروع و ديكتاتورهاي مزدور بيگانه‌ها است. به عنوان نمونه، علاوه بر مصر و سعودي به مسئله «بحرين» مي‌توان اشاره نمود. چه كسي در بحرين مانع برقراري دموكراسي است؟ شيخكي كه خود را سلطان! مي‌نامد و مي‌خواهد سلطه خانوادگي و منافع فردي را در راستاي اهداف اربابانش، همچنان حفظ كند و اجازه نمي‌دهد كه اكثريت مردم، در تعيين سرنوشت خود دخالت كنند.

پس مانع اصلي تحقق دموكراسي در اين كشورها، منافع شخصي افراد و ديكتاتورهاي حاكم و وابسته است و تا اين شرايط، توسط مردم و با مبارزه ملت‌ها تغيير نيابد برقراري دموكراسي مقدور نخواهد بود...

آيا به نظرتان داعش تهديدي واقعي براي مصر است؟ آيا فكر مي‌كنيد تروريسم اصلي‌ترين چالش پيش روي مصر است يا آنكه دولت مصر از اين موضوع به عنوان دستاويزي براي سركوب مخالفان استفاده مي‌كند؟

داعش يا گروه‌هاي تروريستي مشابه كه ساخته و پرداخته غرب و در رأس آنها امريكا است و با كمك مالي شيوخ ارتجاع عرب به وجود آمده‌اند، بي‌ترديد در مناطقي چون شبه جزيره سينا هم‌اكنون تهديدي جدي براي مصر محسوب مي‌شود و در صورت استمرار و توسعه فعاليت آنها، بايد تروريسم را اصلي‌ترين چالش‌ها پيش روي رژيم كنوني مصر دانست كه متأسفانه به علت رشد سرطاني، پس از سرنگوني رژيم كودتايي همچنان به فعاليت‌هاي تخريبي خود ادامه خواهد داد، همانطور كه نمونه آن را در ليبي پس از سقوط خفت‌بار ديكتاتور ديوانه‌اي به نام سرهنگ قذافي مي‌بينيم.

البته دولت كنوني مصر، همين مسئله را دستاويزي براي سركوب هواداران اخوان‌المسلمين قرار داده و شايد همه روزه، عده‌اي را به عنوان اينكه قصد اقدام تروريستي داشتند، در كوچه و خيابان به قتل مي‌رساند يا دستگير و زنداني مي‌كند... ولي آيا سركوب مخالفان راه حل مبارزه با تروريسم است يا به وجود آورنده آن؟ ظاهراً پاسخ روشن است.

جنابعالي به عنوان يكي از كارشناسان شاخص مسائل فرهنگي و سياسي مصر، بفرماييد كه ميزان تدين مردم اين كشور و التزام آنها، اعم از زن و مرد، به مباني ديني و عقيدتي چگونه است؟ آيا آنها پايبند اصول ديني هستند يا چندان اهميتي به آن نمي‌دهند؟

اكثريت مردم مسلمان مصر، اعم از زن و مرد، مؤمن به مباني ديني و ملتزم عمل به دستورات مذهبي هستند. . . و به طور كلي مي‌توان گفت كه مردم مصر، از لحاظ عقيدتي، مردمي باورمند هستند و حتي اغلب زنان مصري، بدون آنكه بخشنامه‌اي از طرف دولت يا الازهر! صادر شده باشد، حفظ آن را واجب مي‌دانند.

براي نمونه مي‌توان اشاره كرد كه فراخوان اخير يك نويسنده معروف سكولار مصري براي شركت بانوان در نهضت(!) خياباني «حجاب افكني»! با پاسخ منفي مطلق روبه‌رو شد و طبق گزارش خبرگزاري‌هاي خارجي، حتي يك نفر شركت‌كننده هم در محل تعيين شده حضور نيافت و چنانچه اشاره شد اصولاً اكثريت بانوان مصري، باحجاب هستند و آن را از روي عقيده و ايمان پذيرفته‌اند و مردان اين كشور هم در مراعات موازين ديني و انجام مراسم عبادي، به ويژه در ماه مبارك رمضان، پيشگام هستند تا آنجا كه من در مدت سه سال اقامت در مصر و در سه ماه رمضان، به‌رغم دقت و كنجكاوي در خيابان‌هاي قاهره حتي يك «روزه خوار علني» نديدم و از سوي ديگر قبطي‌هاي مصري ـ مسيحيان ـ هم كه تعداد كثيري از آنها در قاهره زندگي مي‌كنند، از تظاهر به خوردن و آشاميدن علني در ماه رمضان ـ به احترام مسلمانان ـ به طور جدي خودداري مي‌كنند يا با ايجاد چادرها و مراكزي در خيابان‌ها، تحت عنوان «موائد الرحمان» به استقبال روزه‌داران مي‌روند و سفره افطار پهن مي‌كنند و از مسلمانان روزه‌دار پذيرايي مي‌كنند...

راجع به حكم اعدام محمد مرسي و چند نفر ديگر از اعضاي رهبري جمعيت و كابينه وي، چه نظري داريد؟ ظاهراً احكام صادره براي تأييد به دفتر «مفتي» ارسال شده كه در صورت تصويب، به اجرا درخواهد آمد؟

از دادگاه‌هاي فرمايشي رژيم كودتا كه شباهت كامل به دادگاه‌هاي استالينستي ـ فاشيستي دارد، توقعي جز اين انتظار نمي‌رفت. البته مي‌دانيم كه تاكنون ده‌ها نفر طبق رأي صادره از اين نوع دادگاه‌هاي وابسته، توسط قضات اجاره‌اي، اعدام شده‌اند و اين احكام چون درباره افراد شاخص و معروف اخوان نبوده، انعكاس خاصي در دنيا نداشته است و البته احكامي از اين قبيل، درباره رهبران عمده اخوان‌المسلمين، در زمان ديكتاتوري سرهنگ ناصر هم صادر و اجرا شده است و شخصيت‌هاي برجسته و فرهيخته‌اي چون شيخ عبدالقادر عوده، شيخ محمد فرغلي و سيد قطب به دستور وي و پس از تأييد حكم توسط «مفتي» وقت، اعدام شده‌اند.

اما ظاهراً شرايط دنياي امروز و وضعيت متزلزل دولت ژنرال سيسي، اجازه اجراي حكم را ندهد. به ويژه كه علاوه بر آقاي محمد مرسي، افرادي چون شيخ يوسف قرضاوي همراه يكصد نفر ديگر هم مشمول اين حكم اعدام و حبس ابد شده‌اند و قاعدتاً موقعيت كنوني و آشفته بلاد عربي اجازه ندهد كه رژيم مصر، به اعدام اين تعداد از اعضا و رهبري اخوان اقدام كند، وگرنه با جرياني مثل جريان ليبي روبه‌رو خواهد شد.

جالب است كه در اين ميان «شيخ اكرم كساب» عضو مجمع موسوم به «اتحاد جهاني علماي مسلمان» كه به عنوان يكي از مفتي‌هاي اخوان محسوب مي‌شود، در بيانيه‌اي، قضاتي را كه حكم اعدام درباره رهبران اخوان را صادر كرده‌اند، غياباً محكوم به اعدام! كرده و رسماً اعلام داشته است: «اجراي حكم اعدام درباره قضاتي كه اين احكام را صادر كرده‌اند، يك فريضه شرعي و ضرورتي انساني، امنيتي و انقلابي است و در واقع آنها، مستحق قصاص هستند!»

به هر حال متأسفانه فعلاً در جهان عرب، صدور احكام اعدام از سوي دستگاه‌هاي گوناگون به ويژه وابستگان بني‌سعود و مفتيان وابسته و عناصر وحوش داعش بر ضد مخالفانشان، امري عادي و روزمره شده است و بي‌ترديد اينها، موجب وهن اسلام در سراسر جهان شده‌اند و متأسفانه با اقدامات خود آبروي مسلمانان را مي‌برند و بايد براي دفع شر اينگونه عناصر بيمار، به خداي بزرگ پناه برد.

نظرتان راجع به بهبود روابط بين ايران و مصر و موضع‌گيري‌هاي اخير وزير خارجه مصر و خود ژنرال سيسي درباره ايران و اتهام دخالت آن در كشورهاي عربي، چيست؟ بالاخره در حال حاضر كفه برقراري ارتباط سنگين‌تر است يا تداوم قطع رابطه؟

در مسئله بهبود روابط ايران و مصر، من در مدت اقامت سه ساله در آن ديار، تلاش بسياري نمودم و با آقاي حسني مبارك، شيخ الازهر و ديگر شخصيت‌هاي معروف سياسي و ديني ملاقات و گفت‌وگو كردم. . . اما متأسفانه نتيجه‌اي به‌رغم وعده‌هاي شيرين ديپلماتيك همه آنها، به دست نيامد و سرانجام يكي از مسئولان وزارت امور خارجه مصر، كه روابط صميمانه‌اي با اينجانب داشت و به ايران اسلامي هم علاقه‌مند بود، به عنوان يك امر محرمانه يا سري به من گفت كه تلاش و كوشش شما مشكور! اما بايد بدانيد كه پرونده روابط ايران و مصر در اختيار وزارت خارجه ما نيست و اين «الامن العام» است بايد نظر بدهد و نظر آن هم مطلقاً مثبت نيست، چون رئيس آن عمر سليمان كه مزدور اجانب است و به دستور آنها عمل مي‌كند، با اين امر موافقت ندارد.

اينجانب طبق وظيفه اداري، گزارش امر و نتيجه بررسي‌ها را به وزارت متبوع فرستادم و پس از مراجعت به ايران هم بارها و بارها، در جلسات مشورتي وزارتي و مصاحبه‌هاي متعدد مطبوعاتي، اعلام كرده‌ام كه آب در هاون نكوبيد!... مصري‌ها را به حال خود بگذاريد. حتي در دوره رياست آقاي محمد مرسي هم ديديم كه برخلاف انتظار، روش اين «برادران» با روش پيشينيان، فرقي نكرد و جناب مرسي به جاي ايران اسلامي، به سوي بني سعود رفت و باز ديديم كه با چه سرنوشتي، توسط دلارهاي همان‌ها، روبه‌رو شد.

پس از كودتا هم ما اصرار كرديم كه معاونت محترم وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي ايران، در مراسم سوگند(!) ژنرال سيسي، شركت نكند اما متأسفانه، ساده‌انديشانه به اين مراسم رفتند و باز نتيجه همان بود كه ما پيش‌بيني كرده و رسماً به مسئولان محترم اعلام نموده بوديم و اكنون نيز همان روش، به همان دلايل و علل، ادامه دارد و هرگز نبايد توقع داشت كه حكومت كودتا، مناسبات حسنه‌اي با ايران اسلامي برقرار كند و بايد انتظار داشت كه اتهامات بيشتري از سوي مقامات مصري، نصيب ما بشود و روي همين اصل بها دادن به حرف‌ها و اتهامات آنها، هيچ مشكلي را حل نمي‌كند و دوستان ما در وزارت امور خارجه، نبايد عزت و حكمت و مصلحت را در اين مسئله، از دست بدهند و يقين كنند كه: پرونده روابط ايران و مصر در اختيار وزارت خارجه مصر نيست، بلكه همچنان در اختيار الامن العام است و آن هم در اختيار صهيونيست‌ها و امپرياليسم.

اگر مقامات سياسي مصر اراده مستقلي ندارند، چرا الازهر هم موضع‌گيري مناسبي درباره ايران اسلامي ندارد و رئيس آن جناب شيخ احمد طيب هم مانند رجال سياسي موضع‌گيري مي‌كند؟

مسئله الازهر البته با مسئله حكومت فرق دارد و اغلب شيوخ الازهر، از جمله همين جناب دكتر احمد الطيب، شيخ محترم الازهر شريف، بارها و بارها در سخنراني‌ها و درس‌هاي قرآني و مذهبي خود در دانشگاه الازهر و ماهواره مصري در برنامه «فقه الحياه» خواستار وحدت بين شيعه و سني و تقريب بين مذاهب اسلامي بوده و نوشته‌ها و سخنراني‌هاي او در اختيار همگان است، اما دو نكته اساسي درباره الازهر بايد مورد توجه قرار گيرد:

الف ـ الازهر يك نهاد دولتي و وابسته به حاكميت است و در انتخاب روش سياسي نمي‌تواند عمل استقلالي داشته باشد و مجبور مي‌شود كه مطابق ميل حاكميت اقدام كند. همه شيوخ الازهر، از وزارت اوقاف كه در اختيار دولت است، حقوق مي‌گيرند...

ب ـ بعضي از علماي محترم عرب زبان ما، به تبليغ تشيع در مصر و ساختن حسينيه در قاهره و تشكيل مراسم عزاداري و سينه زني ـ و حتي قمه زني ـ پرداختند و شرايط زمان و مكان را در نظر نگرفتند و سفر رئيس‌جمهور سابق ايران به مصر و ديدار غيررسمي و پيش‌بيني نشده او با شيخ الازهر و رفتار و گفتار او، متأسفانه شيخ الازهر هوادار ايران و تشيع را متغير و وارونه ساخت! و اين ناشي از ناشيگري طرف ايراني در گفت‌وگو با شيخ و بشارت دادن نزديكي ظهور مهدي (عج) به ايشان بود... و نامبرده در همين رابطه حاضر نشد كه در مصاحبه مطبوعاتي مورد درخواست طرف ايراني شركت كند و منشي او در اين گفت‌وگوي مطبوعاتي كه باز برخلاف رسوم الازهر بود، حضور يافت و مطالبي گفت كه در صلاح نبود. . . و به هر حال، پافشاري بعضي از ماها در اين قبيل امور، در ميان شيوخ الازهر هم عكس‌العمل منفي به بار آورده است.

به نظر شمادولتمردان ما در مقطع كنوني، بايد چه رويكردي را در برابر مسائل مصر اتخاذ كنند؟ در اين شرايط بايد فعال بود يا منفعل؟

به نظر من بايد مصر را به حال خود رها كرد و هرگونه تلاش براي بهبود روابط، در شرايط كنوني موجب دوري آن از ايران خواهد بود. عزت و حكمت و مصلحت ايجاب مي‌كند كه فعلاً موضوع مصر را «مسكوت»! بگذارند. والسلام

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار